ایوب بن نوح بن دراج نخعی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ایوب بن نوح[۱]، در سیزده سند روایات تفسیر کنز الدقائق به گزارش از الکافی، علل الشرائع، تفسیر العیاشی، التوحید، معانی الأخبار، الأمالی (صدوق) و تهذیب الأحکام واقع شده است؛ برای نمونه:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ : أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَسْأَلُهُ عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ كَانَ يَعْلَمُ اَلْأَشْيَاءَ قَبْلَ أَنْ خَلَقَ اَلْأَشْيَاءَ وَ كَوَّنَهَا أَوْ لَمْ يَعْلَمْ ذَلِكَ حَتَّى خَلَقَهَا وَ أَرَادَ خَلْقَهَا وَ تَكْوِينَهَا فَعَلِمَ مَا خَلَقَ عِنْدَ مَا خَلَقَ وَ مَا كَوَّنَ عِنْدَ مَا كَوَّنَ فَوَقَّعَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِخَطِّهِ لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ عَالِماً بِالْأَشْيَاءِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اَلْأَشْيَاءَ كَعِلْمِهِ بِالْأَشْيَاءِ بَعْدَ مَا خَلَقَ اَلْأَشْيَاءَ».[۲]

شرح حال راوی

مراد از عنوان یادشده، ایوب بن نوح بن دراج[۳] است که نام وی در کتاب‌های رجالی ذکر شده است. کنیه او «ابو الحسین»، لقبش «النخعی»[۴] و از راویان و محدثان امامی و کوفی است[۵].

وی در خانواده‌ای شیعی و عالم پرور و در شهر تاریخی و محدّث پرور کوفه به دنیا آمد. پدرش نوح بن دراج قاضی کوفه[۶] و عمویش جمیل بن دراج از راویان معروف و از اصحاب اجماع[۷] است. فرزندش محمد بن ایوب بن نوح نیز از شاهدان تفویض وکالت عثمان بن سعید از سوی امام زمان(ع) است [۸].

ایوب بن نوح از راویان بزرگواری است که چند امام معصوم(ع) را ادراک، و از آنها روایت کرده است و دارای یک اثر علمی است که نجاشی از آن به کتاب «نوادر»[۹] و شیخ طوسی به "له كتاب وروايات ومسائل عن أبي الحسن الثالث(ع)"[۱۰] یاد کرده است. افزون بر این، از زهّاد دوران خود به شمار آمده و در عبادت و تقوا کم نظیر بود[۱۱] و هنگامی از دنیا رفت، که از مال دنیا تنها صد وپنجاه دینار از خود برجای گذاشت، در حالی که مردم بدین گمان که وی وکیل امام هادی و امام عسکری(ع) بوده است، می‌پنداشتند که اموال فراوانی نزد او موجود است[۱۲].

"ابن حجر عسقلاني: أيوب بن نوح بن دراج النخعي مولاهم الكوفي،... قال الطوسي: له روايات كثيرة ومسائل في اللغة وكان مأموناً شديد الورع كثير العبادة وكان أبوه قاضياً بالكوفة"[۱۳].

عمر کحاله: "أيوب بن نوح بن دراج النخعي مولاهم، الكوفی (أبو الحسين) محدث. روى عن علي بن موسى الرضا وغيره، وله كتاب"[۱۴].[۱۵]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات ایوب بن نوح روشن نیست. برقی و شیخ طوسی وی را در شمار اصحاب امام رضا(ع)[۱۶]، امام جواد(ع)[۱۷] و امام هادی(ع)[۱۸] ذکر کرده‌اند.

نجاشی او را وکیل امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) شناسانده و نوشته است: "كان وكيلاً لأبي الحسن[۱۹] وأبي محمد(ع)"[۲۰].

ابن حجر عسقلانی از رجالیان سنّی نوشته است که وی وکیل امام رضا(ع) و امام جواد(ع) بوده است[۲۱].

ایوب بن نوح در اسناد روایات از امام رضا[۲۲] و امام جواد[۲۳] و امام هادی(ع) روایت کرده که بیشترین آنها از امام هادی(ع) و در قالب مکاتبه است و با تعابیر "كتبت إلى أبي الحسن(ع)"[۲۴]، "عن أبي الحسن الثالث"[۲۵]، "عن أبي الحسن الأخير(ع)"[۲۶] و "قال لي أبوالحسن العسکري(ع)"[۲۷].

آیت‌الله بروجردی، ایوب بن نوح را در طبقه هفتم راویان ذکر می‌کند[۲۸].[۲۹]

تحقیق

برخی از روایت کشی[۳۰] برداشت کردند که ایوب بن نوح پس از امام عسکری(ع) زنده بوده[۳۱] و بعضی هم استظهار کردند که وی از سفیران امام زمان(ع) بوده است[۳۲]؛ لکن این برداشت درست نیست؛ زیرا مراد از رجل در روایت کشی[۳۳] به قرینه روایات پیش و پس از آن، امام هادی(ع) است.

همچنین بر پایه بعضی از اسناد، ایوب بن نوح امام کاظم(ع) را نیز ادراک، و از ایشان روایت کرده است[۳۴]؛ لکن این مطلب صحیح نیست، چون این روایت به صورت مکاتبه بوده و به تصریح شیخ طوسی، ایوب بن نوح مکاتباتی با امام هادی(ع) داشته و آنها را گردآوری و نوشته است، چنان که گذشت.

بر این اساس، مراد از "كتبت إلى أبي الحسن(ع)" در این روایت، ابو الحسن ثالث، یعنی امام هادی(ع) بوده و نویسنده گمان کرده که امام هفتم(ع) مراد است، از این رو در سند روایت، ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) ثبت کرده است.[۳۵]

استادان و شاگردان راوی

ایوب بن نوح از افراد بسیاری مانند صفوان بن یحیی البجلی، العباس بن عامر القصبانی، الحسن بن علی الوشاء، محمد بن ابی حمزه الثمالی، محمد بن سنان الزاهری، محمد بن أبی عمیر، الفضل بن شاذان، اسماعیل الفراء، النضر بن سوید الصیرفی، عبدالله بن المغیره البجلی، الربیع بن محمد المسلمی و محمد بن الفضیل الصیرفی[۳۶] روایت کرده که از مشایخ حدیثی وی به شمار می‌آیند.

افراد فراوانی نیز از ایوب بن نوح روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی وی به شمار می‌روند؛ نظیر محمد بن عیسی بن عبید، سهل بن زیاد الآدمی، سعد بن عبدالله القمی، احمد بن محمد بن عبدالله، محمد بن علی بن محبوب، علی بن ابراهیم بن هاشم، محمد بن احمد بن یحیی الاشعری، علی بن مهزیار، عبدالله بن جعفر الحمیری، علی بن الحسن بن فضال، محمد بن جعفر الرزاز، الحسین بن سعید الاهوازی، احمد بن ادریس القمی، یعقوب بن یزید الانباری، ابراهیم بن محمد بن فارس، محمد بن احمد حمدان القلانسی، احمد بن محمد بن خالد البرقی، احمد بن محمد بن عیسی الأشعری، ابراهیم بن اسحاق الاحمری، حمدان بن سلیمان النیسابوری، محمد بن الحسین بن ابی الخطاب، محمد بن الحسن الصفار و محمد بن یحیی العطار[۳۷].[۳۸]


جایگاه حدیثی راوی

ایوب بن نوح بن دراج از جایگاه بلندی نزد امام هادی و امام عسکری(ع) برخوردار بوده[۳۹] و امام هادی(ع) درباره او فرمود که هر که بخواهد مردی بهشتی را ببیند، به ایوب بن نوح نظر کند[۴۰].

شیخ طوسی با تعبیر «ثقة»[۴۱] و نجاشی با تعبیر "مأمونا وكان شديد الورع، كثير العبادة، ثقة في رواياته"[۴۲] او را توثیق و راوی شایسته اعتماد معرفی کرده‌اند.

علامه حلی نیز با بهره‌گیری از عبارت نجاشی و شیخ طوسی چنین نوشته است: "أبو الحسين ثقة له كتب وروايات ومسائل عن أبي الحسن الثالثة وكان وكيلاً لأبي الحسن وأبي محمد(ع) عظيم المنزلة عندهما مأمونا شديد الورع كثير العبادة ثقة في رواياته"[۴۳].

رجالیان متأخر نیز همگی به وثاقت وی تصریح کردند، بنابراین تردیدی در وثاقت راوی نیست.

بحث جایگاه راوی را با نقل این حدیث پایان می‌دهیم:

«أَيُّوبُ بْنُ نُوحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ قَدْ تَعَرَّضَ لِي جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اَلْوَاحِدِ اَلْقَاضِي وَ كَانَ يُؤْذِينِي بِالْكُوفَةِ أَشْكُو إِلَيْهِ مَا يَنَالُنِي مِنْهُ مِنَ اَلْأَذَى فَكَتَبَ إِلَيَّ تُكْفَى أَمْرَهُ إِلَى شَهْرَيْنِ فَعُزِلَ عَنِ اَلْكُوفَةِ فِي شَهْرَيْنِ وَ اِسْتَرَحْتُ مِنْهُ»[۴۴].[۴۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۷۲، ش۱۰۸۳؛ رجال البرقی، ص۲۹، ص۵۴، ص۵۷، ص۶۴، ش۲۲۱؛ رجال النجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴؛ رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۱۴، ص۳۷۳، ش۵۵۲۴، ص۳۸۳، ش۵۶۴۲؛ الفهرست (طوسی)، ص۴۳، ش۵۹؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۲، ش۱؛ إیضاح الإشتباه، ص۸۲، ش۴؛ الرجال (ابن داود)، ص۶۴، ش۲۲۱؛ معالم العلماء، ص۲۶، ش۱۳۱؛ التحریر الطاووسی، ص۷۸، ش۴۸؛ منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال، ج۲، ص۴۰۸، ش۷۱۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۵۹، ش۶۵۲؛ زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال، ص۶۵، ش۳۰۰؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۴۷؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۱۲، ش۸۴۶؛ إکلیل المنهج فی تحقیق المطلب، ص۱۴۲، ش۱۶۲؛ الرجال (حرعاملی)، ص۶۷، ش۲۱۲؛ الوجیزة فی الرجال، ص۳۵، ش۲۵۹، ص۲۲۲، ش۷۲؛ معراج اهل الکمال، ج۱، ص۲۸۲، ش۱۱۴؛ فائق المقال، ص۹۱، ش۱۶۳، ص۱۹۵، ش۱۰۵؛ الفوائد الرجالیه (بحر العلوم)، ج۱، ص۳۸۶؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۲، ص۱۱۹، ش۴۲۱؛ ج۷، ص۴۷۸؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۸۵، ش۱۹۴۷؛ عدة الرجال، ج۲، ص۱۰۴؛ تکملة الرجال، ج۱، ص۳۰۵؛ توضیح المقال فی علم الرجال، ص۱۳۱؛ شعب المقال فی درجات الرجال، ص۵۶، ش۱۰۹؛ بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال، ج۲، ص۳۷۴؛ رجال الخاقانی، ص۱۷۳؛ تنقیح المقال، ج۱۱، ص۳۸۷، ش۲۸۴۸؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۵۲۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۷۱۴، ش۶۴۶؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۲۴۲، ش۱۰۴۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۶۹، ش۱۶۲۱. ب. منابع سنّی: لسان المیزان، ج۱، ص۴۹۰، ش۱۵۱۶؛ معجم المؤلفین، ج۳، ص۳۱.
  2. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 417.
  3. علامه حلی در ضبط دراج می‌نویسد: بتشدید الراء، و الجیم أخیرا، و الدال المهملة أولا المفتوحة. (ایضاح الإشتباه، ص۸۲، ش۴).
  4. سمعانی: النخعی: بفتح النون و الخاء المعجمة بعدها العین المهملة، هذه النسبة إلی النخع، و هی قبیلة من العرب نزلت الکوفة. (الأنساب (سمعانی)، ج۱۳، ص۶۲، ش۴۰۹۱).
  5. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴.
  6. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴.
  7. ر.ک: رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۳۷۵، ش۷۰۵.
  8. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۳۵، ح۲؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ص۴۴۲. یادآوری: در سند یک روایت (الغیبه (طوسی)، ص۳۵۷، ح۳۱۹) حسن بن أیوب بن نوح ثبت شده و در بعضی از کتاب‌های رجالی نیز عنوان شده است؛ مانند الفوائد الرجالیه (بحر العلوم)، ج۱، ص۳۸۸؛ تاریخ الکوفه، ص۴۶۳؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۲، ص۳۶۲؛ تهذیب المقال، ج۲، ص۲۹۴. برخی هم حسن بن أیوب بن نوح را برادر محمد بن أیوب بن نوح دانسته‌اند؛ نظیر مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۵۵، ش۳۳۹۳ که هر دو اشتباه هستند، به قرینه این روایت: {{متن حدیث|... أیوب بن نوح قال: کتبت إلی أبیالحسن(ع): إن لی حملاً و أسأله أن یدعو الله یجعله لی ذکرا، فوقّع(ع) لی: سمّه محمداً. قال: فولد لی ابن فسمیته محمداً. إثبات الوصیه، ص۲۳۷؛ کشف الغمه، ج۳، ص۱۷۹).
  9. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴.
  10. الفهرست (طوسی)، ص۴۳، ش۵۹.
  11. و کان شدید الورع کثیر العبادة. (رجال النجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴).
  12. کان من الصالحین و مات و ما خلف إلا مائة و خمسین دینارا و کان عند الناس أن عنده مالا. (اختیار معرفة الرجال، ص۵۷۲، ش۱۰۸۳).
  13. لسان المیزان، ج۱، ص۴۹۰. یادآوری می‌شود از آنچه که ابن حجر به شیخ طوسی نسبت داده، تنها عبارت "له روايات ومسائل" در الفهرست دیده می‌شود.
  14. معجم المؤلفین، ج۳، ص۳۱.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 417-419.
  16. ر.ک: رجال البرقی، ص۵۴؛ رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۱۴.
  17. ر.ک: رجال البرقی، ص۵۷؛ رجال الطوسی، ص۳۷۳، ش۵۵۲۴.
  18. ر.ک: رجال البرقی، ص۵۷؛ رجال الطوسی، ص۳۸۳، ش۵۶۴۲.
  19. وکالت ایوب بن نوح از بعضی روایات نیز برداشت می‌شود؛ برای نمونه: «و أنا آمرک یا أیوب بن نوح أن تقطع الإکثار بینک و بین أبی علی، و أن یلزم کل واحد منکما ما وکل به و أمر بالقیام فیه بأمر ناحیته، فإنکم إذا انتهیتم إلی کل ما أمرتم به استغنیتم بذلک عن معاودتی و آمرک یا أبا علی بمثل ما آمرک یا أیوب: أن لا تقبل من أحد من أهل بغداد و المدائن شیئا یحملونه، ولاتلی لهم استیذانا علیّ و مر من أتاک بشیء من غیر أهل ناحیتک أن یصیره إلی الموکل بناحیته، و آمرک یا أبا علی فی ذلک بمثل ما أمرت به أیوب، و لیقبل کل واحد منکما قبل ما أمرته به». (اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۰۱).
  20. رجال النجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴.
  21. و کان یتوکل عن الرضی و عن ولده. (لسان المیزان، ج۱، ص۴۹۰).
  22. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۳۴۱، ح۲۵.
  23. «حدثنی أبی، عن سعد بن عبدالله، قال: حدثنی علی بن إبراهیم الجعفری، عن حمدان الدسوائی [الدستوائی] قال: دخلت علی أبیجعفر الثانی(ع) فقلت: ما لمن زار أباک بطوس فقال(ع): من زار قبر أبیبطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر. قال حمدان: فلقیت بعد ذلك أیوب بن نوح بن دراج فقلت له: یا أبا الحسین! إنی سمعت مولای أبا جعفر(ع) یقول: من زار قبر أبیبطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر فقال أیوب: و أزیدک فیه؟ قلت: نعم. قال: سمعته یقول: ذلک یعنی أبا جعفر: و أنه إذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله(ص) حتی یفرغ الناس من الحساب [حتی یفرغ الله من حساب الخلائق]». (کامل الزیارات، ص۵۰۵ - ۵۰۶، ح۷۸۸).
  24. التوحید، ص۱۴۵، ح۱۳.
  25. الکافی، ج۱، ص۳۴۱، ح۲۴.
  26. الکافی، ج۳، ص۳۸۹، ح۹.
  27. تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۱۵، ح۵۶.
  28. ر.ک: طبقات رجال التهذیب، ص۱۴۹.
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 419-421.
  30. محمد بن مسعود، قال: حدثنی علی بن محمد، قال: حدثنی محمد بن أحمد، عن محمد بن عیسی، عن أبی محمد الرازی، قال: کنت أنا و أحمد بن أبیعبدالله البرقی بالعسکر، فورد علینا رسول من الرجل فقال لنا: الغائب العلیل ثقة و أیوب بن نوح و إبراهیم بن محمد الهمدانی و أحمد بن حمزة و أحمد بن إسحاق ثقات جمیعا. (اختیار معرفة الرجال، ص۵۵۷، ش۱۰۵۳).
  31. آیت الله خویی پس از نقل این روایت در ترجمه احمد بن اسحاق نوشته است: أقول: تدل علی بقاء أحمد بن إسحاق إلی ما بعد العسکری(ع). (معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۵۴، ضمن ش۴۳۵) اگر روایت بر بقای احمد بن اسحاق پس از امام عسکری(ع) دلالت دارد، بقای ایوب بن نوح را هم میرساند؛ زیرا نام هر دو در این روایت آمده است.
  32. ر.ک: الفوائد الرجالیه (حسینی صدر)، ص۱۴۱.
  33. فورد علینا رسول من الرجل.
  34. «و روی أصحابنا عن أیوب بن نوح قال: کتبت إلی أبی الحسن موسی بن جعفر(ع) أن أصحابنا قد اختلفوا فی زیارة قبر أمیر المؤمنین(ع) فقال بعضهم بالرحبة وقال بعضهم بالری فکتب: زره بالغری». (فرحة الغری، ص۱۲۹).
  35. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 421-422.
  36. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۵۸، (ح۱)، ج۲، ص۱۱۲، (ح۹)، ج۳، ص۱۰، (ح۷)، ص۴۲۹، (ح۷)، ص۵۰۶، (ح۲۲)، ج۴، ص۵۵۶، (ح۱۴)، ج۶، ص۱۳۲، (ح۹)؛ معانی الاخبار، ج۱، ص۱۷۹، ح۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۷، (ح۴)، ص۳۳۹، (ح۹۸۸)؛ ثواب الاعمال، ج۱، ص۲۱۲، ح۱؛ علل الشرایع، ج۲، ص۳۶۱، ح۱.
  37. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۱۰۷، (ح۴)، ص۲۵۸، (ح۱)، ص۳۴۱، (ح۲۵)، ص۴۱۱، (ح۱)؛ ج۲، ص۱۱۲، (ح۹)، ص۴۴۸، (ح۳)؛ ج۳، ص۱۰، (ح۷)، ص۲۴۹، (ح۷)؛ ج۴، ص۱۷۴، ح(۲۴)، ج۵، ص۳۴۳، (ح۲)، ص۴۸۵، (ح۴)؛ الأمالی (صدوق)، ج۱، ص۵۵، ح۹؛ کامل الزیارات، ص۲۴۶، ح۵؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۰، (ح۱)، ص۳۸۱، (ح۴)، ص۴۸۱، (ح۸)؛ ص۴۸۱، (ح۱۰)؛ علل الشرایع، ج۲، ص۳۵۷، ح۲؛ معانی الأخبار، ج۱، ص۱۷۹، ح۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۹، ح۹۸۸؛ الخصال، ج۱، ص۲۶، ح۹۴.
  38. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 422-423.
  39. عظیم المنزلة عندهما. (رجال النجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴).
  40. «ذکر عمرو بن سعید المدائنی و کان فطحیا قال: کنت عند أبیالحسن العسکری(ع) بِصَریا إذ دخل أیوب بن نوح و وقف قدامه فأمره بشیء ثم انصرف و التفت إلی أبو الحسن(ع) و قال: یا عمرو! إن أحببت أن تنظر إلی رجل من أهل الجنة فانظر إلی هذا». (الغیبه (طوسی)، ص۳۴۹ - ۳۵۰).
  41. الفهرست (طوسی)، ص۴۳، ش۵۹؛ الرجال، ص۳۵۲، ش۵۲۱۴، ص۳۷۳، ش۵۵۲۴، ص۳۸۳، ش۵۶۴۲.
  42. رجال النجاشی، ص۱۰۲، ش۲۵۴.
  43. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۲، ش۱.
  44. کشف الغمه، ج۲، ص۳۸۵ - ۳۸۶.
  45. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 424-425.