بحث:راه شناخت امام مهدی چیست؟ بهترین راه شناخت امام مهدی کدام است؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ضرورت شناخت امام

یکی از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان پس از معرفت به خدا و رسول او با توجه به احادیث، معرفت و شناخت امام معصوم(ع) است. این شناخت نسبت به امام غائب در جایگاه ویژه‌‌ای قرار می‌‌گیرد؛ زیرا در زمان غیبت امام، شبهه‌ها و فتنه‌های فراوانی وجود دارد و برای رهایی از این فتنه‌ها شخص منتظر به چند نوع شناخت احتیاج دارد؛ از جمله شناخت حق و باطل و مهم‌‌تر از این دو شناخت، شناخت حجت خداست تا گرفتار فتنه‌های کور نشوند؛ به همین دلیل روایات فراوانی از ناحیۀ معصومان نسبت به خصوصیات جسمی، اطلاعات نسبی، حوادث پیش و بعد از ظهور ایشان امام عصر آمده است[۱].

مراد از شناخت امام

شناخت امام عصر(ع)، یعنی شناخت ایشان به ولایت و امامت، حضرت را ولی امر و واجب الإطاعه بداند. پیامبر اکرم(ص)، مقام ولایت امر مسلمانان را برعهده داشت و از این‌رو اطاعت ایشان بر همه مسلمان‌ها واجب بود؛ این مقام پس از رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) و ائمه بعدی منتقل شد. اینگونه شناخت جدای از آشنایی با نام حضرت و نام پدر و مادر و ... است[۲].

راه‌های شناخت امام

برخی از راه‌هایی که در شناخت امام و از جمله امام مهدی (ع) می‌توان از آن استفاده کرد، عبارت‌اند از:

  1. بهره‌گیری از قرآن: با استفاده از آیات نورانی قرآن مانند آیه ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۳] که در آن به اطاعت از اولوالامر دستور داده شده است، به جایگاه منیع و والای امامت می‌توان آگاهی پیدا کرد[۴].
  2. نص و روایات‌: نص؛ یعنی، تعیین و تصریح پیغمبر (ص) که مفاد آن خبر دادن از نصب الهی و یا نصب امام به امر الهی است. در نوع اول نصب بدون واسطه انجام شده و فعل الهی است و نص پیغمبر (ص)، مثل خبر دادن از آن است. در نوع دوم فعل الهی، با واسطه پیغمبر (ص) است که به امر خدا انجام‌ می‌شود و استناد آن به او، مانند استناد افعال ملائکه به خداوند است. البته روایاتی هم درباره شناخت امام وارد شده است مانند:
    1. امام رضا (ع) فرمودند: "امام امانت دار الهی در میان خلقش، حجت او بر بندگانش، خلیفه او در سرزمین‌هایش، دعوت‌کننده به سوی خدا و دفاع کننده از حقوق واجب او بر بندگان است. امام پاک از گناه و به دور از عیب‌هاست. دانش‌ها به او اختصاص دارد و او به بردباری شناخته می‌شود. امام نظام‌دهنده به دین و باعث سربلندی‌ مسلمانان و خشم منافقان و از بین رفتن کافران است. امام یگانه روزگار خویش است. هیچ‌کس در مقام، به منزلت او نزدیک نمی‌شود و هیچ دانشمندی با او برابری نمی‌کند و جایگزینی برای او پیدا نمی‌شود و شبیه و مانند ندارد. همه فضیلت‌ها مخصوص او است، بدون آنکه آنها را طلب کرده باشد. این امتیازی از طرف فضل کننده بسیار بخشنده، برای امام است...[۵].[۶]
    2. و امام صادق(ع) فرمود: "خدا ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه‌دار علوم خویش قرار داد. درختان به برکت وجود ما ثمر می‌دهند؛ و به عبادت کردن ما، خدا عبادت می‌شود. اگر ما نبودیم خدا عبادت نمی‌شد"[۷].[۸]
    3. محمد بن عثمان عَمْری[۹] می‌گوید: از پدرم شنیدم که در خدمت امام حسن عسکری (ع) بودم که پدرم پرسید: این سخن حق است که پیامبر فرموده‌اند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة»؟ فرمود: آری، این سخن درست است و هیچ تردیدی در آن نیست، همان‌طور که شکی در روز بودن این روز روشن نیست: «إن هذا حق کما أن النهار حق»؛ سپس پدرم عرض کرد: پس از اینکه شما رحلت کردید، امام بعد از شما کیست؟ امام عسکری (ع) به نام مبارک حضرت ولی عصر (ع) اشاره کرد و آن‌گاه فرمود: او غیبتی طولانی دارد که در آن عده‌ای سرگردان، گروهی هلاک و دسته‌ای دچار تردید می‌شوند: أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا اَلْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا اَلْمُبْطِلُونَ وَ...[۱۰].[۱۱]
  3. کرامت‌: ظهور کرامت به دست کسی که مدعی امامت باشد، دلیل بر صدق ادعای اوست و به بیان برخی از بزرگان، دلیل بر نص و نصب او از جانب خداوند است. در این مسأله دو دیدگاه هست: یکی اینکه کرامت مستقلا دلیل بر امامت است و دیگری اینکه دلیل اصلی، نصب و نص پیغمبر (ص) یا امام سابق است و کرامت، دلیل بر نصب است. اگر نص مفقود باشد و کرامت باشد، کرامت، دلالت می‌کند که نص بر صاحب کرامت بوده و به دست ما نرسیده است.
  4. سیره عملی‌: اخلاق و رفتار، وضع زندگی و علم و دانش یکی از راه‌های شناخت امام، برای کسانی است که اهلیت تشخیص را داشته باشند و بتوانند از اخلاق، سلوک، گفتار و برخوردهای گوناگون، صاحب این مقام را بشناسند[۱۲].[۱۳]
  5. بررسی دعاها و زیارات‌: راه دیگر شناخت امام، بررسی دعاها و زیارت‌هایی است که مربوط به امامان است؛ زیرا معارف بسیار بلند درباره مقام امامت در آن‌ها نهفته است. فرازهای زیارت جامعه کبیره، بیان گر مقام والای امامت است[۱۴]. همان‌گونه که تأمل در عبارات نهج البلاغه، سخنان سید الشهدا (ع) از آغاز تا پایان حادثه کربلا، معارف بلند صحیفه سجادیه گویای برنامه‌های امام علی، امام حسین و امام سجاد (ع) هستند، از ادعیه مأثور یا مرتبط با امام عصر (ع) برنامه‌های ایشان فهمیده می‌شود؛ زیرا وقتی امامی دعا می‌کند، علاوه بر مقتضیات دعا، ویژگی‌های امامت و وظیفه امام در برابر امت و چگونگی پیوند امام با امت و تأثیر ملکی و ملکوتی امام را تشریح می‌کند. لذا کسی که می‌خواهد وجود مبارک ولی عصر (ع) را بشناسد، بهتر است زیارت‌ها و دعاهای مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسی کند، تا به حریم معرفت آن امام راه یابد[۱۵].
  6. استفاده از برهان عقلی: همیشه باید در بین نوع انسان، فرد کاملی وجود داشته باشد که به تمام عقائد حقه الهی عقیده‌مند بوده، تمام اخلاق و صفات نیک انسانی را به کار بسته و به تمام احکام دین عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطا و اشتباه و عصیان معصوم باشد و اگر نوع انسان، زمانی از چنین فرد ممتازی خالی گردد لازم می‌آید احکام الهی که به منظور هدایت انسان نازل گشته است، از بین برود و افاضات و امدادهای غیبی حق تعالی، منقطع شود و بین عالم ربوبی و عالم انسانی، ارتباطی برقرار نباشد[۱۶].

بهترین راه شناخت امام مهدی (ع)

همان‌گونه که بهترین راه شناخت خدا، شناخت به‌وسیلۀ خودش است نه به‌واسطه آثارش و نیز بهترین راه شناخت پیامبر، شناخت او با شناخت مقام پیامبری است نه شناختن با معجزه)؛ لذا بهترین راه شناخت امام هم شناخت مقام امامت است، چنان که در روایتی می‌خوانیم: "خدا را با مقام الوهیت، و پیامبر (ص) را با مقام رسالت، و امام (اولی الامر) را با مقام ولایت که معروف، عدل و احسان از جنبه‌های آن است (سنت علمی و عملی) بشناس"[۱۷]. بنابراین بهترین راه شناخت، شناخت قلبی و فهم شاهدانه الوهیت، نبوت و امامت است. البته این نقل کافی نیست، زیرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمی‌توان امام را شناخت، چون آمران به معروف بسیارند، به همین سبب در نقل دیگری فرمود: ... بالمعروف و العدل و الاحسان[۱۸] نه "بالأمر بالمعروف"، زیرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته می‌شود نه با امر به آنها. کسی که ولی خداست و ولایت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمی‌کند بلکه سنت او معروف و سیرتش عدل و سریره او احسان است. اگر کسی معروف‌شناس باشد، حقیقت آنرا در ولی امر می‌یابد[۱۹].

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۵، ۴۶.
  2. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۵۶.
  3. "اى مؤمنان، از خداوند فرمان بريد و از پيامبر و زمامدارانى كه از شمايند فرمانبردارى كنيد"؛ سوره نساء، آیه 59.
  4. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص144-147.
  5. «... الامام أمین الله فی خلقه و حجته علی عباده و خلیفته فی بلاده و الداعی إلی الله و الذاب عن حرم الله الامام المطهر من الذنوب و المبرا عن العیوب المخصوص بالعلم الموسوم بالحلم نظام الدین و عز المسلمین و غیظ المنافقین و بوار الکافرین الامام واحد دهره لا یدانیه أحد و لا یعادله عالم و لا یوجد منه بدل و لا له مثل و لا نظیر مخصوص بالفضل کله من غیر طلب منه له و لا اکتساب بل اختصاص من المفضل الوهاب...»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۰۱.
  6. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۶ - ۲۷.
  7. «"إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ النَّاطِقَ فِي خَلْقِهِ وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ بَابَهُ الَّذِي يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السَّمَاءِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ"»؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۶۷.
  8. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص144-147.
  9. از وکلای امام حسن عسکری (ع).
  10. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۸۱؛ کفایة الاثر، ص۲۹۶؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۵۲۸.
  11. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۶۴-۷۰.
  12. صافی گلپایگانی، لطف الله، پیرامون معرفت امام (ع)، صص ۷۷- ۷۸.
  13. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۶ - ۲۷.
  14. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۳۰.
  15. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۶۴-۷۰.
  16. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص144-147.
  17. «اِعْرِفُوا اَللَّهَ بِاللَّهِ وَ اَلرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ بِالْأَمْرِ وَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسَانِ»؛ الکافی، ج۱، ص۸۵؛ التوحید، شیخ صدوق، ص۲۸۶.
  18. الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.
  19. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۶۴-۷۰؛ مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۳۰.