امامت امام صادق در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ادله امامت

در روایات نبوی به امامت امام صادق (ع) تصریح شده است. در فرازی از حدیث لوح آمده است: بعد از امام باقر (ع) شک‌کنندگان در جعفر هلاک خواهند شد و کسی که او را رد کند مرا رد کرده است و این سخن حق من است که مقام جعفر را گرامی دارم و او را در میان دوستانش و شیعیانش شاد سازم[۱]. حدیث معراج و حدیث ابی بن کعب و جابر از پیامبر نیز تصریح بر امامت امام صادق می‌کنند[۲].[۳]

امام سجاد (ع) نیز می‌فرماید: پدرم از پدرانش از رسول خدا(ص) روایت فرموده است: آنگاه که فرزندم جعفر بن محمد بن علی ابن حسین بن علی بی‌أبی طالب متولد شد نامش را صادق بگذارید که پنجمین از سلاله او فرزندی است که نامش جعفر است که از روی تجری بر خدای تعالی و دروغ بستن بر او ادعای امامت می‌کند و او نزد خدا جعفر کذاب و مفتری بر خدای تعالی است و مدعی مقامی است که آهل آن نیست و مخالف پدرش خویش و حسود بر برادر خود است[۴].[۵]

همچنین امام باقر (ع) به طور آشکار نسبت به جانشینی امام صادق(ع) وصیت و به امامتش بعد از خود تصریح کرد و فرمود چون من از میان شما رفتم به فرزندم جعفر اقتدا کنید و در هنگام رحلت شهودی خواست و در حضورشان وصایت امام صادق (ع) را ابلاغ و مکتوب کرد[۶]:

  1. ابوخالد کابلی از امام صادق (ع) درباره امام بعد از امام پنجم حضرت محمد بن علی (ع) پرسید و آن حضرت در پاسخ فرمود: «مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ».
  2. جابر بن یزید جعفی از امام باقر (ع) درباره امام بعد از آن حضرت سؤال می‌کند. امام باقر (ع) با دست به فرزند خود جعفر بن محمد می‌زند و او را نشان می‌دهد[۷].
  3. عبدالاعلی از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود وقتی که پدرم امام باقر (ع) می‌خواست وصیت کند و ودایع امامت را به من بسپارد چهار نفر از قریش را به عنوان شاهد طلبید بعد از این که وصیت و سفارش لازم را انجام داد و شهود رفتند سؤال کردم برای این کار شاهد خواستید؟ فرمود: پسر جانم! نخواستم که تو در امر امامت و کارهای وصیت مغلوب باشی و مردم بگویند به او وصیت نکرده است، خواستم که تو حجت و دلیل داشته باشی[۸].
  4. ابونضره گوید: زمانی که وفات امام باقر (ع) فرا رسید و حضرت در حال احتضار بودند فرزند خود، حضرت صادق (ع) را فراخواندند تا به ایشان وصیت کنند، زید بن علی، برادر امام باقر (ع) گفت: اگر در مورد من به روش حسن و حسین (ع) رفتار می‌کردی، به گمانم، کار بدی نبود. یعنی بعد از خود مرا امام می‌کردی همان طور که بعد از امام حسن (ع) برادر آن حضرت امام حسین (ع) به امامت رسیدند. حضرت به او فرمودند: «إِنَّ الْأَمَانَاتِ لَيْسَتْ بِالْمِثَالِ وَ لَا الْعُهُودُ بِالرُّسُومِ وَ إِنَّمَا هِيَ أُمُورٌ سَابِقَةٌ عَنْ حُجَجِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۹]. سپس جابر بن عبدالله را فراخوانده، به او فرمودند تا درباره صحیفه‌ای که نزد فاطمه زهرا (س) دیده بود و در آن اسامی امامان دوازده‌گانه با خصوصیات آنان ثبت شده بود توضیح دهد.
  5. هشام بن سالم از امام صادق (ع) نقل می‌کند: «لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي (ع) الْوَفَاةُ قَالَ: يَا جَعْفَرُ أُوصِيكَ بِأَصْحَابِي خَيْراً. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، وَ اللَّهِ لَأَدَعَنَّهُمْ وَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَكُونُ فِي الْمِصْرِ فَلَا يَسْأَلُ أَحَداً»[۱۰]. همام بن نافع می‌گوید روزی امام باقر (ع) به اصحابش فرمود: «إِذَا افْتَقَدْتُمُونِي فَاقْتَدُوا بِهَذَا فَهُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ أَشَارَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)»[۱۱].
  6. عبدالغفار بن القاسم گوید بر امام باقر (ع) وارد شدم در حالی که جمعی از اصحابش حضور داشتند و سؤال کردم بعد از شما به که رجوع کنیم؟ فرمود: «اِلَی جَعْفَرٍ وَ هُوَ سَیِّدُ اَوْلَادِی وَ ابوالْاَئِمَّةِ صَادِقٌ فِی قَوْلِهِ وَ فِعْلِهِ وَ لَقَدْ سَاَلْتَ عَظِیماً یَا عَبْدَ الْغَفَّارِ وَ اِنَّکَ لَاَهْلُ الْاِجَابَة»[۱۲].
  7. محمد بن مسلم گوید: نزد امام باقر (ع) بودم که فرزندش جعفر وارد شد امام باقر (ع) او را در آغوش خود فشرد و خطاب به من فرمود: «یَا مُحَمَّدُ هَذَا اِمَامُکَ بَعْدِی فَاقْتَدِ بِهِ وَ اقْتَبِسْ مِنْ عِلْمِهِ وَ اللَّهِ اِنَّهُ لَهُوَ الصَّادِقُ الَّذِی وَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ اِنَّ شِیعَتَهُ مَنْصُورُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اَعْدَاءَهُ مَلْعُونُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ عَلَی لِسَانِ کُلِّ نَبِیٍّ»[۱۳].[۱۴]

امام صادق(ع) در ذیل حدیثی که معاویة بن وهب، از ایشان درباره رؤیت خداوند سؤال کرده بود، پس از آنکه مقصود از رؤیت خدا را توضیح می‌دهد، می‌فرماید: از جمله واجبات هر مؤمن آن است که: «بداند که امام بعد از رسول الله علی بن ابی طالب، پس از ایشان به ترتیب حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، سپس من هستم و بعد از من پسرم موسی است و بعد از ایشان علی و بعد از علی محمد پسر ایشان و بعد علی پسر محمد و بعد حسن پسر علی و بعد حجت پسر حسن(ع) است»[۱۵].[۱۶]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

  1. هدایت
  2. ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
  3. خلافت
  4. شهادت
  5. ملک
  6. حکم
  7. وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
  8. حجت
  9. تمکین فی الارض
  10. امت وسط
  11. اصطفا
  12. اجتبا
  13. امامت در قرآن
  14. آیات امامت
  15. امامت در حدیث
  16. امامت در کلام اسلامی
  17. امامت در فلسفه اسلامی
  18. امامت در عرفان اسلامی
  19. امامت از دیدگاه برون‌دینی
  20. امامت امامان دوازده‌گانه
  21. شؤون امام
  22. صفات امام
  23. راه تعیین امام
  24. امامان دوازده‌گانه
  25. آیات امامت
  26. اثبات امامت
  27. احکام امامت
  28. اختلاف در امامت
  29. اطاعت اولوالامر
  30. اعلان امامت علی
  31. امامت ائمه ضلال
  32. امامت بعد از نبی اکرم
  33. امامت به بیعت
  34. امامت به شوکت
  35. امامت به نص
  36. امامت تشریعی
  37. امامت تکوینی
  38. امامت جاهل
  39. امامت خاصه
  40. امامت خلفا
  41. امامت دو برادر
  42. امامت ذریه ابراهیم
  43. امامت رسول الله
  44. امامت زنان
  45. امامت صغری
  46. امامت صغیر
  47. امامت ظالم
  48. امامت عالم
  49. امامت عامه
  50. امامت غیر قرشی
  51. امامت غیر معصوم
  52. امامت فاضل
  53. امامت قرشی
  54. امامت مطلقه
  55. امامت مفضول
  56. امامت واحد
  57. امامت کبری
  58. انحلال امامت
  59. انقطاع امامت
  60. اولوا الامر
  61. اولی به امامت
  62. ایمان به امامت
  63. تعلیم غیبی به غیر نبی
  64. ختم رهبری
  65. خروج امام از امامت
  66. دعای ابراهیم
  67. دعوی امامت
  68. دفاع از امامت
  69. دلایل امامت
  70. روح قدسی
  71. علم امامت
  72. علم به آغاز امامت
  73. عهد الهی
  74. قبح امامت
  75. لطف امامت
  76. مدعی امامت
  77. مقام امامت
  78. ملاک امامت
  79. موروثی بودن امامت
  80. نشانه امامت
  81. نص بر امامت
  82. نص نبی بر خلافت
  83. نفی امامت
  84. نور امامت
  85. ودائع امامت
  86. وصیت به امامت

منابع

پانویس

  1. ر.ک: ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا (ع)، ج۱، ص۳۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۱۴۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۵۲۸؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا (ع)، کمال الدین، ج۱، ص۵۷۲؛ بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج۲۰، ص۴۰.
  2. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا (ع)، ج۱، ص۴۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۱۳۶ و ۱۵۱؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص۴۷۴ و ۵۰۱؛ بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج۲۰، ص۴۲-۴۶.
  3. لطفی، مهدی، امامت امام صادق، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۴۰.
  4. «حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: إِذَا وُلِدَ ابْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِي اسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْكَذَّابُ الْمُفْتَرِي عَلَى اللَّهِ الْمُدَّعِي لِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَى أَبِيهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِيهِ»؛ الإحتجاج علی أهل اللحجاج، ج ۲، ص ۳۱۸ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.
  5. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۵۲-۵۴.
  6. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۵۴؛ حلی، ابومنصور حسن بن ابویوسف، المستجاد، ص۱۸۸؛ مالکی، ابن صباغ، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۰۹-۹۱۰؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۳، ص۷۳-۷۵؛ نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۰۷- ۲۰۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳؛ و ج۴۷، ص۱۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۰۷.
  7. ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۰۷ و ارشاد، ج ۲، ص ۱۸۱ و اعلام الوری، ج ۱، ص ۵۱۸.
  8. «يَا بُنَيَّ كَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ يُقَالَ لَمْ يُوصَ إِلَيْهِ فَأَرَدْتُ أَنْ تَكُونَ لَكَ الْحُجَّةُ»؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۰۷.
  9. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۴۰ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۲ امانات الهی از روی قیاس کردن و تشبیه نمودن افراد به یک دیگر صورت نمی‌گیرد، و اوامر او بستگی به شباهت‌ها ندارد، اینها مسائلی است که قبل از میلاد حجج الهی (ع) مشخص شده است.
  10. الکافی، ج ۱، ص ۳۰۶ و الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۸ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۲. چون وفات پدرم نزدیک شد، فرمود: ای جعفر! خیر خواهی اصحابم را بتو سفارش می‌کنم. گفتم: قربانت گردم: بخدا آنها را بمقامی از علم رسانم که هر مردی از آنها در هر شهری که باشد، محتاج بسؤال از هیچ کس نباشد.
  11. کفایة الأثر، ص ۲۲۴ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۵.
  12. کفایة الأثر فی النص الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۱.
  13. کفایة الأثر فی النص الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۳.
  14. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۵۲-۵۴.
  15. «يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‌(ص) عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»، خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۲۶۳.
  16. مقاله «ائمه و ادعای امامت»، موسوعه رد شبهات ج۱۷، ص ۹۷.