بحث:اصحاب رس در قرآن
مقدمه
در سوره فرقان آیه ﴿وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا﴾[۱] و در سوره «ق» آیه ﴿كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ﴾[۲] اصحاب الرس فقط به نام ذکر شدهاند.
در سوره فرقان این نام پس از عاد و ثمود واقع است و در سوره «ق» اصحاب الرس میان قوم نوح و اخوان لوط مذکور افتاده است و راجع به این قوم هیچگونه توضیحی در قرآن نیست.
بیشتر مفسرین معتقدند که اصحاب رس طایفهای بودهاند که در یمامه میزیستند و پیغمبری به نام «حنظلة» بر ایشان مبعوث شده و آنان وی را تکذیب کرده و در چاهش افکندهاند. بعضی نوشتهاند که آن چاه پر از نیزه شد و دهانه چاه را با سنگ بستند تا آن پیامبر شهید گردید. چون افکندن در چاه در یکی از لغات عرب «رس» تعبیر میشود از این جهت این قوم را اصحاب رس نامیدهاند.
عده دیگر از مفسرین «رس» را به معنی چاه دانسته و بعضی هم میگویند رس نام چاه مخصوصی است و این دو دسته اخیر بئر معطله را که در آیه ۴۴ از سورۀ حج مذکور است بر «رس» مذکور در سورههای فرقان و «ق» منطبق میکنند. جمعی هم «رس» را با «ارس» یکی دانسته و گفتهاند اصحاب رس در آذربایجان بودهاند که سی پیغمبر خود را کشتهاند و بالاخره شهرهای ایشان سرنگون و خود هلاک گردیدهاند و چون رود ارس در یونانی «ارکسوس» نامیده میشود و با نامهای یونانی جیحون و سیحون قرابتی دارد قلمرو اصحاب رس را تا ساحل جیحون و سیحون بردهاند. بعضی هم به چند جماعت به نام اصحاب رس قائل شدهاند.
راجع به نوع گناهکاری ایشان نیز میان مفسرین اختلاف است. عدهای ایشان را پرستنده صنوبری به نام «شاه درخت» معرفی کردهاند و بعضی هم عبادت دوشیزگان را به ایشان نسبت دادهاند. در تفسیر علی بن ابراهیم مندرج است که زنان این قوم با هم مساحقه میکردند و به این وسیله از مرد بینیاز میشدند.
تفاسیر اولیه اصحاب رس را از بقایای عاد و ثمود میشناسند و بئر معطله و قصر مشید را نیز مربوط به ایشان میدانند و محل آن را در حضر موت نشان میدهند. ثعلبی در عرائس التیجان این قول را معتبرتر دانسته است.
درنظر تحقیق میبایست اصحاب رس منتسب به جنوب عربستان باشند که جزئیات آن زبانزد اعراب زمان اسلام نبوده و تسمیه آنان بعد از عاد و ثمود و یا پس از قوم نوح مسلم میدارد که قصه این مردم به حدود زمان اعراب «بائده» راجع میشده است.
مفسرین دوره دوم اسلامی که به نام ارس آشنا شدهاند رس را بر ارس منطبق کرده و قصه سرو کاشمر را تحت عنوان «شاه درخت» به این قصه پیوستهاند و از ذکر اصحاب رس در ردیف اخوان لوط تفرسی کرده و گناهی نظیر گناه قوم لوط به ایشان نسبت دادهاند.
بعید هم نمینماید که در مناطق شمالی و سردسیر ایران بر اثر مقتضیات آب و هوا غریزه جنسی در مردان کم شده باشد و زنان با مساحقه دفع شهوت کرده باشند و این واقعه یا این شایعه در قصة اصحاب رس وارد و علت تعذیب و هلاک ایشان به حساب رفته باشد.
از جانب دیگر سافو Sappho یا Sapho شاعره یونانی که میان ۶۲۵ تا ۵۸۰ پیش از میلاد در جزیرهLesbos میزیست و در امور سیاسی نیز علیه پتیاکوس فعالیت داشت و با روش دموکراتی وی مخالفت میورزید پس از تبعید به جزیره سیسیل، محفلی از دختران و زنان گرد آورد و به رواج دادن معاشقه زن با زن مبادرت جست. منظومههای وی که همه حاکی از عقیده اوست خلال ده کتاب تدوین شده بود ولی بیش از ۶۵۰ بیت از آن منظومهها در دست نیست. در حدود زمان وی زن دیگری به نام بیلیتیس دارای همان عقیده معرفی کردهاند و ترانههائی از او منقول است که به فارسی هم ترجمه شده است. او اهل آسیای صغیر و از مهاجران یونانی بود که میدان اشاعة معتقدات خود را جزیرة لسبوس و جزیره قبرس قرار داد زیرا مردم آن سرزمین از پرستندگان ونوس بودهاند.[۳]
پانویس
- ↑ «و عاد و ثمود و اصحاب رسّ و نسلهای بسیاری را که در (فاصله) میان آنان بودند (از میان برداشتیم)؛» سوره فرقان، آیه ۳۸.
- ↑ «پیش از آنان قوم نوح و اصحاب رسّ و ثمود دروغانگاری کردند» سوره ق، آیه ۱۲.
- ↑ خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص149-151.