ارتداد در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

به مسلمانی که از آیین اسلام خارج شده و کفر را برگزیده است، "مرتدّ" گفته می‏‌شود. واژه ارتداد ریشه قرآنی دارد. [۱]

جایگاه اصلی عنوان یاد شده باب حدود است و از آن به مناسبت در باب‌هایی مانند طهارت، صلات، زکات، صوم، حج، تجارت، نکاح، و ارث سخن رفته است. برخی نیز بابی مستقل تحت عنوان "کتاب مرتدّ"، به آن اختصاص داده‏اند.

اسباب ارتداد

ارتداد با انکار خداوند، توحید، رسالتِ پیامبر (ص) یا تکذیب آن حضرت، انکار ضروری دین، همچنین با کارهایی که بر استهزا و اهانت به دین و رویگردانی از آن دلالت کند، مانند پاره کردن و انداختن قرآن در جای آلوده و کثیف، اهانت به کعبه و کرنش در برابر بت محقّق می‏‌شود. [۲]

برای ضروری دین به وجوب نماز، روزه، حج و مانند آنها مَثَل زده شده است، لکن برخی قلمرو آن را گسترش داده و گفته‏اند: مراد از ضروری دین، چیزی است که انکار کننده، به ثبوت آن در دین یقین داشته باشد؛ هر چند نزد همه به ثبوت نرسیده باشد. [۳] برخی نیز تصریح کرده‏اند که اگر انکار حکمی اجماعی باشد، لکن به حدّ ضروری دین نرسیده باشد، موجب ارتداد نمی‏‌شود. [۴]

به قول مشهور، انکار ضروری مذهب، مانند انکار امامان علیهم‏السّلام یا برخی از آنان، موجب ارتداد نمی‏‌شود. البته برخی تصریح کرده‏اند که اگر فرد شیعی منکر ضروری مذهب خویش شود، مرتدّ می‏گردد. [۵]

هر یک از انکار خداوند، توحید، رسالت، و انکار یا تکذیب رسول خدا (ص)، سببی مستقل برای ارتداد است. در اینکه انکار ضروری دین، سببی مستقل برای ارتداد است یا در صورتی که به انکار خداوند، رسالت و یا رسول خدا باز گردد، موجب ارتداد می‏‌شود، اختلاف است. قول نخست به ظاهر کلمات فقها نسبت داده شده است. [۶]

بنابر قول دوم، اگر فرد معتقد به توحید و رسالت، ضروری دین را انکار کند، در صورتی که از بازگشت انکار یاد شده، به انکار توحید یا رسالت غفلت داشته باشد، انکار او موجب ارتداد نیست.

اگر نسبت به منکر ضروری، شبهه عدم آگاهی وی برضروری بودن حکمی وجود داشته باشد، مانند آنکه محل زندگی‌‏اش دور از بلاد اسلامی باشد؛ به گونه‌‏ای که احتمال پنهان بودن ضرورت حکم برای او معقول و منطقی باشد به صرف انکار، حکم به کفر وی نمی‏‌شود. [۷]

شرایط

شرایط عمومی تکلیف، یعنی عقل، بلوغ، قصد و اختیار در تحقّق ارتداد نیز معتبر است. بنابراین، بر ارتداد دیوانه، غیر بالغ، غافل، کسی که در خواب است، سهو کننده، بیهوش و مُکَره، مانند گفتن کلمات کفر آمیز از روی تقیّه، اثری مترتّب نیست. [۸] اگر مرتدّ ادّعای اکراه کند، در صورت وجود شاهد و نشانه‌‏ای بر راستی گفته وی از او پذیرفته می‏‌شود. [۹]

راه‌های اثبات

ارتداد با اقرار، بیّنه) و صدور رفتار یا گفتارِ بیانگر ارتداد، ثابت می‏‌شود. [۱۰]

اقسام مرتدّ

مرتدّ دو گونه است: فطری و ملّی. مرتدّ فطری، مرتدّی است که مسلمان، زاده شده و مرتدّ ملّی مرتدّی است که کافر، زاده شده است.[۱۱]

منابع

پانویس

  1. ذکری الشیعة، ج۴، ص:۳۹۷؛ الحدائق الناضرة، ج۱۱، ص:۱۹۴ ـ ۱۹۵؛ جواهر الکلام، ج۱۳، ص:۳۴۲ ـ ۳۴۴.
  2. جواهرالکلام، ج۴۱، ص:۶۰۰
  3. مجمع الفائدة، ج۳، ص:۱۹۹
  4. جواهر الکلام، ج۶، ص:۴۹
  5. جواهر الکلام، ج۴۱، ص:۶۰۲
  6. مستمسک العروة، ج۱، ص:۳۷۸
  7. جواهر الکلام، ج۶، ص:۴۹
  8. جواهر الکلام، ج۴۱، ص:۶۰۹
  9. جواهر الکلام، ج۴۱، ص:۶۱۰
  10. جواهر الکلام، ج۴۱، ص:۶۰۰
  11. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۳۶۶-۳۶۸.