انتظار عملی؛ یعنی فراهم آوردن زمینههای ظهور و مقدمات تحقق آنچه مورد انتظار است[۱]، به عنوان مثال، کسی را که منتظر است تا مسافرش از راه برسد، چنانچه در خانه بنشیند و کاری را که برای پذیرایی از مسافرش لازم است انجام ندهد و تنها در دلش، انتظار قدوم او را بکشد، مقایسه کنید با کسی که علاوه بر انتظار درونی، خانه را برای پذیرایی از میهمان آماده ساخته، غذای مناسب تهیه دیده، وسیلۀ پذیرایی آماده کرده و کارهایی را که برای پذیرایی از میهمان لازم است، انجام داده است. در این مثال، شخص اول، تنها منتظر است به انتظار قلبی و درونی، لکن شخص دوم، علاوه بر انتظار درونی، مقدمات عملی پذیرایی از میهمان مورد انتظار را فراهم ساخته و انتظارش را در صحنۀ عمل مجسم نموده است. انتظار حقیقی، انتظار نوع دوم است. حال اگر فرض شود مسافری که در انتظار اویند، مسافر عادی نیست، بلکه مأموری است که از سوی یک مقاممطاع برای انجام مأموریتی ویژه اعزام شده است و از سوی آن مقام، اهدافمأموریت مسافر مذکور، اجمالاً به اطلاع منتظران رسیده و به آنها دستور داده شده است که به یاری وی بشتابند و او را در اجرای مأموریت مهم و فوقالعادهاش با تمام امکانات کمک کنند. در این صورت، انتظارمنتظران به چه صورت خواهد بود؟ جواب روشن است، منتظران باید آنچه برای اجرای مأموریت آن میهمان عزیز لازم است، فراهم کنند و صرف انتظار درونی و دست روی دست گذاشتن، کافی نیست. منتظرانی که فرمانبردار آن مقام مطاعند و در انتظارشان راستین و صادقند، کمر همّت میبندند و مقدّمات اجرای مأموریت آن مأمور بزرگوار را فراهم و کلیۀ امکانات و وسائل لازم را آماده میکنند[۲].
در مورد سؤال مورد نظر خدای متعال که اطاعتش ذاتاً و اصالتاً بر همۀ آفریدگان واجب است، بندهصالح خود را که ولی عصر (ع) است مأمور کرده تا جهان را پر از عدل و داد کند و حکومتقسط و عدل الهی را در تمام نقاط زمین برپا سازد و مؤمنین را با دستورهای مؤکد، به یاری و نصرت همه جانبهاش فراخوانده است. در این صورت و با توجه به مثالی که بیان شد، معنی انتظار و وظیفۀ منتظران، روشن است. انتظار امام زمان (ع) با تهیۀ مقدّمات عملی مأموریتی که امام (ع) برای اقدام به آن ظهور میکند، تحقق میپذیرد و منتظران حقیقی حضرتش آنانند که کمر همت بندند و مقدّمات لازم را برای مأموریت حضرتش آماده کنند نه آنان که دست روی دست گذارند و صرفاً در اندورن دل، ظهورش را آرزو کنند[۳].
انتظار عملی به اعمال و رفتارانسان جهت میدهد. و باعث میشود منتظران در بعد فردی و اجتماعی تلاش کنند. از نظر فردی به حیات روحی و روانی و کسب فضائل اخلاقی و تقویت بنیۀ جسمی و روحی بپردازند و به عبارت دیگر خودسازی را سرلوحه کار خود قرار دهند. و از نظر اجتماعی مراقب حال دیگران بوده و علاوه بر اصلاح خود در اصلاح دیگران نیز کوشا باشند. چراکه نهضت جهانی و برنامۀ عظیمی که همۀ برنامههای آن مانند امنیت، عدالت و... در حد کمال است یک برنامۀ فردی نیست، بلکه جمعی و همگانی است. از اینرو برای تحقق چنین انقلابی، مردانی بزرگ، مصمّم، شکست ناپذیر و پاک و دارای بینش عمیق و گرایشهای متعالی لازم است. بنابراین انتظار یک مصلح جهانی به معنای آمادهباش کامل فکری و اخلاقی، مادی و معنوی در تمام ابعاد آن برای گسترش عدل و امنیت و اصلاح همۀ جهان است[۸].
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر کدام از آنها بر دین خدا پایدارتر از کسی است که در شب تاریک شاخۀ پرتیغ قتاد (مغیلان درختچهای است که شاخه آن تیغهای بسیار تیزی دارد) را صاف و تهی از خار کند یا مانند کسی که آتش غضا (درخت گز درختی است که چوب آن محکم و بادوام و آتش آن دیرپا و پرحرارت است) به دست گرفته است»[۱۲].
در روایتی مولیعلی (ع) میفرمایند: «منتظر امر ما بسان کسی است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد»[۱۳]. همچنین امام صادق (ع) فرمود: «آن کس از شما که این امر "ولایت و قیام" را بشناسد و منتظر آن باشد و اینرا خداخواهانه و نیکوکارانه (نه ریاکارانه) دنبال کند به خداسوگند مانند کسی است که با شمشیرش همراه قائمخاندانآل محمد(ص) جهاد میکند»[۱۴].
این دسته از روایات دلالت دارد که انتظار، حالت روانی [درونی] صرف نیست؛ بلکه حالت عملی [بیرونی] نیز دارد. اصطلاح انتظار، به معنای عدم رضایت از وضعیت موجود و انتظار عملی برای تغییر آن و حاصل شدن وضعیّتی مناسب است[۱۷].
نتیجه گیری
بنابراین، توجه به تعابیر فوق دربارۀ منتظران، گویای آن است که انتظار تنها "زبانی" نیست، بلکه عملی بوده و منتظران واقعی، آمادگی دائم برای ظهورحضرت و رزم در رکابش را دارند[۱۸] و کمر همت بستهاند تا مقدّمات لازم را برای ظهور آماده کنند نه آنان که دست روی دست گذارند و صرفاً در دل، ظهورش را آرزو کنند[۱۹].
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک. خاتمی، سید احمد، انتظار مسئولانه، ص؟؟؟؛ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۹۲-۹۴.
↑ر.ک. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۹۲-۹۴.
↑ر.ک. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۹۲-۹۴.
↑ر.ک. غیبت نعمانی، باب۱۰و۱۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۴۵؛ بحارالانوار، ج۵۲، باب ۲۲؛ گودرزی، مجتبی، فلسفه امنیت و آموزه انتظار، ص ۳۱۶ -۳۱۷.