آیا واژه مولی در حدیث غدیربه معنای دوست یا یاور است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا واژه مولی در حدیث غدیربه معنای دوست یا یاور است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ حدیث غدیر
مدخل اصلیحدیث غدیر
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا واژه مولی در حدیث غدیربه معنای دوست یا یاور است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث حدیث غدیر است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی حدیث غدیر مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد ساعدی

آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در این‌باره گفته‌ است: «نویسنده المنار در معناشناسی این واژه می‌نویسد: اهل سنت می‌گویند: این حدیث (حدیث غدیر) بر ولایت، سلطه و حکومت که همان امامت یا خلافت است دلالتی ندارد و واژه ولی در قرآن بدین معنا به کار نرفته، بلکه مقصود از ولایت در آن، ولایت نصرت و مودتی است که خداوند آن را میان مؤمنان با همدیگر و نیز کافران با همدیگر برقرار دانسته است. آنها اولیای یکدیگرند[۱]. بنابراین معنای سخن پیامبر اکرم a که فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌» آن است که هر کس من یاور و پشتیبان او بوده‌ام علی S نیز یاور و پشتیبان اوست؛ یا هر کس از من پشتیبانی کرده و یا مرا دوست داشته است از علی پشتیبانی کند و او را دوست بدارد. حاصل این معنا آن است که او [علی S] گام برجای گام پیامبر a می‌نهد و کسی را یاری می‌دهد که پیامبر را یاور است و [در مقابل] هر که پیامبر a را یاری می‌دهد باید که او را نیز یاری دهد و این مزیتی بزرگ است[۲].

نقد و بررسی: در مباحث پیشین به فراوانی درباره دلالت حدیث غدیر بر امامت و خلافت و اراده معنای "اولی به تصرف" از واژه "مولی" سخن رفت. همچنین درباره عدم امکان اراده معنای دوستی و یاری از واژه یاد شده ادله و قرائن گوناگونی آمد؛ لذا در این جا به مناسبت تنها به بیان گزیده قرائن و ادله یاد شده بسنده می‌شود.

  1. بیان دوستی علی S نیاز به آن همه مقدمات و تشکیلات و خطبه خوانی در وسط بیابان خشک و سوزان و نگه داشتن جمعیت و گرفتن اعتراف‌های پی در پی از آنان ندارد؛ پس موضوع فراتر از بیان یک دوستی ساده و عادی بوده است.
  2. جمله «أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ‌» که حضرت در خطبه خویش بدان استناد کردند به هیچ وجه رابطه‌ای با بیان یک دوستی ساده ندارد؛ بلکه به روشنی بر معنای "اولویت در تصرف" دلالت دارد.
  3. بر اساس نص حدیث متواتر غدیر، تبریک‌هایی که از سوی مردم به علی S گفته شد جز با ولایت به معنای خلافت سازگار نیست.
  4. پیش از واقعه غدیر خم، بارها لزوم محبت و یاری علی S توسط رسول خدا a به مردم ابلاغ شده بود.
  5. سروده شاعران و فهم اصحاب گواه آن است، که این نخبگان نیز از جریان غدیر معنای امامت را فهم کرده‌اند. اعترافات برخی از علمای عامه مانند گنجی شافعی و سبط ابن جوزی بر دلالت حدیث غدیر بر جانشینی تصریح دارد.
  6. نزول آیه "عذاب".
  7. اعلام حمایت ویژه خداوند از رسول خدا a[۳] که بر مخاطره‌آمیز بودن موضوع تبلیغ دلالت دارد. این دریافت با دیدگاه نویسنده المنار تناسبی ندارد؛ زیرا صرف اعلام ضرورت دوست داشتن امیر مؤمنان چنین حساسیتی ندارد که پیامبر اکرم a از اختلاف مسلمانان درباره آن بیمناک باشد و این امر را به تأخیر اندازد تا خداوند به ایشان بفرماید آنچه را که بر تو نازل کرده‌ام، تبلیغ کن و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت الهی را انجام نداده‌ای.
  8. ظاهر آیه شریفه می‌رساند که مسئله مورد نظر دارای اهمیت و عظمت فوق‌العاده‌ای بوده و با کیان رسالت و نبوت گره خورده است؛ چراکه خداوند به پیامبر a دستور می‌دهد که آن را ابلاغ کند و اگر چنین نشود رسالت پروردگار را ابلاغ نکرده است؛ لذا مسئله‌ای که در آیه شریفه همسان نبوت دانسته شده قطعاً با تفسیر مولی به دوستی و یاری تناسب ندارد و معنای این چیزی نیست، مگر امامت و جانشینی رسول خدا a[۴].

به هر روی مجموع این قرائن و شواهد حالیه و مقالیه به شایستگی می‌نمایاند که منظور از موضوع مورد نظر جز ابلاغ جانشین پیامبر اکرم a نبوده است و هر تفسیر دیگری جز آنچه که مربوط به ولایت و امامت و خلافت است، نادرست بوده و با آن تناسبی ندارد.»[۵]

پانویس

  1. ...بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ... «...آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند.».. سوره مائده، آیه ۵۱.
  2. تفسیر المنار، ص۳۹۹.
  3. وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  4. جهت اطلاع بیشتر درباره اراده معنای اولی و سزاوارتر به تصرف از واژه مولی و اعترافات برخی از علما و اندیشمندان عامه بر این مهم ر.ک: سید علی الحسینی المیلانی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج۸، ص۱۰۹.
  5. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۲۳۴.