آیا ماجرای قتل نفس زکیه اتفاق افتاده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا ماجرای قتل نفس زکیه اتفاق افتاده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی / قتل نفس زکیه
مدخل اصلینفس زکیه
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا ماجرای قتل نفس زکیه اتفاق افتاده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

نجم‌الدین طبسی

آیت‌الله نجم‌الدین طبسی در «درس‌گفتارهای مهدویت» در این‌باره گفته است:

«ظاهرا شهید سید محمد صدر اصرار دارند بر اینکه این جریان اتفاق افتاده ونفس زکیه کسی غیر از محمد بن عبدالله علوی نیست[۱]

حال سؤال ما از ایشان این است: آیا صرف نفی قرائنی که بر عدم تطبیق نفس زکیه بر علوی قائم شده می‌توان اثبات تطبیق کرد؟ یا اینکه باید برمدعایتان که تطبیق نفس زکیه بر سید علوی است شاهد ودلیل بیاورید؟

البته ایشان دلائلی بر انطباق بیان می‌کنند ولی این دلائل خیلی قوی نیستند، بلکه دلائل نفی قوی‌تر است، زیرا قرائنی در این زمینه وجود دارد که عبارت‌اند از:

  • قرینه اول: نفس زکیه‌ای که در روایات آمده بین رکن ومقام کشته می‌شوددرحالی که این شخص علوی میان رکن و مقام شهید نشده بلکه در احجار الزیت کشته شده است.
  • قرینه دوم: عمده روایاتی که راجع به نفس زکیه آمده، از امام صادق (ع) است که متاخر از قیام علوی بوده، لذا نمی‌تواند منطبق بر قیام علوی شود. البته یکسری از این روایا ت از جانب امام صادق (ع) است وامام باقرهم قبل از علوی بوده است پس این قرینه، قرینیت ندارد. در جریان قیام محمد بن عبدالله، امام صادق (ع) بحثی داشتند با عبدالله بن الحسن پدر نفس زکیه، امام به او فرمود: «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ وَ اللَّهِ لَیْسَ إِلَیْكَ وَ لَا إِلَى ابْنَیْكَ وَ إِنَّمَا هُوَ لِهَذَا یَعْنِی السَّفَّاحَ ثُمَّ لِهَذَا یَعْنِی الْمَنْصُورَ ثُمَّ لِوُلْدِهِ بَعْدَهُ لَا یَزَالُ فِیهِمْ حَتَّى یُؤَمِّرُوا الصِّبْیَانَ وَ یُشَاوِرُوا النِّسَاءَ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ وَ اللَّهِ یَا جَعْفَرُ مَا أَطْلَعَكَ اللَّهُ عَلَى غَیْبِهِ وَ مَا قُلْتَ هَذَا إِلَّا حَسَداً لِابْنَیَّ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا حَسَدْتُ ابْنَیْكَ وَ إِنَّ هَذَا یَعْنِی أَبَا جَعْفَرٍ یَقْتُلُهُ عَلَى أَحْجَارِالزَّیْتِ ثُمَّ یَقْتُلُ أَخَاهُ بَعْدَهُ بِالطُّفُوفِ وَ قَوَائِمُ فَرَسِهِ فِی مَاءٍ ثُمَّ قَامَ مُغْضَباً یَجُرُّ رِدَاءَهُ فَتَبِعَهُ أَبُو جَعْفَرٍ وَ قَالَ أَ تَدْرِی مَا قُلْتَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ‌ای وَ اللَّهِ أَدْرِیهِ وَ إِنَّهُ لَكَائِنٌ قَالَ فَحَدَّثَنِی مَنْ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ یَقُولُ فَانْصَرَفْتُ لِوَقْتِی‌ فَرَتَّبْتُ عُمَّالِی وَ مَیَّزْتُ أُمُورِی تَمْیِیزَ مَالِكٍ لَهَا قَالَ فَلَمَّا وَلِیَ أَبُو جَعْفَرٍ الْخِلَافَةَ سَمَّى جَعْفَراً الصَّادِقَ وَ كَانَ إِذَا ذَكَرَهُ قَالَ قَالَ لِیَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ كَذَا وَ كَذَا فَبَقِیَتْ عَلَیْهِ»[۲].
  • قرینه سوم: نفس زکیه به معنای نفس طیب، پاک وطاهر است اما شخصی که قیام کرد اینگونه نبود بلکه منحرف بود وادعای مهدویت داشت. هم پدرش در چند مورد چنین ادعائی کرد وهم خودش کرارا این ادعا را مطرح می‌کرد که، مهدی من هستم. از وقتی که او کوچک بود برای مردم نامه می‌نوشت ومردم را به سوی خویش دعوت می‌کرد.«ویُسمی نَفسَه المهدی»[۳]. و یا اینکه در جای دیگر بعد از اینکه امام چند بار او رااز قیام نهی کرد به امام می‌گوید: ما از قبل شنیده بودیم که هنگامی که حکومت اموی از بین رفت حکومت به دست ما می‌افتد: «و قَد عَلِمتُم انا لم نزل نَسمعُ أَن هؤلاءِ القوم إذا قَتَلَ بَعضُهم بَعضاً خَرَجَ الأمرُ مِن أَیدَیهِم، فقد قَتَلوا صاحِبهُم - یعني الولید بن یزید - فهلم نبایع مُحمَّداً، فقد عَلِمتُم أَنّه المَهدی»[۴]. با این وجود چگونه می‌توان نفس زکیه را بر او تطبیق داد. امااینکه به اونفس زکیه گفته شده دلیل بر زکی بودن او نیست واین لقبی بوده که مردم به او نسبت داده‌اند. بلکه پدرش و خودش مدعی شده‌اند.
  • قرینه چهارم: روایات قتل نفس زکیه را پانزده روز قبل از ظهور امام زمان (ع)ذکر می‌کنند: «لیسَ بَینَ قیامِ القائِم وَ بینَ قَتل النفسِ الزَّکیَّه إلّا خَمسَ عَشرَةٍ لَیلَة»[۵]. حال زمان منصور و زمان امام صادق (ع) بوده که او به قتل می‌رسد. لذا با این قرائن نمی‌توان نفس زکیه را بر او تطبیق دهیم. البته مرحوم صدر هم ادله‌ای از کتاب مقاتل نقل می‌کند که مخدوش است ودر آخر هم ایشان این تطبیق را می‌پذیرد[۶].

پرسش‌های وابسته

مدخل‌های وابسته

پانویس

  1. تاریخ غیبت کبری، ص۵۱۱. و لعمری إن هناک ما یدل علی هذا الانطباق، فلو استطعنا أن ننفی القرائن الدالة علی نفیه تعین الالتزام باثباته و ان النفس الزکیة المقصودة، هو هذا الثائر العلوی.... اذن فالنفس الزکیة لیست الا ذلک الثائر العلوی، و لعمری إنها علامة مهمة و ملفتة للنظر، حیث اتسعت ثورته، حتی خاف منهاالمنصور، کما یتضح لمن راجع المقاتل و لا نرید أن ندخل فی تفاصیله
  2. بحارالأنوار ج۴۷، ص۱۶۱، ب۵، ذیل ح۲۲۷، مقاتل الطالبیین ص۱۷۲
  3. مقاتل الطالبیین ص۱۸۹
  4. مقاتل الطالبیین ص۱۷۱
  5. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۹، ب۵۷، ح۲
  6. طبسی، نجم الدین، درس‌های آیت‌الله طبسی.