انتصابی بودن به عنوان یکی از ویژگی‌های امام به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
انتصابی بودن به عنوان یکی از ویژگی‌های امام به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلینصب الهی امام
تعداد پاسخ۱ پاسخ

انتصابی بودن به عنوان یکی از ویژگی‌های امام به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید اصغر ناظم‌زاده

حجت الاسلام و المسلمین سید اصغر ناظم‌زاده در کتاب «تجلی امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«بی‌شک هر قدر شرایط امام، ساده‌تر باشد، امکان شناخت کسی که واجد آن شرایط است، سهل‌تر خواهد بود و به عکس، هرگاه شرایط صلاحیت امام، پیچیده باشد ناگزیر راه شناخت عادی آن، دشوارتر خواهد بود. جای تردید نیست که عصمت، از اموری است که امکان شناخت آن از طرق عادی برای انسان امکان‌پذیر نیست و همچنین، اعلم و افضل از دیگران بودن، مسئله است که از عهده انسان‌های عادی بر نمی‌آید؛ از این روست که انتصابی بودن آن از جانب خدا و یا امام قبلی که معصوم است، ضروری می‌نماید. یکی از متکلمان اسلامی با استفاده از شیوه منطقی، برای انتصابی بودن امام، چنین استدلال کرده است: إن في تصب الإمام استجلاب منافع لا تحصى و استدفاع مضار لا يخفى و كل ما كان كذلك فهو واجب؛

نصب امام از طرف خداوند و توسط پیامبران (ص)، موجب منافع و مصالح بسیار و دفع زیان‌های فراوان می‌باشد. و هر کاری که چنین باشد، واجب است و ترک چنین امر لازمی از جانب خداوند متعال، خلاف حکمت و رحمت لطف است»[۱].

یادآوری این نکته لازم است که عمده‌ترین دلیل انتصابی بودن امام معصوم، احادیثی است که از پیامبر اکرم (ص) وارد شده که حضرت، شخص امام را تعیین کرده است. با وجود چنین روایاتی، دیگر جایی برای بحث عقلی در مورد اثبات انتصابی بودن امام، باقی نخواهد ماند[۲]. از آن چه که گذشت، مشخص شد که در مسئله امامت، فقط عدالت و بیعت کافی نیست بلکه اعلم بودن و نیز عصمت و انتصاب الهی هم لازم است.

اینک در تکمیل این بحث، ترجمه حدیث جامع و مشروحی را که از امام رضا (ع) درباره شرایط و اوصاف امام نقل شده است می‌آوریم: «مردم نا آگاهند و با آرای خویش فریب خوردند. همانا خداوند عزوجل پیغمبرش را قبض روح نکرد، مگر آن‌که دین را بر وی کامل گردانید... و علی (ع) را به عنوان محور و امام در میان آنان به پای داشت، و هرگز آنچه امت محتاج بود فرو نگذاشت مگر این که آن را برای آنان روشن کرد، پس هر که گمان کند خداوند دین خود را ناقص گذاشته، بی‌گمان کتاب خدا را انکار کرده[۳] و هرکس که کتاب خدا را انکار کند، به آن کافر شده است. آیا مردم، خود قدر امامت و جایگاه امام را در میان خود می‌توانند بفهمند تا بتوانند خود، امام خویش را انتخاب کنند؟ همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و جایگاهش رفیع‌تر و کرانه‌هایش گسترده‌تر، و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که مردم با عقلشان به آن برسند و یا با نظریاتشان به آن دست یابند و یا با اختیار خود امامی را انتخاب کنند... همانا امامت، حق علی واولاد او تا روز قیامت است؛ زیرا که پس از محمد (ص)، پیامبری نخواهد آمد... همانا امامت، مقام و منزلت انبیا و میراث اوصیا است. امامت، خلافت خدا در روی زمین و خلافت رسول خدا (ص) بر مردم و مقام امیرالمؤمنین و میراث حسن و حسین (ع) است. امامت، زمام دین، نظام مسلمین، صلاح و عزت مؤمنین است. امامت، اساس اسلام رشد یابنده و پایه بلند آن است. با امام است که نماز و زکات و روزه و حج و جهاد تمامیت می‌یابد و مالیات‌ها و صدقات فراوان می‌گردد و حدود و احکام خدا اجرا می‌گردد و مرزها و نواحی محفوظ می‌ماند.

امام است که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام، و حدود خدا را اقامه و دین خدا را پاسداری می‌کند و مردم را با حکمت و اندرزهای نیکو و دلیل‌های رسا به راه پروردگار فرا می‌خواند. امام، چون خورشید تابنده‌ای است که با نور خویش عالم را درخشان می‌کند.... امام، امین خدا در بین خلقش، و حجت او در میان بندگانش، و خلیفه او در سرزمین‌هایش است و مردم را به دین خدا دعوت، و از حریم او حراست می‌کند. امام کسی است که از گناهان پاک است و از عیوب میرا، به علم مخصوص است و به حلم موسوم. رشته اتصال دین، عزت مسلمین، مایه خشم منافقین و نابودی کافران است.

امام، در روزگار خویش یگانه است و هیچ کس به پایه او نمی‌رسد و هیچ عالمی با او برابر نیست. جانشینی برای وی یافت نمی‌شود و نظیر و مانندی برای وی نیست. تمام فضایل و نیکی‌ها را داراست، بدون آن‌که آنها را طلب یا کسب کرده باشد، بلکه از جانب خداوند کریم به او عطا شده است. پس کدامین شخص است که به حد شناسایی امام رسد و یا بتواند او را انتخاب کند.

در امر امامت، اختیار کجاست، و عقل‌ها کجایند و نمونه امام کجا یافت می‌شود؟ آیا گمان می‌کنید که امامت در غیر خانواده پیامبر خدا یافت می‌شود؟! به خدا سوگند به خودشان دروغ گفتند و باطل‌ها بر آنان چیره شده است... اینان از انتخاب خدا و رسول خدا و اهل بیت او روی گردانده و به انتخاب و اختیار خود روی آورده‌اند و حال آن‌که قرآن آنان را ندا می‌دهد و می‌فرماید: ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۴] و نیز می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ[۵]. پس آنان چگونه می‌توانند خود، امام خویش را برگزینند و حال آن‌که امام، عالمی است که چیزی بر وی پوشیده نیست. پاسداری است که از انجام وظایف خود کوتاهی نمی‌کند. معدن قداست و پاکی و ریاضت و پارسایی و علم وعبادت است. به دعوت پیامبر خدا و نسل پاک بتول ویژگی یافته، در نسبش سخنی نیست و در حسبش هیچ برابری نیست، خاستگاهش از قریش، تبار و شجره‌اش از هاشم، عترتش از پیامبر... و اعمالش مورد رضای خداوند است. در امامت کاردان و قوی، به سیاست آگاه، واجب الاطاعة، قائم به امر خداوند عزوجل، نصیحت کننده بندگان خدا و حافظ دین اوست.

و آن‌گاه که خداوند عزوجل، بنده‌ای را بر انجام کارهای سایر خلق انتخاب می‌کند، سینه‌اش را فراخ و چشمه‌های حکمت را از قلبش جاری می‌کند و به وی علم و آگاهی الهام می‌دارد تا در جواب وانماند و از راه درست و صواب به را، حیرت و سرگردانی کشیده نشود، پس وی در این هنگام، معصوم و مورد تأیید و حمایت الهی و محفوظ از لغزش و خطا است. بدین گونه خداوند به وی مقامی ممتاز بخشیده تا حجتی باشد بر بندگان و شاهدی بر مخلوقات. و این فضل خداست، به هر که خواهد عطا نماید، والله ذو الفضل العظیم.

پس آیا آنان می‌توانستند به چنین امامی دست یابند و آن را برگزینند، و یا آن کسی را که برگزیده‌اند، دارای این صفات و خصوصیات است تا از او پیروی و اطاعت نمایند؟»[۶]»[۷]

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. فیاض لاهیجی، گوهر مراد، به نقل از امام فخر رازی.
  2. جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ص۲۰۷ و ۲۰۸.
  3. اشاره به آیه: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  4. «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
  5. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  6. اصول کافی، ج۱، ص۲۰۰؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۸، با اندک تفاوتی در برخی عبارت‌ها. این حدیث در عیون اخبارالرضا، کمال الدین، معانی الاخبار، غیبت نعمانی، احتجاج طبرسی و بحارالأنوار آمده است.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۲۶-۳۰.