افزایش علم غیب معصوم در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پیامبر و امامِ هر زمانی باید اعلم مردم آن زمان باشد هم در دین و هم در علوم دیگر و هیچ گونه جهلی نباید داشته باشد؛ زیرا ایشان برای هدایت مردم و بیان مصالح دنیوی و اخروی مردم هستند؛ لذاست که در برخی از روایات[۱] اشاره به افزایش‌پذیری علم امامان(ع) شده است به گونه ایی که حتی فرموده‌اند اگر این افزایش علم نباشد، علم ما تمام می‌شود[۲].

امکان افزایش‌پذیری علم امامان(ع)

روایات متعددی دلالت می‌‌کنند بر اینکه علم پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) دائمی و همیشگی بوده و متصل به سرچشمۀ غیبی است و پیوسته در حال ازدیاد است،[۳] در غیر این صورت موجب نقص می‌شود. علوم الهی به‌ تدریج در طول زندگی‌شان به آنان عطا می‌شده است، بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست؛ زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف مثل الهام، شهود و... معنایی نداشت و تکرار علوم پیشین می‌بود؛ در حالی‌ که این موارد شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است[۴]. این افزایش‌پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان(ع) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان می‌یابد[۵]. این دانش که از جانب خداوند به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به پیامبر(ص) و سپس به امیرالمؤمنین(ع) و همچنین به امام مجتبی(ع) و امام بعد از او تا امام زمان(ع) می‌رسد؛ لذا امام متاخر از امام متقدم داناتر نیست. حال این افزایش علم گاهی در شب‌های جمعه است[۶]، گاهی در شب قدر و یا در طول ایام سال[۷] علامۀ مجلسی در کتاب مرآة العقول دربارۀ افزایش علم امامان(ع) می‌‌نویسد: «آنچه از اخبار زیاد به دست می‌آید این است که ائمه(ع) در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدن‌های مقدس شان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده‌اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند؛ زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است، بنابراین آنچه امام در اوائل امامت خود از امام سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد، قابلیت بیشتری دارند»[۸].[۹]

چیستی افزایش‌پذیری علم معصوم

افزایش‌پذیری علم معصوم دو معنا دارد:

  1. نوعی از علومی که دائماً به امام(ع) افزوده می‌شود، همان سیر نفس امام در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است و همواره و پی‌در‌پی تحقق می‌پذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل می‌باشد. طبق روایات در شب‌های جمعه امامان(ع) به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می‌‌باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌‌گردند و طواف می‌‌نمایند. سپس پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می‌‌آورند. بعد همه می‌‌روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده منصرف گردیده می‌‌روند، همچنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می‌‌گردند در حالی که بسیار شگفت زده می‌‌باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست...» [۱۰].
  2. نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا می‌کند. از ابی بصیر نقل شده گفت: شنیدم امام صادق(ع) می‌فرماید: «به تحقیق به ما در شب و روز افزوده می‌شود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید». ابو بصیر گفت: "فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می‌‌آورد؟" امام فرمود: «به تحقیق از میان ما کسانی هستند که آن را می‌نگرند، و از میان ما کسانی هستند که علم در دل ایشان به شکل مفصل قرار می‌‌گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می‌‌شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می‌‌کشند». به ایشان عرض کردم: "چه کسی آن علم را برای شما می‌‌آورد،" فرمود: «مخلوقی که با عظمت‌تر از حضرت جبرئیل و میکائیل است»[۱۱].[۱۲]

در جایی دیگر چنین آمده است: امامان(ع) علمشان استقلالی نیست لذا اگر به علمشان اضافه نشود تمام می‌شود؛ چراکه آنها باید علم خودشان را به همۀ مردم یا به خواص مردم برسانند، در این صورت مانند سایرین می‌شوند، از این رو لازم است که هر لحظه علم آنها بیشتر بشود تا مقام بالاترِ آنها محفوظ بماند؛ و در برابر مشکلات جدید و سؤال‌های تازه درمانده نگردند و یا اینکه گفته شده: خداوند دارای علم‌های مخصوصی است که دیگران حتی امامان(ع) را به آن راهی نیست؛ لکن ایشان به خزینه علم الهی راه دارند: «خُزَّانُ عِلْمِ اللَّه‏‏»[۱۳] ـ «مَعَادِنُ وَحْيِ اللَّه»[۱۴] لذا هرگاه اراده کنند و خداوند بخواهد از علم الهی بهره‌مند می‌گردند و عالم می‌شوند[۱۵].

رابطۀ افزایش‌پذیری علم امام با شأنی بودن آن

افزایش پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد؛ زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است[۱۶].

رابطۀ علم تام امامان و افزایش‌پذیری علم ایشان

مطابق روایات پیامبر و امامان(ع) «عَالِمٌ بِمَا كَانَ وَ مَا يَكُون» هستند و روایاتی ذیل باب: أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) یَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُون[۱۷] در این زمینه وارد شده است، یعنی امام به آنچه که بوده و خواهد آمد، علم دارد. اما از طرفی دیگر در روایات دیگری نیز آمده که بر علم امام افزوده می‏‌شود: بَابٌ فِی أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) یَزْدَادُونَ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ[۱۸] در هر شب جمعه بر علم امام افزوده می‏‌شود مثلاً امام صادق(ع) به ابویحیی صنعانی فرمود: «ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود»[۱۹].[۲۰] و یا اینکه امام صادق(ع) در روایتی دیگر می‌‌فرمایند: «هنگامی که شب جمعه فرا می‌رسد رسول خدا(ص) در برابر عرش الهی قرار می‌گیرد و امامان معصوم(ع) در جوار رسول خدا(ص) قرار می‌گیرند و ما هم در جوار آنها قرار می‌گیریم، پس ارواح ما به بدن‌هایمان بر نمی‌گردد مگر با علمی جدید و اگر این علم جدید و مستفاد نبود علم ما به پایان می‌رسید»[۲۱].[۲۲] همچنین ایشان می‌فرماید: «هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر اینکه برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود رسول خدا(ص) و ائمه(ع) عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علمِ استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد»[۲۳].[۲۴] و یا اینکه گفته شده فرشتگان در شب قدر مقدرات عالم را به امام ارائه می‌‌کنند، آیا این روایات با همدیگر تناقض ندارند؟ و به عبارتی دیگر اگر امام(ع) علم غیب به همه چیز دارد، افزوده شدن علم ایشان به چه معناست؟ از سویی گفته می‌شود امام(ع) عالم به همه امور است و از سویی فرشتگان، مقدرات هر سال را در شب قدر ارائه می‌کنند. این دو با هم چگونه جمع می‌شوند؟[۲۵]

در این رابطه چندین نکته گفته شده که به برخی از آنها اشاره می‌‌کنیم:

الف) منظور از علم تام امام، علم نسبت به مخلوقات است و منظور از افزایش علم در شب‌های جمعه یا قدر یا در طول سال، مربوط به علم ایشان به خداوند است؛ زیرا ذات خدا نامحدود است و معرفت به او پایان ندارد لذا در هر شب جمعه روح امامان(ع) به طواف عرش الهی می‌رود و در آنجا علمشان به ذات خدا افزوده می‌گردد. در این زمینه در روایتی می‌‌خوانیم: محمد بن سلیمان دیلم از پدرش نقل می‌کند به امام صادق(ع) گفت: "قربانت من از شما شنیدم که چند بار فرمودید اگر نباشد که ما به علم خود بیفزاییم آن چه داریم به آخر رسانیم" امام فرمود: «اما احکام حلال و حرام را خداوند تمام و کمال بر پیامبر خود نازل کرده و به امام نیز دانش جدیدی افزوده نشود». محمد بن سلیمان عرض کرد: "پس این زیادی چیست؟" امام فرمود: «در چیزهایی دیگر است جز حلال و حرام»[۲۶].[۲۷] و علم غیب امام در منابع دینی دارای معانی مختلفی است مانند:

  1. دریافت اصل آگاهی‌ها و معلومات غیبی از خدا: که از لحظه تعلق روح القدس به امام، آگاهی به تمام مخلوقات به امام منتقل می‌گردد.
  2. دریافت امر الهی به امضای اموری که امام قبلاً بدان آگاهی داشته است: مقصود از روایاتی که می‌فرماید در شب قدر، علم امام افزوده می‌گردد این معنای از علم است.
  3. دریافت امر الهی به انجام اموری که امام قبلاً بدان آگاهی داشته است: مقصود از ازدیاد علم در برخی روایات که دریافت و ازدیاد علم را برای امامان(ع) لحظه به لحظه و مستمرّ می‌داند این معناست.
  4. دریافت امر به اظهار علم سابق امام: گاهی مقصود از افزایش علم امام این است که به او امر می‌‌کنند، علم خود را اظهار کن.
  5. التفات امام به علم خویش: ادله‌ای که علم امام را وابسته به مشیت وی می‌دانند مقصود این نیست، اگر بخواهد به چیزی که جهل داشته، عالم می‌شود بلکه مقصود این است، امام اگر بخواهد به آنچه می‌دانسته التفات تفصیلی می‌کند. پس به معنای کاهش جهل و افزایش علم امام نیست.

لذا با توجه به معانی مختلفی علم غیب امام و اینکه متعلق علم غیب تام و غیر تام امام با هم تفاوت دارد روشن می‌شود تناقضی میان روایات علم غیب تام امام و روایات افزایش‌پذیری علم ایشان وجود ندارد.

ب) علم تام ایشان بدان معنا نیست که علمشان مانند علم خداوند قابل زیاد شدن نیست یعنی علم غیبشان استقلالی نیست و اگر به علمشان اضافه نشود، علمشان تمام می‌شود، آنها باید علم خودشان را به همه مردم یا به خواص مردم برسانند، در این صورت مانند سایرین می‌شوند، از این رو لازم است که هر لحظه علم آنها بیشتر بشود تا مقام بالاترِ آنها محفوظ بماند؛ و در برابر مشکلات جدید و سؤال‌های تازه درمانده نگردند.

ج) روایاتی وجود دارد که امامان(ع) می‌‌فرمایند: "خداوند علم‌های مخصوصی دارد که از آنها چیزی به پیامبران و فرشتگان نداده است"، با ملاحظه این روایات معلوم می‌شود پیغمبر و اهل بیتش همه چیز را نمی‌دانند؛ و فقط آن چیزی را که اراده کنند و خدا بخواهد می‌دانند، یعنی آنها به خزینه علم الهی راه دارند و در حقیقت خزینه‌دار هستند: «خُزَّانُ عِلْمِ اللَّه‏‏»[۲۸] ـ «مَعَادِنُ وَحْيِ اللَّه»[۲۹] و روشن است که معنای خزینه و معدن این است که کم‌کم، و به تناسب نیازهای گوناگون، از آن برداشته می‌شود، بنابراین امامان(ع)، که خزینه‌دارهای علم الهی و معدن وحی می‌باشند، در مواردی که اراده کنند و خدا بخواهد، از علم الهی بهره‌مند می‌گردند و عالم می‌شوند. در نتیجه معنای افزایش‌پذیری این است که ایشان به علم خاص خداوند دسترسی ندارند و هرگاه خداوند بخواهد آن را در اختیارشان قرار می‌‌دهد.

د) روایاتی وجود دارد که در ضمن آن امامان(ع) در موارد گوناگونی صریحاً می‌فرمودند: "نمی‌دانیم" یعنی از پیش خود نمی‌دانستند، بلکه به خاطر مصالح بخصوصی نمی‌خواستند بدانند تا به مردم بگویند، یکی از این مصالح این بود که اگر می‌خواستند بدانند و بگویند چه بسا مردم دربارۀ آنها غلو می‌کردند، و برای آنها علم غیب مستقل، مانند علم غیب خدا، قائل می‌شدند، و در نتیجه آنها را خدا یا شریک خدا می‌گرفتند، از این رو پیغمبران الهی و پیشوایان دینی گاه گاهی روی جنبۀ معمولی و ظاهری خویش تکیه می‌کردند و خودشان را در ردیف سایر مردم نشان می‌دادند، و از جنبۀ آسمانی و پیوند الهی خویش استفاده‌ای نمی‌کردند تا مردم گمراه نشوند[۳۰].

ه‍) برخی گفته‌اند، افزایش علم امام دو معنا دارد:

  1. نوعی از علومی که دائماً به امام(ع) افزوده می‌شود، همان سیر نفس امام در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است. طبق روایات در شب‌های جمعه امامان(ع) به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می‌‌باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌‌گردند و طواف می‌‌نمایند (...) سپس پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می‌‌آورند. بعد همه می‌‌روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده منصرف گردیده می‌‌روند، همچنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می‌‌گردند در حالی که بسیار شگفت زده می‌‌باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست...»[۳۱].
  2. نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا می‌کند. از ابی بصیر نقل شده گفت: شنیدم امام صادق(ع) می‌فرماید: «به تحقیق به ما در شب و روز افزوده می‌شود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید». ابو بصیر گفت: "فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می‌‌آورد؟" امام فرمود: «به تحقیق از میان ما کسانی هستند که آن را می‌نگرند، و از میان ما کسانی هستند که علم در دل ایشان به شکل مفصل قرار می‌‌گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می‌‌شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می‌‌کشند». به ایشان عرض کردم: "چه کسی آن علم را برای شما می‌‌آورد،" فرمود: «مخلوقی که با عظمت‌تر از حضرت جبرئیل و میکائیل است»[۳۲].

روایاتی که از عرضه اعمال بر امام(ع) در زمان‌هایی خاص سخن می‌گوید از همین باب است، که امام در ایام خاصی توجه تفصیلی به اعمال شیعیان می‌نمایند لذا علومِ در حال ازدیاد اختصاصی به علوم ملکوتی ندارد[۳۳].

دیدگاه دیگر مبتنی بر تام نبودن علم معصوم

برخی قائلند برخی از آیات قرآن، مانند داستان فریب خوردن حضرت آدم در برابر وسوسه شیطان که نتیجه ندانستن دروغ‌ بودن قسم‌ و سخنان شیطان بوده است[۳۴] و یا داستان حضرت زکریا که هرگاه به محل عبارت حضرت مریم وارد می‌‌شد غذایی نزد او می‌‌دید، یک‌ بار از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده‏‌ای؟! مریم پاسخ داد: این از جانب خداوند است. "خداوند به هرکس بخواهد، بی‌حساب روزی می‏‌دهد[۳۵]، پرسش حضرت زکریا نشانه این است که آن حضرت راز وجود آن غذاها را نمی‌دانست؛ به خوبی نشان می‌دهند علوم پیامبران الهی و حتی پیامبر اکرم(ص) تام و کامل نبود و به مرور بر دانش ایشان افزوده می‌شد. این تکامل و افزایش‌پذیری علمی در طول دوران پیامبری آنان ادامه داشته است. بنابراین نمی‌توان گفت علوم آنان از ابتدای تولد یا آغاز نبوتشان کامل و تام بوده است؛ بلکه ایشان در طول دوران نبوت خود، معارف بسیاری را فراگرفته‌اند. حتی دلیلی نیست علوم آنان در پایان دوران نبوت ایشان کامل شده باشد؛ بلکه ممکن است از برتری برخی پیامبران بر برخی دیگر، تفاوت در مراتب علمی آنان، حتی در پایان دوران نبوت شان، برداشت شود[۳۶].

در این صورت افزایش پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد؛ زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است[۳۷].

نتیجه‌گیری

در مجموع آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم امامان(ع) بر می‌‌آید، باید گفت:

  1. علوم امامان(ع) و حتی خود پیامبر اکرم(ص)، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین غیب به آنها افاضه می‌گردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد.
  2. افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانۀ تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
  3. از آنجا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
  4. نتیجه آنکه با توجه به پاسخ‌های داده شده تناقضی میان علم غیب تام امام و افزایش‌پذیری آن وجود ندارد؛ چراکه متعلق آنها با هم تفاوت دارد.

افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است[۳۸].

منابع

پانویس

  1. ‏مانند: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص۲۵۵.
  2. ‏ر.ک: طهرانی، عباس، دین و وجدان، ص۲۸۶ ـ ۲۸۹.
  3. ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۴۰ ـ ۱۴۲؛ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان؛ ملائکه و دیدار با امامان؛ غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ص۳۳۹؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود.
  4. ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت و قلمرو علم‌الأسماء، ص۱۰۹.
  5. ر.ک: نادم، محمد حسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۱.
  6. ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۴۰ ـ ۱۴۲؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۸۷؛ منصوری، خلیل، بی‌کرانگی علم امام معصوم؛ نادم، محمد حسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۱؛ رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام.
  7. ر.ک: بیابانی اسکوئی، محمد، امامت.
  8. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج ۳، ص۱۹.
  9. ر.ک: امام‌خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام.
  10. ‏مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص۸۸.
  11. ‏صفار، محمد بن حسن، بصائر‌الدرجات، ج ۱، ص۲۳۲.
  12. ‏ر.ک: وکیلی، محمد حسن،، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح).
  13. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۱۹۲ و... .
  14. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص۳۰۷.
  15. ر.ک: طهرانی، عباس، دین و وجدان، ص۲۸۶ ـ ۲۸۹.
  16. ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه.
  17. ‏کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۶۱.
  18. ‏کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۳.
  19. ‏کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۳؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج ۳، ص۱۰۴.
  20. ‏ر.ک: گنجی، حسین، امام‌شناسی، ص۲۳۳ ـ ۲۳۶؛ رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، ص۸۵ ـ ۹۰.
  21. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۶.
  22. ر.ک: گنجی، حسین، امام‌شناسی، ص۲۳۳ ـ ۲۳۶.
  23. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۴، ح ۳.
  24. ر.ک: رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، ص۸۵ ـ ۹۰.
  25. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، جامی از زلال کوثر، ص۳۴ ـ ۳۶.
  26. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۴۸۹.
  27. ر.ک: رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام(با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی، کلامی)، ص۸۵ ـ ۹۰.
  28. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۱۹۲ و....
  29. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص۳۰۷.
  30. ر.ک: طهرانی، عباس، دین و وجدان، ص۲۸۶ ـ ۲۸۹.
  31. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص۸۸.
  32. صفار، محمد بن حسن، بصائر‌الدرجات، ج ۱، ص۲۳۲.
  33. ر.ک: وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح).
  34. سورۀ اعراف، آیۀ ۲۰ و ۲۱.
  35. سورۀ آل عمران، آیۀ ۳۷.
  36. ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت و قلمرو علم‌الأسماء، ش ۲، ص۱۰۹.
  37. ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه.
  38. ر.ک: هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت.