اصحاب کساء در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اصحاب کساء لقب مشترک حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع). منشأ این اصطلاح، آیه تطهیر و حدیث کساء است. آل عبا که به آل کساء و اصحاب کساء نیز در فرهنگ اسلامی مشهور است، لقبی است برای جمع شدن حضرت محمد، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع) در زیر یک عبا. این لقب بر اساس روایتی که از منابع معتبر سنی و شیعه به طرق مختلف نقل شده، به آنان داده شده است. اصل حدیث کساء از متواترات شیعه و سنی می‌باشد، اما این که کدام نقل معتبر است، مورد اختلاف است.

جابر بن عبدالله انصاری از حضرت فاطمه (س) روایت می‌کند که فرمود: یک روز پدرم رسول خدا (ص) نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیر مؤمنان علی (ع) وارد شدند. همه زیر یک عبا جمع شدیم. پدرم دو طرف عبا را گرفته، با دست راست به آسمان اشاره کرد و فرمود: پروردگارا، اینها اهل‌بیت و نزدیکان من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا می‌کنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از من و من از اینها هستم. پروردگارا، صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فروفرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.

بعد از دعای پیامبر اسلام (ص) آیه تطهیر نازل شد: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱].

فخر رازی از دانشمندان بزرگ اهل سنت، در تفسیر کبیر خود می‌نویسد: "بدون شک، تعلق و نزدیکی فاطمه و علی و حسن و حسین (ع) به رسول الله (ص) محکم‌ترین تعلقات بوده است. پس مطمئناً ایشان آل محمد (ص) هستند. صاحب کشاف روایت کرده است: هنگامی که این آیه نازل شد، سؤال کردند یا رسول الله (ص)، نزدیکان‌تان که مودتشان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو پسرشان، پس ثابت شد که این چهار نیز، نزدیکان نبی اکرم (ص) هستند و هنگامی که این امر ثابت شد، واجب است ایشان (علی و فاطمه و حسن و حسین ((ع)) مخصوص به بیشترین تعظیم و بزرگ‌داشت باشند. لذا دعای «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اِرْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ» به عنوان خاتمه تشهد در نماز قرار داده شده و این دعا و تعظیم در حق کسی غیر از ایشان (که همان آل پیامبر باشند)، یافت نمی‌شود. همه اینها دلالت می‌کند که حبِّ آل محمد (ص) واجب است"[۲].

علامه طباطبایی در تفسیر آیه تطهیر می‌نویسد: همانا خداوند منحصراً اراده کرده است پلیدی را از شما اهل‌بیت ببرد و شما را پاکیزه گرداند؛ پاکیزه کردنی. یعنی خدا اراده کرده است، رجس و و پلیدی را تنها از اهل‌بیت دور کند و به آنان عصمت دهد. مراد از رجس، نجاسات ظاهری همچون عین نجاسات و نجاسات باطنی همچون شرک و کفر و اعمال زشت و اثر آن است و مراد از تطهیر، مجهز نمودن آنها به درک حقیقت در مرحله اعتقاد و عمل است، اما مراد از اهل‌بیت، مسلماً زنان پیامبر (ص) نیستند، زیرا به کار بردن ضمیر جمع (کُم) که اختصاص به مردان دارد در مورد زنان به هیچ وجه صحیح نیست. بنابراین یا باید گفت مراد از اهل‌بیت، همسران پیامبر و خانواده و فرزندانش هستند و یا اهل‌بیت، غیر از همسران آن جناب و شامل اقربای رسول خدا (ص) هستند، اما مطابق روایات صحیحه از فریقین، مراد از اهل‌بیت حضرت محمد، حضرت فاطمه، حضرت علی، امام حسن و امام حسین (ع) می‌باشند و هیچ‌کس با آنها در این امر مشارکت ندارد. این روایات فراوان است و افزون بر هفتاد حدیث می‌باشد. روایاتی که در این باره از طریق اهل سنت آمده، بر روایاتی که در این مورد از طریق شیعه رسیده فزونی دارد.

اهل سنت این روایات را از طرق فراوان از ام‌سلمه، عایشه، ابوسعید خدری، سعد، واثلة بن اسقع، ابوالحمراء، ابن عباس، ثوبان غلام پیامبر (ص)، عبدالله بن جعفر، امام علی و امام حسن (ع) روایت کرده‌اند که نزدیک به چهل طریق می‌شود.

شیعه نیز این روایات را از امام علی، امام سجاد، امام محمد باقر، امام جعفر صادق و امام رضا (ع)، ام‌سلمه، ابوذر، ابولیلی، ابوالاسود دئلی، عمرو بن میمون اودی و سعد بن ابی وقاص از چند طریق روایت کرده‌اند. چون کلمه الرِّجْسَ دلالت بر نوع پلیدی یعنی همه انواع آن می‌نماید. بنابراین چنین خصوصیتی فقط با عصمت منطبق می‌شود؛ یعنی صورت علمیه‌ای در نفس انسان که او را از هر عقیده یا عمل باطل حفظ کند و این عصمت الهی، فقط در حضرات معصومین (ع) وجود دارد. این آیه یکی از ادله عصمت اهل‌بیت (ع) است.

از ابن کثیر روایت شده است: از ام‌سلمه همسر رسول خدا (ص) درباره امام علی (ع) پرسیدند. پاسخ داد: "از من درباره مردی می‌پرسید که محبوب‌ترین مردم در نزد رسول خدا (ص) بود. همسر او دختر رسول خدا (ص) محبوب‌ترین افراد در نظر پدر بود. همانا من رسول خدا (ص) را دیدم که علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را به سوی خویش خواند. عبایی بر آنها افکند و فرمود: "خداوندا، اینها اهل‌بیت من هستند. رجس و پلیدی را از آنها دور کن و ایشان را پاکیزه نما: پاکیزه کردنی". پس من نزدیک آنها شدم و گفتم: ای رسول خدا (ص)، من هم از اهل بیت شما هستم؟ فرمود: "بله، اما این فضیلت شامل شما نیست".

علامه طباطبایی همین روایت را از ثعلبی در تفسیرش و نیز، از ترمذی، ابن‌جریر، ابن‌منذر، حاکم، ابن‌مردویه و بیهقی از ام‌سلمه گزارش کرده‌اند[۳]. آیت‌الله جوادی آملی در تفسیر موضوعی قرآن‌کریم می‌نویسد: طهارت از گناه، از مراحل ابتدایی کمالات اهل‌بیت (ع) است؛ زیرا فرشته هم معصوم است و گناه نمی‌کند. پیام آیه تطهیر این است که اگر کسی غیر خدا را ببیند یا بخشی از اسماء و صفات خداوند را نبیند، در گناه غفلت، و جهل به سر می‌برد و چنین انسانی مذنب است و طاهر نیست.

آیه تطهیر، اهل‌بیت را که انسان کامل‌اند از چنین غفلت، حجاب و رِینی تطهیر می‌کند، زیرا آیه، مطلق است و "حذف متعلق" هم نشانه عموم است. در این آیه، الرِّجْسَ و وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا مطلق است. یعنی خداوند شما را از هر رجسی تطهیر کرده است.

امام سجاد (ع) فرمود: موسای کلیم از خداوند پرسید: آنها که در قیامت در سایه عرش تو به سر می‌برند چه کسانی هستند؟ فرمود: « الطَّاهِرَةُ قُلُوبُهُمْ وَ التَّرِبَةُ أَيْدِيهِمْ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ جَلَالِي إِذَا ذَكَرُوا رَبَّهُمْ الَّذِينَ يَكْتَفُونَ بِطَاعَتِي كَمَا يَكْتَفِي الصَّبِيُّ الصَّغِيرُ بِاللَّبَنِ الَّذِينَ يَأْوُونَ إِلَى مَسَاجِدِي كَمَا تَأْوِي النُّسُورُ إِلَى أَوْكَارِهَا وَ الَّذِينَ يَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِي إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا حَرِدَ».

بر اساس معناشناختی، آیه تطهیر، حدیث کساء و حدیث ثقلین بیانگر وحدت معنایی قرآن کریم و اهل‌بیت پیامبراسلام (ص) است. بر اساس این آیه و روایت، سنت محمدی، خط قرآن کریم و اهل‌بیت (ع) است. پیامبر اسلام مجدداً در حدیث ثقلین که مورد وثوق فریقین است بر این خط تأکید کرده‌اند[۴]

منابع

پانویس

  1. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  2. التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۶.
  3. المیزان، ج۱۶، ص۱۳.
  4. علوی، مهوش‌السادات، مقاله «آل عبا»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۵۳-۵۴.