امنیت اقتصادی در قرآن

مقدمه

در نگرش قرآنی برای رسیدن به عنصر دیگری از سعادت یعنی تحقق آسایش، امنیت به عنوان اصل اساسی مورد توجه است. اقتصاد از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و راهکارهای حفظ و گسترش امنیتی آن فراهم آمده است. از عوامل مهم ایجاد امنیت اقتصادی جامعه و حفظ اموال مردم، راهکارهایی چون وجوب اجرای حدود مختلف نسبت به افراد و عواملی است که آن را با خطر مواجه و امنیت اقتصادی جامعه را از میان می‌‌برند. در اسلام نه تنها ثروت و دارایی افراد محترم است، بلکه مجازات‌های سختی درباره کسانی که امنیت اقتصادی جامعه و افراد را به خطر می‌‌اندازند در نظر گرفته شده است که از همه مهم‌تر حد سرقت و دزدی است[۱]؛ چنان که وجوب رعایت عهد و پیمان و قرارداد و عقود و امانت داری به عنوان احکام وضعی و تکلیفی از دیگر روش‌های تأمین امنیت اقتصادی در حوزه‌های فردی و اجتماعی است[۲].[۳]

دو سطح امنیت اقتصادی

امنیت اقتصادی در دو سطح کاربرد دارد:

  1. فراهم آمدن زمینه‌هایی برای تأمین معیشت آدمیان و از میان رفتن فقر؛
  2. ایجاد ساز و کارهایی برای امنیت مناسبات اقتصادی و تجاری جامعه.

توجه قرآن به اموری مانند رفع فقر و شکاف طبقاتی و انحصار ثروت در دست توانگران در راستای برقراری امنیت برای معیشت افراد و زدودن فقر از جامعه قابل تحلیل است. آیه ﴿مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ[۴] از حسرت خوردن مجرمانی که هنگام مرگ فایده‌ای از اموال خود نمی‌بینند خبر می‌دهد؛ همان‌ها که اموال فراوان جمع می‌کنند و زکات آن را نمی‌دهند و ازاین‌رو عذاب سختی پیش رو دارند[۵].[۶] حال آنکه می‌توانستند از مؤمنانی باشند که انفاق می‌کنند[۷] و از آنچه خداوند در اختیارشان گذاشته آخرت خود را آباد می‌سازند[۸].[۹]

لزوم پرداخت خمس[۱۰] و زکات[۱۱] و نیز توصیه قرآن به سنت قرض‌الحسنه در آیات متعدد[۱۲] و مهلت دادن به بدهکاران بی‌بضاعت[۱۳][۱۴] بیانگر اهمیت توجه به محرومان جامعه است. از دیگر سو منع اسراف[۱۵] و تبذیر که برادری با شیطان‌ها را به سبب تبعیت از آنان در پی دارد[۱۶].[۱۷] و نیز منع انباشته کردن طلا و نقره و محروم کردن دیگران از آن[۱۸] و هرگونه سرکشی و طغیان در استفاده نادرست از نعمت‌های خدا که از آن به «بَطَر» تعبیر شده[۱۹].[۲۰] برای مقابله با فقر و صرف اموال در راه نادرست است[۲۱]؛ همچنین قرآن برای استفاده فقیران و محرومان از نعمت‌های خدا، فی‌ء یا متصرفات از غیر راه جنگ[۲۲] را متعلق به خدا و رسول و خویشاوندان نزدیک پیامبر و بیچارگان و در راه ماندگان دانسته[۲۳] تا با مال‌اندوزان از راه‌های نامشروع مقابله کند[۲۴].

امنیت مناسبات اقتصادی و تجاری جامعه هم بر محور دوری از ربا[۲۵] و نخوردن مال دیگران به باطل[۲۶] و سُحت[۲۷] تعریف می‌شود. سحت را کسب درآمد از راه حرام و رشوه دانسته‌اند[۲۸].[۲۹]

نقش ضمانت در تأمین امنیت اقتصادی

ضَمان به فتح ضاد در لغت به معنای کفالت و «ضمین» به معنای کفیل است. در فرهنگ عربی جمله «ضَمَن الشَّیءَ و بِهِ» یعنی آن را کفالت کرد.[۳۰] بر اساس ماده ۶۴۸ قانون مدنی، عقد ضمان عبارت از این است که شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است، بر عهده می‌گیرد؛ یعنی ضمانت به معنای تعهد به مال است. منظور از ضمان، همان عقد ضمان است؛ مضمون‌له، طلبکار است؛ مضمون‌عنه به معنای مدیون اصلی و مضمون‌به مورد ضمانت است؛ همچنین ضامن باید برای معامله اهلیت داشته باشد. اهلیت به این دلیل است که ضامن در عقد ضمان، تعهد به دین [۳۱] می‌کند و طبق ماده ۱۹۰ قانون مدنی، اهلیت از شرایط اساسی صحت کلیه معاملات است، بنابراین ضمان صغیر و مجنون باطل است زیرا آنان دارای اهلیت معامله نیستند.

در اصطلاح فقه اسلامی ضمان به دو قسم ضمان عقدی و ضمان غیر عقدی تقسیم می‌‌شود. ضمان عقدی به معنای تعهد در برابر مالی است که بر ذمّه شخصی برای شخص دیگر ثابت است، و عقدی است که نیاز به ایجاب و قبول دارد.[۳۲] درباره تفاوت ضمان عقدی با کفالت، گفته شده است: کفالت در برابر نفس و جان کسی است؛ در حالی که ضمان عقدی در برابر مال است نه جان.[۳۳]

اما ضمان غیر عقدی، عبارت از جبران خسارتی است،[۳۴] که به خاطر وجود برخی از اسباب ضمان، مثل «ید» یعنی تسلّط بر مال دیگری یا «اتلاف»، یا «تغریر» حاصل می‌‌شود.[۳۵] با نگاهی به هر دو نوع ضمان و نیز کفالت می‌‌توان این معنا را به دست آورد که هدف از ضمانت و کفالت، تضمین امنیت و کاهش خطر در معاملات و فعالیت‌های اقتصادی است؛ زیرا کفالت عقدی است که به موجب آن احد طرفین در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد می‌کند. متعهد را کفیل، شخص ثالث را مکفول و طرف دیگر را مکفول له می‌گویند. [۳۶]

پس در کفالت، انسان متعهد شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست، بدهکار را آورده و به دست طلبکار بدهد. به کسی که اینطور متعهد می‌‌شود کفیل می‌‌گویند. چنان که گفته شد کفالت برگرفته از «کَفَل» در اصل به معنای متعهّد شدن برای تأمین امور اشخاص و نیازهای اقتصادی آنان است[۳۷] در حالی که «ضمان» فقط به معنای تعهّد قلبی است.

کفالت در اصطلاح فقه اسلامی، عهد و تعهّدی است برای احضار فرد مورد نظر در نزد صاحب حق و حاکم شرع.[۳۸] در داستان حضرت یوسف(ع) خود آن حضرت خواستار متعهّد شدن برادرانش، جهت آوردن برادر دیگرش می‌‌شود.[۳۹] فرزندان حضرت یعقوب(ع) نیز کفالت را پذیرفته و متعهد به انجام آن می‌‌شوند.

همچنین در بخشی دیگر از داستان به کفالت پرداختن یک بار خوردنی و طعام به پیداکننده پیمانه دزدیده شده از جانب یوسف(ع) اشاره شده که خود از دیگر مصادیق این معنا است.[۴۰] برخی فقیهان گفته‌اند: کفالت، تعهّد غالباً به احضار نفس است و این قید بدین جهت است که کفالت را نسبت به اموال و اعیان تعمیم داده‌اند. [۴۱] در آیات قرآنی برای بیان این مقصود از واژگان چونی «ائتونی»، «لتأتُنّنی»، «زعیم» و «موثقاً» استفاده شده است.

از نظر فقه اسلامی، کـفالت در صورتی صحیح است که کفیل به هر لفظی اگرچه عربی نباشد یا به عـمـلـی بـه طـلـبکار بفهماند که من متعهدم هر وقت بدهکار خود را بخواهی، به دست تو بدهم، و طلبکار هم قبول نماید. در شرایط کفیل آمده که این فرد باید مکلف و عاقل باشد وکسی هم او را در کفالت مجبور نکرده باشند؛ چنان که باید توانایی احضار بدهکار را نیز داشته باشد و بتواند کسی را که کفیل او شده در هنگام نیاز حاضر نماید. در روایت است: امیرالمؤمنین(ع) مردی را که نفس مرد دیگری را کفالت کرده بود زندانی کرده و به او فرمود: رفیقت را پیدا کن و بیاور.[۴۲] کفیل در اصطلاح حقوقی، شخصی است که حضور مرتب متهم را در مواقع احضار او در برابر مبلغ معینی وجه، تعهد و کفالت می‌نماید.[۴۳]

کفالت به عهده گرفتن کاری به جای کسی [۴۴] عقدی است که به موجب آن شخص ثالثی که کفیل نامیده می‌شود حضور مورد نیاز متهم (مکفول) را نزد مقامات قضائی تا پایان رسیدگی و صدور و اجرای حکم در ازای مبلغ معینی (وجه الکفاله) تعهد می‌کند.[۴۵] همچنین ضمانت در هر دو قسم عقدی و غیر عقدی آن، تأمین کننده امنیت معاملات بوده و امنیت اقتصادی را تضمین می‌‌کند؛ چنان که وقتی شخصی رهن و گرو در اختیار طرف معامله می‌‌گذارد، معامله را تضمین می‌‌کند و میزان خطر در سرمایه و سود را کاهش می‌‌دهد و اما و اگرها در معامله را از میان می‌‌برد. در آموزه‌های وحیانی قرآن به مسأله ضمانت و کفالت با واژه‌ها و اصطلاحاتی چون «اعتداء»، «زعیم» و اطلاق «اوفوا بالعقود» و مانند آنها اشاره شده است. خداوند متعال در سوره یوسف در داستان برادران یوسف فرموده است: ﴿قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِيمٌ[۴۶]

در کتاب دعائم الاسلام آمده که واژه‌های زعیم، کفیل، حمیل، ضمین و صبیر همه به یک معنی بیانگر کفالت و ضمانت است. از نظر قرآن، ضمان، از قراردادهای مشروع و دارای اعتبار است؛ زیرا اطلاق ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ[۴۷] شامل همه عقود شرعی از جمله عقد ضمان و کفالت است. [۴۸] همچنین آیه ۷۲ سوره یوسف دلالت بر مشروعیت ضمانت می‌‌کند؛ زیرا «زعیم» در آیه به معنای تضمین کننده و ضمانت کننده است. [۴۹]

همچنین از قرآن به دست می‌‌آید که رهن و ضمان، در دَیْن و بدهی مشروعیّت دارد[۵۰]؛ زیرا رهن، قرار دادن در مقابل دَیْن، نوعی ضمان، برای استیفای طلب از مدیون است. بر این اساس می‌‌توان گفت که ضمانت در اشکال گوناگون در راستای کاهش خطر در معاملات و فعالیت‌های اقتصادی است از جمله اجیر شدن و مانند آنها است. به سخن دیگر، اسلام بر آن است تا با اشکال گوناگون میزان خطر در فعالیت‌های اقتصادی و معاملات را کاهش داده و امنیت اقتصادی را تأمین و تضمین کنند تا احتمال ضرر و زیان به حداقل‌ها کاهش یابد. چنین شیوه و رویه ای موجب افزایش ضریب امنیت اقتصادی و رشد و شکوفایی آن می‌‌شود.

از نظر قرآن براساس عموم آیات، در ضمان غیر نقدی اتلاف مال غیر، موجب ضمانت است.[۵۱] البته امین، نسبت به اموال تلف شده بدون تفریط، ضامن نیست[۵۲]؛ زیرا «امین» از مصادیق محسنان است، بنابراین معنا ندارد که امین محسن را در چنین مواردی ضامن دانست [۵۳]؛ چراکه محسنان نسبت به اموال ضامن نخواهند بود و از آن جایی که امین از مصادیق محسنان است، چنین امینی نیز ضامن اموال از دست رفته بی‌تفریطی از سوی او، نخواهد بود.[۵۴]

ضمانت‌ها و انواع آن

با نگاهی به آن چه بیان شده معلوم می‌‌شود که در پیش گرفتن شیوه‌ها و روش‌هایی که بتواند خطر معاملات را کاهش داده و تضمین کننده سرمایه و سود منصفانه باشد، امری مجاز و شرعی است. با چنین شیوه ای می‌‌توان امید داشت تا معاملات در مواردی که احتمال خطر از دست رفتن سرمایه یا سود وجود دارد، نیز انجام شود و داد و ستد افزایش یافته و موجبات رشد و شکوفایی اقتصادی در سایه امنیت اقتصادی فراهم آید. اصولا بسیاری از احکام اسلامی و قرآنی در راستای تضمین و تأمین فعالیت‌های اقتصادی است و خدا بر آن است تا انسان‌ها را به سمت و سویی هدایت کند که آسایش و آرامش تأمین شده و سعادت جمعی فراهم آید.

بر همین اساس ضمانت نامه‌ها در کالا و خدمات می‌‌تواند تأمین کننده امنیت روانی در فعالیت‌های اقتصادی باشد. ضمانت نامه در حقیقت پشتوانه کالا و خدمات است و خریدار را مثلا مطمئن می‌‌کند کالا یا خدمات خریداری شده از نظر کمیت و کیفیت در سطحی است که می‌‌تواند غبن و ضرر احتمالی را دور سازد. به سخن دیگر، ضمانت نامه‌ها به معنای پذیرفتاری٬ تاوان داری و پایندانی نسبت به کالا و خدمات است که با با عنوان گارانتی و وارانتی نیز شناخته می‌شود. در ضمانت نامه‌ها، ارائه دهنده خدمات یا فروشنده در مقابل محصول یا خدماتی که ارائه می کند، و معمولاً متعهد می‌شود در صورت نقض ادعای خود، حاضر به تعمیر یا تعویض کالا یا پرداخت مبلغی خواهد شد. نقض عهد زمانی اتفاق می‌افتد که این تعهد به نحوی اجرا نشود، یعنی کالا نقصی داشته باشد یا مطابق میل یا انتظار مشتری نباشد.

ضمانت‌نامه‌ها به این منظور ایجاد امنیت روانی خریداران با توجه به افزایش میزان رقابت، شکل گرفته است. تضمین کنندگان با ارایه این ضمانت نامه‌ها به خریداران کالا و خدمات این تضمین را می‌‌دهند که از کالا یا خدمات خوب و مناسب و مرغوبی برخوردار خواهند شد و در صورت تحقق مشکل یا نقص در کالا در جبران خسارت اقدام خواهند کرد. انواع ضمانت‌نامه عبارتند از:

  1. ضمانت‌نامه شرکت در مناقصه؛
  2. ضمانت‌نامه پیش پرداخت؛
  3. ضمانت‌نامه حسن انجام کار؛
  4. ضمانت‌نامه استرداد کسور وجه الضمان؛
  5. ضمانت‌نامه گمرکی؛
  6. ضمانت‌نامه تعهد پرداخت.

تفاوت گارانتی و وارانتی در امور چندی است که باید به آن توجه داشت؛ زیرا گارانتی را تعویض و وارانتی را تعمیر می‌نامند؛ همچنین گارانتی را به هزینه سازمان و وارانتی را به هزینه شرکت منظور می‌کنند. از دیگر فرق‌ها آنکه گارانتی را برای یک دوره کوتاه و وارانتی را دوره بلندتری می‌نامند. به سخن دیگر، وارانتی (Warranty) ضمانت و تعهد شرکت عرضه‌کننده محصول مبنی بر کارکرد صحیح محصولات عرضه شده در یک دوره معین و شرایط طبیعی است. به این ترتیب وارانتی برای هرگونه محصولی دارای ابعاد فیزیکی کاربرد پیدا می‌کند.

البته برخی گفته‌اند: گارانتی، مسئول بودن در قبال بدهی یا عملکرد دیگری و انجام دین در صورت عدم اقدام طرف سوم است. بر این اساس این نوعی ضمانت و کفالت از نفر سوم است. مطابق این تعریف گارانتی برای خدمات کاربرد دارد در حالی که وارانتی برای محصولات و کالاها. به طور مثال ضمانت نامه بانکی یا بانک گارانتی به معنای این است که بانک متعهد به پرداخت بدهی نفر دیگر در صورتی‌ است که آن شخص بدهی خود را به ادا نکند. همچنین گاه نهاد یا سازمانی گارانتی می‌کند که کارگران به درستی فعالیت خود را به اجرا در می‌آورند و در صورت عدم انجام شرکت خود پاسخگو زیان و ضرر و خسارت خواهد بود. برخی دیگر گفته‌اند که گارانتی تعهد کتبی است که چیزی دارای خصوصیت، مشخصات و یا کیفیت مشخصی است یا می‌تواند نیازی را برآورده یا رضایتمندی خریدار و مشتری را بهمراه داشته باشد. در نگاهی دقیقتر، گارانتی در واقع نوعی پشت گرمی برای مصرف‌کننده است. از آموزه‌های وحیانی قرآن و اسلام دانسته می‌‌شود که چنین ضمانت‌ها در قالب ضمانت کالا یا ضمانت خدمات امری مشروع و مقبول از نظر شرع و فقه اسلامی است و انجام چنین تعهداتی می‌‌تواند در کیفیت کالا و خدمات و افزایش و رشد اقتصادی بسیار مفید و موثر باشد و خطر و نیز نگرانی‌های متقابل خریدار و فروشنده را برطرف نماید و در تحقق اقتصاد مقاومتی بسیار سازنده عمل کند.[۵۵]

منابع

پانویس

  1. سوره مائده، آیه ۳۸.
  2. سوره مؤمنون آیه ۸ و سوره نساء، آیه ۵۸.
  3. منصوری، خلیل، نقش امنیت در نهضت حسینی.
  4. «داراییم به کار من نیامد» سوره حاقه، آیه ۲۸.
  5. ﴿وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ، «ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.
  6. مجمع البیان، ج ۵، ص۴۰.
  7. ﴿وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، «و آنان که در دارایی‌هایشان حقی معین است،» سوره معارج، آیه ۲۴ و ﴿لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ، «و در دارایی‌هایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بی‌بهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.
  8. ﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ، «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۷.
  9. المیزان، ج ۱۶، ص۷۶.
  10. ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  11. ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ، «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
  12. ﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ، «کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵.
  13. ﴿وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ، «و اگر تنگدست باشد، مهلتی باید تا گشایشی یابد و اگر بدانید صدقه دادن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۲۸۰.
  14. فقه القرآن، ج ۱، ص۲۳۹.
  15. ﴿وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ، «و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
  16. ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا، «که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.
  17. التبیان، ج ۶، ص۴۶۹.
  18. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ، «ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.
  19. ﴿وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ، «و چه بسیار شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) در زندگی خویش سرمستی می‌کردند و اینک این خانه‌های آنهاست که پس از آنها جز اندکی، خالی مانده است و ماییم که وارثیم» سوره قصص، آیه ۵۸.
  20. التبیان، ج ۸، ص۱۶۵ ـ ۱۶۶؛ لسان العرب، ج ۱، ص۴۲۹.
  21. الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۷۷.
  22. المبسوط، ج۲، ص۶۵؛ الاحکام‌السلطانیه، ص۱۲۶.
  23. التبیان، ج۹، ص۵۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۰.
  24. ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ، «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
  25. ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ، «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
  26. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا، «ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
  27. ﴿وَتَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ، «و بسیاری از ایشان را می‌بینی که در گناه و ستمبارگی و رشوه‌خواری شتاب می‌ورزند؛ بی‌گمان زشت است آنچه انجام می‌دادند!» سوره مائده، آیه ۶۲.
  28. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۳۲۲.
  29. بستان، حسن، مقاله «امنیت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۴.
  30. لسان العرب، ج ۸، ص۸۹، «ضمن».
  31. مالیت مورد ضمان و در ذمه بودن مورد ضمان
  32. تحریرالوسیله، امام خمینی، ج ۲، ص۲۵.
  33. جواهرالکلام، ج ۲۶، ص۱۱۴؛ تحریرالوسیله، ج ۲، ص۲۵ و ۳۴.
  34. المکاسب، الشیخ الانصاری، شرح کلانتر، ج ۷، ص۱۴۷.
  35. القواعد الفقهیّه، ج ۲، ص۹، «قاعدة عدم ضمان الامین».
  36. ماده ۷۳۴ قانون مدنی ایران
  37. التحقیق، مصطفوی، ج ۱۰، ص۸۸، «کفل».
  38. جواهرالکلام، ج ۲۶، ص۱۸۵
  39. ﴿وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ * فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَلَا تَقْرَبُونِ * قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ «و چون ساز و برگ آنان را آماده کرد گفت: برادر پدری خود را نزد من آورید آیا نمی‌بینید که من پیمانه را تمام می‌پیمایم و بهترین میزبانم؟ * و اگر او را نزد من نیاورید پیمانه ای نزد من نخواهید داشت و نزدیک من نیایید * گفتند: او را از پدرش با ترفند خواهیم خواست و بی‌گمان ما این کار را می‌کنیم» سوره یوسف، آیه ۵۹-۶۱.
  40. ﴿فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ * قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ مَاذَا تَفْقِدُونَ * قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِيمٌ «آنگاه، چون ساز و برگ آنان را آماده می‌کرد جام (زرّین شاه) را در باربند شتر برادرش (بنیامین) نهاد سپس بانگ بردارنده‌ای بانگ برداشت: که ای کاروانیان بی‌گمان شما دزدید! * (برادران یوسف) رو به آنان آوردند و گفتند: مگر چه گم کرده‌اید؟ * گفتند: پیمانه (زرّین) شاه را گم کرده‌ایم و (یوسف گفت) هر که آن را بیاورد یک بار شتر (جایزه) خواهد داشت و من بدین (وعده) ضامنم» سوره یوسف، آیه ۷۰-۷۲.
  41. همان، به نقل از علامه در قواعدالاحکام.
  42. وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۱۵۶، احادیث ۱ تا ۴
  43. معین، فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه کفیل
  44. محمود آخوندی، آئین دادرسی کیفری، ج ۲، ص۱۴۷
  45. محمد آشوری، آئین دادرسی کیفری، ج۲، ص۱۸۵
  46. «گفتند: پیمانه (زرّین) شاه را گم کرده‌ایم و (یوسف گفت) هر که آن را بیاورد یک بار شتر (جایزه) خواهد داشت و من بدین (وعده) ضامنم» سوره یوسف، آیه ۷۲.
  47. سوره مائده، آیه ۱.
  48. مجمع البیان، ج ۳ – ۴، ص۲۳۳؛ زبدة البیان، ص۵۸۴
  49. التبیان، ج ۶، ص۱۷۱
  50. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ * وَإِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُواْ كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست * و اگر در سفر بودید و نویسنده‌ای نیافتید، (سند شما) گروهایی است دریافت شده و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید» سوره بقره، آیه ۲۸۲-۲۸۳.
  51. بقره، آیه ۱۹۴؛ نحل، آیه ۱۲۶؛ شوری، آیه ۴۰
  52. ﴿لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمی‌یابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱.
  53. القواعد الفقهیّه، بجنوردی، ج ۲، ص۱۰ – ۱۲
  54. منصوری، خلیل، آثار ضمانت‌های اقتصادی در رشد.
  55. منصوری، خلیل، آثار ضمانت‌های اقتصادی در رشد.