امنیت اقتصادی در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

فراهم کردن نظام حقوقی، اجتماعی و سیاسی که در چارچوب آن، طرح‌های سرمایه‌گذاری و فعالیت‎‌های اقتصادی بتواند از آغاز اجرا تا مرحله بهره‌‎وری و از بهره‎‌وری تا پایان کار بدون اخلال و آشفتگی عمل نماید، امنیت اقتصادی خوانده می‌شود. سرمایه‌‎گذار باید بدون دغدغه و با اطمینان و عدم تزلزل بازار، که سبب ضرر و زیان او شود، اقدام به سرمایه‌گذاری نماید. ناامنی و ایجاد آشوب در اقتصاد، مانعی جدی در برابر عدالت اقتصادی است[۱]. امیرمؤمنان از کارگزاران می‌خواهد در راستای عدم بروز مشکل و اخلال در اقتصاد، در همه زمینه‌های اقتصادی، محیطی امن فراهم گردد تا در سایه امنیت، عدالت گسترش یابد. حضرت در خصوص فراهم کردن شرایط و مسیر امن می‌فرماید: «فَاحْفَظْ حُرْمَتَهُمْ وَ آمِنْ سُبُلَهُمْ وَ خُذْ لَهُمْ بِحُقُوقِهِمْ»[۲]؛

از کارگزاران خود می‌خواهد جاهای نفوذ، فرصت طلبان و کسانی که در پی ناامنی‌اند بگیرد و فرصت و اجازه ناامنی به کسی ندهند. از نگاه حضرت، بدترین شهرها، شهرهایی است که در آن امنیت، فراوانی، ارزانی و به طور کلی رفاه اجتماعی وجود ندارد. «شَرُّ الْبِلَادِ بَلَدٌ لَا أَمْنَ فِيهِ وَ لَا خِصْبَ»[۳]؛

امنیت سرمایه‌گذاری، آبادانی، فراوانی و رفاه لازم و ملزوم یکدیگرند. بدون وجود امنیت، رفاه اجتماعی معنا ندارد، و ناامنی، بی‌عدالتی اقتصادی و فقر و ناداری را دامان می‌زند.

گواراترین و لذت‎بخش‌ترین نیست‎ها در نظر امیرمؤمنان امنیت است[۴]. حضرت با ارسال نامه‌‎ای سرگشاده، مأموران مالیات را به ایجاد امنیت و عدم دخل و تصرف در اموال مردم توصیه می‌کند تا کوچک‎ترین ظلم و اجحافی به مردم نرسد و مردم در کمال آرامش و امنیت به پرداخت مالیات اقدام نمایند. «وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ»[۵]؛

در نامه حضرت، نکات فراوانی در ایجاد آرامش و عدم ایجاد ترس و وحشت وجود دارد، از جمله:

  1. پرهیز از بی‌عدالت و ظلم اقتصادی در دریافت بیش از اندازه مالیات و خراج؛
  2. ادای احترام به مالیات دهندگان، و پرهیز از خوی تکبر و زورگویی با آنان؛
  3. پرهیز از فراری دادن حیوانات و رعایت حقوق آنها؛
  4. ایجاد امنیت روانی، و عدم ایجاد آشوب بین مردم؛
  5. عدم مشاجره و تسلط بر مالیات دهندگان؛
  6. توجه به حقوق مالیات دهندگان؛

با وجود این که عاملان مالیات به قصد دریافت زکات مراجعه می‌کردند، ولی حضرت دستور می‌دهد با آرامش بر آنان وارد شود و به تحکم و زورگویی و بر هم زدن آرامش مردم نینجامد.

برای افزایش امنیت اقتصادی لازم است اخلاق اسلامی در جامعه گسترش یابد[۶]. حکومت علاوه بر توجه دادن مردم به رعایت ابعاد درونی - وجدانی و اعتقادی، قوانین بازدارنده وضع کند. حکومت باید دستگاه‌های نظارتی خود را جهت کنترل و تشبیه و تنبه کسانی که در امنیت اقتصادی اخلال ایجاد می‌کنند، فعال سازد؛ زیرا در میان فعالان اقتصادی افرادی در پی زیادهخواهی هستند و حکومت باید بر آن‎ها نظارت داشته باشد. «أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ»[۷]؛

حضرت خیانت کارگزاران را مایه ننگ حکومت و زیان مردم می‌دانست، و با روش‌های مختلف درصدد شایسته‎‌گزینی بودند. هر چند افرادی بودند که با قرار گرفتن بر اریکه قدرت از شایستگی خارج شدند و عزل گردیدند. مثلاً طی نامه‌ای به قاضی منصوب خود در اهواز، از او می‌خواهد علی ابن هرمه که از بازاریان رشوه گرفته بود، مجازات کند [۸]. حضرت در جهت تحقق امنیت با نا امن کنندگان و اخلال‎گران اقتصادی به شدت برخورد می‌نمود[۹].

معناشناسی

«امنیت» در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی، عامل مهمی است که بدون آن، رونق و شکوفایی اقتصادی امکان‌پذیر نیست. منظور از چنین امنیتی، شیوه برخورد دولت با تجار و کسبه و تولیدکنندگان و کارگران و برنامه‌ریزی دولتی در جهت امنیت شغلی آنان است[۱۰].

عملکرد امام علی (ع) در این حوزه

حضرت علی(ع) در این باره می‌فرماید: «... وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ وَ لَا تَبِيعُنَّ لِلنَّاسِ فِي الْخَرَاجِ كِسْوَةَ شِتَاءٍ وَ لَا صَيْفٍ وَ لَا دَابَّةً يَعْتَمِلُونَ عَلَيْهَا وَ لَا عَبْداً وَ لَا تَضْرِبُنَّ أَحَداً سَوْطاً لِمَكَانِ دِرْهَمٍ وَ لَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ مُصَلٍّ وَ لَا مُعَاهَدٍ إِلَّا أَنْ تَجِدُوا فَرَساً أَوْ سِلَاحاً يُعْدَى بِهِ عَلَى أَهْلِ الْإِسْلَامِ فَإِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يَدَعَ ذَلِكَ فِي أَيْدِي أَعْدَاءِ الْإِسْلَامِ فَيَكُونَ شَوْكَةً عَلَيْهِ»؛ «... هرگز مبادا کسی را از ما یحتاجش باز دارید و از رسیدن به خواسته‌اش بی‌بهره نمایید، هرگز مبادا از برای گردآوری خراج، پوشاک زمستانی یا تابستانی کسی را یا حیوان سواری را که با آن کار می‌کند یا برده خدمتکارش را بفروشید، هرگز مبادا احدی از مردم را برای درهمی بی‌ارزش تازیانه بزنید، و هرگز مبادا به مال خواسته احدی از مردم - مسلمان نمازگزار یا اقلیت‌های در گرو پیمان -دست بیازید، مگر اسب و جنگ افزاری بیابید که در تجاوز به مسلمانان به کار گرفته شده است. در چنین صورتی سزاوار نیست که مسلمان، آنان را در اختیار دشمن باقی بگذارد تا بر ضد مسلمان شوکتی بیابد»[۱۱].

آن حضرت (ع) در جای دیگر در همین باره می‌فرماید: «انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ»؛ بر مبنای تقوای خدایی که یگانه است و برای او شریکی نیست به پیش رو! هرگز مبادا مسلمانی را بیمناک‌سازی یا بر (زمین و باغ) او به غیر دلخواهش و به زور وارد شوی و گذر کنی یا از او چیزی بیشتر از آنچه حق خدا در مال اوست بگیری»[۱۲].

باز می‌فرماید: «ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لآِخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لَا عَنِيفٍ بِهِ وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا وَ لَا تَسُوءَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا»؛ «وانگهی سخن خود را چنین آغاز کنی: بندگان خدا، مرا ولی خدا و جانشین او به سوی شما فرستاده است که حقی را که خداوند در اموالتان دارد بگیرم. پس آیا در اموال شما حقی هست که آن را به ولی او بپردازید؟

در این هنگام اگر گوینده‌ای جواب منفی داد، دیگر سخن خود را تکرار مکن، ولی اگر توانگری جواب مثبت داد همراهش روان شو با پرهیز از هر گونه هراس افکنی، تهدید، سخت‌گیری و تحمیل. پس هر آنچه از زر و سیم (نقدینه) به تو داد بستان. اگر (اموالی از نوع) گاو و گوسفند و شتر داشت، بی‌اجازه و سرزده بر آن داخل مشو؛ زیرا که (هر چند تو را به عنوان نماینده ولی امر، سهمی در آن هست اما) بیشتر آن، ملک اوست. بنابر این به هنگام آمدن بدان جا نباید با آهنگ زور و سلطه بر آن دام‌ها وارد شوی، به هیچ روی دامی را رم مده و هراسانش مکن که این، رنجش دامدار را در پی خواهد داشت»[۱۳].[۱۴]

منابع

پانویس

  1. دلشاد تهرانی، مصطفی، ساختار‌شناسی عدالت در نهج‎البلاغه، ص۵۰۲.
  2. پس حرمت آنان را نگه دار و راه‎هایشان را امن ساز. و حقوقشان را برعهده گیر. (حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۹۹؛ محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۵، ص۸۷).
  3. آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۴۰۹.
  4. آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۷۹۳.
  5. مسلمانی را مترسان و اگر او را خوش نیاید، بر سر وی مران و بیش از حق خدا از مال او مستان. (نهج البلاغه، نامه ۲۵).
  6. میرمعزی، سیدحسین، نظام اقتصادی اسلام (مبانی، اهداف، اصول راهبردی و اخلاق)، ص۵۳۴.
  7. با این همه بدان که میان بازرگانان بسیار کسانند که معاملتی بد دارند، بخیلند و در پی احتکارند. سود خود را میکوشند و کالا را به هر بها که خواهند می‎فروشند و این سودجویی و گران‎فروشی زیانی است برای همگان، و عیب است بر والیان. (نهج البلاغه، نامه ۵۳).
  8. ابن حیون، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳-۵۳۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۱۹.
  9. حاجیان حسین آبادی، رضا، مقاله «روش‌های مبارزه با فساد اقتصادی در حکومت علوی».
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت ص ۳۶.
  11. نهج البلاغه، نامه ۵۱.
  12. نهج البلاغه، نامه ۲۵.
  13. نهج البلاغه، نامه ۲۵.
  14. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت ص ۳۶.