رشد اقتصادی
مقدمه
آموزههای قرآنی به توسعه و رشد اقتصادی به عنوان یک هدف میانی و متوسط توجه میدهد. از این رو رشد و پیشرفت اقتصادی از نظر اسلام و قرآن، مطلوب و نیکو دانسته شده است. آیات بسیاری به اشکال گوناگون بر اهمیت رشد و پیشرفت اقتصادی توجه دادهاند که از آن جمله میتوان به آیات ۲۰۱ سوره بقره، ۶۶ سوره مائده، ۹۶ سوره اعراف، ۳ و ۵۲ سوره هود و آیات ۱۰ تا ۱۲ سوره نوح اشاره کرد.
از نظر اسلام، رشد و پیشرفت اقتصادی به تنهایی مطلوبیت و محبوبیت ندارد، بلکه تنها در زمانی این امر، مثبت و سازنده ارزیابی میشود که در چارچوب و محدوده توسعه و رشد متوازن و در راستای اهداف والای انسانی و اسلامی باشد. از این رو خداوند در آیات چندی بهرهمندی جوامع از رشد و توسعه اقتصادی را ملازم با حقانیت آنان برنمی شمارد؛ زیرا جوامع بسیاری هستند که به سبب بهرهمندی از عوامل اقتصادی به رشد و توسعه اقتصادی نائل میشوند.
رشد و پیشرفت اقتصادی مطلوب، رشدی است که در مسیر کمالات انسانی و مبتنی بر عدالت و اجرای آن باشد. در این صورت است که رشد و پیشرفت اقتصادی میتواند برای شخص و جامعه مفید و سازنده باشد و به عنوان یک ارزش مطلوب جامعه ایمانی و قرآنی قلمداد شود[۱].
اهمیت رشد اقتصادی
از آنجا که رشد اقتصادی به معنای رسیدن به همه بایستهها و شایستهها در فعالیتها و مسائل اقتصادی است، به طور طبیعی از نظر قرآن، این امر از اهمیت و ارزش بسیاری برخوردار خواهد بود؛ زیرا از نظر قرآن، اقتصاد مایه قوام اجتماع بوده و ستون اصلی آن را تشکیل میدهد[۲] به طوری که فقدان آن به معنای آن است که مردم و اجتماع توان ایستادن نخواهند یافت و به فقر دچار شده و فروپاشی اجتماعی به سبب عدم تحقق فلسفه وجودی اجتماع را رقم میزند[۳].
در ارزش و اهمیت مسائل اقتصادی و لزوم رشد و شکوفایی آن همین بس که امور اقتصادی و معیشتی مردم، دارای جایگاهی مهمّ در حدّ مسائل اعتقادی و عبادی دارد[۴]؛ زیرا از نظر قرآن، تأمین سعادت واقعی انسان در سایه یکتاپرستی، سلامت امور اقتصادی و پرهیز از فسادانگیزی است[۵] به طوریکه همه پیامبران برای تأمین عدالت برانگیخته میشوند که یکی از مهمترین آنها عدالت در امور اقتصادی است[۶].
با نگاهی به آموزههای قرآن و گزارشهای تاریخی و تحلیل و تعلیلهای آن میتوان به سادگی دریافت که اقتصاد در کنار مسائل عبادی محض و دعوت به توحید و یکتاپرستی قرار داشته است و پیامبران برای اصلاح مسائل اقتصادی و تصحیح رفتارها در فعالیتهای اقتصادی نقش اساسی و کلیدی داشتهاند و به عنوان رهبران اجتماع به این امور وارد شده و با همه خطراتی از جمله قتل و تبعید و شکنجه اقدام به اصلاح در حد استطاعت و توان خویش داشتند[۷].
قرآن به این نکته توجه میدهد که توسعه و بهرهمندی اقتصادی ملازم با رشد اقتصادی به معنای واقعی نیست؛ زیرا جوامع ممکن است به توسعه اقتصادی و بهرهمندی از آن دست یابند، در حالی که بایستهها و شایستهها را مراعات نمیکنند یا تارک نابایستهها و ناشایستهها نیستند؛ زیرا خدا گاه برای تنبیه و گاه از باب عدالت به جوامع انسانی، فراوانی نعمت و مال میدهد. پس داشتن مال و نداشتن آن به معنای اکرام یا اهانت از سوی خدا نیست[۸]، بلکه چنانکه خدا بهصراحت در قرآن بیان کرد ه است، خدا گاهی برای آزمایش به شخص یا اجتماعی مال و ثروت میدهد تا ببیند چگونه عمل و رفتار میکنند؛ چنانکه خدا گاهی دیگر به حکم عدالت به افراد و جوامعی که اعتقادی به قیامت ندارند، پاداش اعمال خیر و خوب آنان را در همین دنیا میدهد[۹].
عوامل رشد و شکوفایی اقتصادی
عوامل مادی
- کار و تلاش: کار و کارگری از مهمترین عوامل رشد و پیشرفت اقتصادی است؛ زیرا انسان در دنیا و حتی آخرت بهرهمند از تلاش و کوشش خویش است؛ و برای انسان چیزی جز آنچه سعی میکند نیست: ﴿وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى﴾[۱۰]. از نظر قرآن، کار و تلاش بر روی زمین، عامل تأمین روزی و زندگی انسان است؛ به طور طبیعی کار بیشتر به معنای بهرهمندی از فضل الهی است که فراتر از رزق معمولی که تقسیم شده است خواهد بود[۱۱].
- زمین پاک: از نظر قرآن، از جمله عوامل رشد اقتصادی، بهرهمندی از زمین پاک و طیب است؛ زیرا زمین اگر خبیث[۱۲] باشد نمیتواند برکاتی داشته و موجب رشد و شکوفایی اقتصادی شود[۱۳].
- آب: همان اندازه که زمین خوب و پاک برای رشد اقتصادی نیاز است، نیاز به آب در افزایش تولید و رشد اقتصادی نیز نقش دارد. از همین رو آب بهویژه آب باران که قابل شرب و استفاده در کشاورزی و صنایع است یک عامل مادی مهم در رشد اقتصادی است[۱۴]. دسترسی به دریاهای آزاد و اقیانوسها نیز از دیگر عوامل مادی رشد اقتصادی است. آب، مایه حیات انسان و گیاه و جانوران است. افزون بر این، آب عامل انتقال کالا و ثروت از منطقهای به منطقه دیگر است و بارگیری کالا از طریق کشتی و جابه جایی آن ازاین طریق مقرون به صرفه اقتصادی است.
- متخصصان متعهد: از دیگر عوامل مهم در رشد و شکوفایی، انسانهای مؤمن و متعهد و باتقوایی است[۱۵] که از تخصص به شکل احاطه علمی برخوردارند و به سبب تقوای الهی امین هستند[۱۶]. به سخن دیگر، منابع انسانی متخصص و متعهد از واجبات تحقق رشد اقتصادی و شکوفایی آن است.
- مدیریت و نظارت دولتی: نظارت حکومت بر امور اقتصادی تولید، توزیع و مانند آنها بهویژه در وضعیّت بحرانی امری لازم است[۱۷]. این نظارت میتواند در همه دورهها انجام شود تا اقتصاد به گونهای در مسیر بالندگی و رشد قرار گیرد که همگان از آن بهره گیرند؛ بنابراین اختصاص به دورهای خاص و بحرانی ندارد؛ از همین رو خدا مسئولیت انفال و ثروت عمومی را در اختیار نظام سیاسی ولایی قرار داده و حضور در بخشهای مهم اقتصادی در قالب کسب مالیات و زکات و خمس و مانند آنها را وظیفه نظام ولایی دانسته است[۱۸].
- اصلاح اقتصادی: از آنجا که اقتصاد مانند هر امر اجتماعی گرفتار تغییرات نامطلوب است، نیازمند اصلاحات دائمی میباشد[۱۹].[۲۰]
عوامل معنوی
- امنیت: مهمترین عامل در تحقق رشد اقتصادی و شکوفایی آن، وجود امنیت در اجتماع است؛ زیرا فقدان امنیت و وجود ناامنی به معنای فرار سرمایهها بهویژه منابع مدیر و متخصص آن خواهد بود. از همین رو قرآن، امنیّت و آرامش اجتماعی ـ سیاسی را از مهمترین عوامل رسیدن به رشد اقتصادی دانسته است[۲۱].[۲۲]
- ایمان: از نظر قرآن، ایمان به غیب از جمله خدا و قیامت و اسباب غیبی یکی از مهمترین عوامل رشد اقتصادی است؛ زیرا اجتماعی از رشد واقعی اقتصادی بهرهمند خواهد شد و همگان در یک سطح رفاهی آرمانی قرار میگیرند که عنصر ایمان در آن جامعه تقویت شده باشد[۲۳].
- تقوای الهی: تقوای الهی بر اساس آیه ۹۳ سوره مائده دارای مراتب سهگانهای است که آمیخته با مراتب سهگانه ایمان است. بنابراین، ایمان قلبی در جوارح و رفتار اجتماعی بروز و ظهور میکند و به طور طبیعی، زمینهساز بلکه مهمترین بسترساز، رشد و شکوفایی اقتصادی است؛ چنانکه آیه ۹۶ سوره مائده در ادامه به آن توجه داده است[۲۴].
- شریعتمحوری: از نظر قرآن، عبادت جز در چارچوب اسلام نمیتواند انسان را به کمال برساند[۲۵] بنابراین، شرایع دیگر نیز به عنوان شرایع اسلامی[۲۶] همان صراط مستقیم الهی را بیان میکنند. هر کسی اگر بخواهد در مسیر درست سعادت دنیا و آخرت گام بردارد، باید ایمان و تقوای خویش را در این چارچوب به دست آورد[۲۷].[۲۸]
- استقامت در دین: رشد کامل اقتصادی زمانی در خانواده یا اجتماع تحقق مییابد که شریعت محوری و ایمان و تقوا به سطح عالی برسد و افراد اجتماع در دین اسلام به چنان استواری و استقامت دست یابند که چیزی آنان را از این حرکت اصیل و اصلی دور نسازد و به تردید و شک نیفکند[۲۹].
- انفاق: از دیگر عوامل معنوی که در اقتصاد اسلامی برای رشد و پیشرفت اقتصادی مطرح و بر آن تأکید شده، انفاق است. انفاق به معنای واگذاری برخی از درآمدها و ثروتها به دیگران جهت بهرهمندی از آن، این فرصت را به دیگر اعضای ناتوان و فقیر جامعه میدهد تا در مسیر پیشرفت و رشد اقتصادی همکاری کنند[۳۰].
- پایبندی به قوانین: از دیگر عوامل معنوی که قرآن بر آن تأکید دارد، عامل قوانین و پایبندی به آن است؛ زیرا جامعه اگر براساس قوانین مکتوب گام برندارد، به انحراف و تضییع حقوق کشیده میشود. از این رو خداوند در آیه ۵ سوره مائده به پای بندی جامعه ایمانی به قانون جهت افزایش نعمت و پیشرفت و رشد اقتصادی اشاره میکند[۳۱].
- دین حق: بر پایه آیه ۱۶ سوره جن، ملازمت با دین حق، از اسباب دست یابی به رشد اقتصادی است. این بدان معناست که حرکت در چارچوب اهداف و فلسفه آفرینش که در دین حق یعنی اسلام تبیین شده، به جامعه این امکان را میبخشد تا گامهای استواری را در پیشرفت و رشد اقتصادی بردارد و بتواند از همه امکانات مادی و معنوی استفاده کند؛ زیرا حرکت در جهت موافق خلقت برخلاف حرکت در مسیر مخالف آن، موجب افزایش قدرت و ثروت و امکانات و بهرهمندی بهتر و آسانتر و در نتیجه رشد و پایداری اقتصادی بهتر خواهد شد[۳۲].
- عقلانیت: از نظر آموزههای قرآن تعقل یکی از اسباب معنوی در توفیق و موفقیت است؛ به این معنا که اگر کسی بخواهد در کاری موفق باشد، میبایست از عنصر معنوی عقلانیت و تعقّل بهره گیرد و در محاسبات خویش حق و خدا را مدنظر قرار دهد؛ زیرا کسی که تعقل نمیورزد گوش به سخنان و برنامههای مبتنی بر حقمحوری و خدامحوری نمیدهد و اگر بشنود آن را جامه عمل نمیپوشاند، بلکه به این سخنان و برنامهها پشت میکند[۳۳]. مدیریت اقتصادی کشور و امت میبایست در دست عقلایی باشد که با عقلانیت خویش منابع ثروت از مادی و معنوی و ظاهری و باطنی را به خدمت میگیرند تا مشکلات را از پیش رو بر دارند و در تحریمها[۳۴].
پیشرفت و رشد اقتصادی در سایه عدالت
جهاد اقتصادی به هدف رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی در برنامه کلان نظام اسلامی قرار دارد؛ زیرا راه رسیدن به جامعه برتر و نمونه ایمانی و قرآنی، از مسیر رشد و پیشرفت اقتصادی میگذرد؛ چراکه با پیشرفت و رشد اقتصادی است که امکانات مناسب و مطلوب برای همگان جهت خدایی شدن فراهم میآید. چنان که پیشرفت اقتصادی نیازمند بسترها و زمینههایی چون تولید علم و تبدیل آن به فنآوری و تغییر و تصرف در موجودات و مانند آن میباشد که هر یک از آنها خود گامی بلند در راستای تحقق خدایی شدن آدمی است؛ به ویژه آنکه از نظر آموزههای وحیانی قرآن، آبادانی زمین یکی از مهمترین اهداف و مأموریتهای بشر در زمین به عنوان خلیفه خداوند میباشد: ﴿هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلْأَرْضِ وَٱسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا﴾[۳۵].
اما نکتهای که نباید هرگز از آن غفلت کرد این که پیشرفت اقتصادی باید همواره در سایه سار عدالت انجام پذیرد و در هیچ بخشی از بخشهای پیشرفت و رشد اقتصادی نباید از اجرای عدالت و قیام بدان غفلت کرد. به این معنا که رشد و پیشرفت همانگونه که میبایست متوازن و متعادل در همه عرصهها از جمله فرهنگی و اقتصادی و سیاسی باشد، میبایست در عرصه پیشرفت اقتصادی، همواره مبتنی بر عدالت فراگیر باشد، به گونهای که همه اقشار جامعه بشری از آن بهره مند گردند؛ چراکه فرصت زیست در دنیا و زمین و فرصت کوتاه عمر، فرصتی نادر، بینظیر و غیرقابل تکراری است که آدمی را به کمال شایسته و بایستهاش میرساند. این فرصت، اختصاص به قشر یا طبقهای یا نژاد و مذهبی ندارد بلکه همه انسانها جدا از رنگ و نژاد و مذهب و دین و تنها به صرف انسان بودن میبایست از این فرصت بهرهمند شوند و در صورت مخالفت و مقاومت مستکبران و ستمگران، با قدرت در برابر بیعدالتی قیام کرده و عدالت را برپا دارند[۳۶].
براین اساس، هرگونه پیشرفت و رشد در عرصههای گوناگون نمیتواند غیرمتعادل و غیرمتوازن انجام گیرد، چنان که هرگونه بیعدالتی در سایه توسعه از جمله پیشرفت اقتصادی به معنای نفی حقوق طبیعی انسان است و به شدت از سوی عقل و شریعت تقبیح و مردود شمرده شده است[۳۷].
مانعزدایی از قوانین بازدارنده جهش اقتصادی
قرآن، با توجه به شرایط عادی و غیرعادی به دو حالت اساسی «عادی» و «بحرانی» توجه داشته و قوانین خاصی برای هر یک از حالات بیان کرده است؛ زیرا قوانین نمیتواند برای همه حالات یکسان باشد؛ چراکه یکسانی قوانین برای همه حالات نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، بلکه مشکل زا میشود.
به سخن دیگر، امور هستی بهگونهای است که نمیتوان همه قوانین را در قالب قوانین ثابت ساماندهی کرد؛ بلکه با توجه به «تغییر» در امور هستی از جمله نفوس انسانی[۳۸] لازم است تا بر اساس شرایط و مقتضیات زمان و مکان عمل شود؛ زیرا در شرایطی ممکن است موضوعی، حکمی داشته باشد و در شرایط دیگر حکمی دیگر. از همین رو در اسلام امری بهعنوان اجتهاد بیان میشود تا احکام با توجه به تغییرات و مقتضیات زمان و مکان، در چارچوب اصول قطعی و منابع کتاب و سنت معصومان(ع) استنباط شود.
بر اساس همین فرق میان امور جهان و جان و جامعه، قوانین در دو دسته «ثابت» و «متغیر» ساماندهی شده است و حتی آموزههای وحیانی آسمانی از زمان حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص) با آنکه در کلیات، ثابت و غیرمتغیر است؛ اما در جزئیات «متغیر» است[۳۹].
برای شرایط گوناگون عادی و بحران یا فعالیتهای انقلابی و جهادی لازم است تا قوانین خاص با توجه به متغیرات ارائه و وضع شود. این همان انعطاف در وضع قوانین و حتی گاه در اجرای قوانین است. به این معنا که شرایط «قسر» و «عسر» و «حرج» و «ضرر» میتواند قوانین را به تعطیلی بکشاند و اجرای آن را متوقف کند. پس هم در مقام قانونگذاری و هم در مقام قانونگزاری؛ قوای مقننه و مجریه در دو مرحله تقنین و اجرا باید به مسئله تغییر شرایط و مقتضیات توجه و اهتمام داشته باشند و انعطاف را مدنظر قرار دهند.
در مسئله جهش اقتصادی که شرایط فراتر از حالت عادی و معمولی است، لازم است تا قوانین برای شرایط خاص همچون شرایط بحرانی یا جهادی وضع شود و همانطوری که دست عمل فرماندهان نظامی در میدان جنگ برای هرگونه کنش و واکنش علیه دشمن باز است، قوانین برای شرایط جهش اقتصادی نیز اینگونه وضع شود و قوانین دست و پاگیر حذف یا در شرایط جهش تعطیل شود و به جای آن قوانین اختصاصی وضع شود. این بدان معنا است که مسئولیت قوه مقننه در تحقق جهش اقتصادی یک مسئولیت اساسی و بنیادین است؛ زیرا تا قوانین خاص برای شرایط جهش اقتصادی وضع نشود، نمیتوان امیدی به جهش اقتصادی در کشور داشت[۴۰].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل مادی و معنوی جهاد اقتصادی.
- ↑ نساء، آیه ۵.
- ↑ آل عمران، آیه ۱۱۲؛ بقره، آیه ۶۱؛ سبأ، آیات ۱۵ تا ۱۹.
- ↑ بقره، آیات ۳ و ۴۱ و ۴۳ و ۸۳ و ۱۷۷ و ۲۷۷؛ نساء، آیه ۳۹؛ انفال، آیات ۲ و ۳.
- ↑ اعراف، آیه ۸۵؛ هود، آیات ۸۴ تا ۸۶.
- ↑ حدید، آیه ۲۵.
- ↑ هود، آیه ۹۱.
- ↑ فجر، آیات ۱۵ و ۱۶.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل رشد اقتصادی از منظر قرآن.
- ↑ نجم، آیه ۳۹.
- ↑ ملک، آیه ۱۵؛ اسراء، آیات ۱۲ و ۶۶؛ قصص، آیه ۷۳.
- ↑ بایر و غیرحاصلخیز.
- ↑ ملک، آیه ۱۵.
- ↑ هود، آیه ۵۲؛ نوح، آیات ۱۰ تا ۱۲؛ جن، آیه ۱۶.
- ↑ مائده، آیه ۹۶.
- ↑ قصص، آیه ۲۶؛ یوسف، آیه ۵۵.
- ↑ یوسف، آیات ۴۷ تا ۵۵.
- ↑ حشر، آیات ۷ تا ۹؛ انفال، آیات ۱ و ۴۴.
- ↑ هود، آیات ۸۴ و ۸۵ و ۸۸.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل رشد اقتصادی از منظر قرآن؛ منصوری، خلیل، عوامل مادی و معنوی جهاد اقتصادی.
- ↑ بقره، آیه ۱۲۶؛ نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل رشد اقتصادی از منظر قرآن.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل رشد اقتصادی از منظر قرآن؛ منصوری، خلیل، عوامل مادی و معنوی جهاد اقتصادی.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل رشد اقتصادی از منظر قرآن.
- ↑ آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵.
- ↑ شوری، آیه ۱۳.
- ↑ بقره، آیات ۲ تا ۵ و ۲۱.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل رشد اقتصادی از منظر قرآن.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل رشد اقتصادی از منظر قرآن.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل رشد اقتصادی از منظر قرآن؛ منصوری، خلیل، عوامل مادی و معنوی جهاد اقتصادی.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل مادی و معنوی جهاد اقتصادی.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل مادی و معنوی جهاد اقتصادی.
- ↑ انفال، آیات ۲۲ و ۲۳.
- ↑ منصوری، خلیل، نقش اسباب معنوی در جهش اقتصادی.
- ↑ «او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.
- ↑ حدید، آیه ۲۵.
- ↑ منصوری، خلیل، عوامل مادی و معنوی جهاد اقتصادی.
- ↑ رعد، آیه ۱۱؛ انفال، آیه ۵۳.
- ↑ آلعمران، آیات ۱۹ و ۸۵؛ مائده، آیه ۴۸؛ شوری، آیه ۱۳.
- ↑ منصوری، خلیل، الزامات جهش اقتصادی از نگاه قرآن.