بحث:سکوت امام علی
مقدمه
امیر المؤمنین (ع) پس از غصب شدن خلافت، موضع ستیزجویانه و مخاصمتآمیز با خلفا نگرفت و به خاطر حفظ وحدت امت اسلام و جلوگیری از خطر فروپاشی امّت و اساس دین و سیطرۀ دشمنان، دم فروبست و دوران ۲۵ سالۀ صبر و سکوت و خانه نشینی را تحمّل کرد، آنچنانکه خار در چشم و استخوان در گلو مانده باشد.
البته تعبیر سکوت و سازش چندان دقیق نیست. آن حضرت برای اثبات حقانیّت خود، بارها با دیگران احتجاج کرد و نسبت به خلافهای خلفای سهگانه، برخوردی انتقادآمیز و نصیحتگرانه داشت و از امر به معروف و نهی از منکر فروگذار نمیکرد، تا جایی که گاهی حضور آن حضرت، بخصوص در دوران عثمان برای حکومت قابل تحمّل نبود و از او میخواستند که در مدینه نباشد. آنچه مسلّم است، برای گرفتن حقّ خود از غاصبان، دست به شمشیر نبرد و بر سر قدرت و خلافت با آنان درگیر نشد و کوتاه آمد، یکی به خاطر حفظ و بقای اسلام، دیگری برای حفظ وحدت. در جایی فرموده است: اگر بیم تفرقۀ امّت و نابود شدن اساس اسلام نبود، وضع و موضع دیگری داشتیم «و أیم اللّه لو لا مخافة الفرقة بین المسلمین و أن یعود الکفر و یبور الدّین لکنّا علی غیر ما کنّا لهم علیه»[۱] که اشاره به هردو انگیزه برای ترک منازعه با غاصبان خلافت دارد. آنچه هم نقل شده که در پاسخ به استمداد حضرت زهرا (ع) از وی در مورد غصب فدک و ظلم به حضرت زهرا (ع)، فرمود: اگر دوست داری این صدای اذان و فریاد توحید خاموش شود، اقدام کنم،[۲] اشاره به سیاست صبر و سکوت برای حفظ دین است. امام باقر (ع) نیز دربارۀ آن میفرماید: مردم که آن کارها را کرده و با ابوبکر بیعت کردند، چیزی مانع نشد که علی (ع) مردم را به خود فراخواند جز اینکه مراعات مردم را کند، چون بیم آن داشت که از اسلام برگردند و بتپرستی شوند و شهادت بر توحید و رسالت را کنار بگذارند. برای آن حضرت، اینکه بر آن حال باقی بمانند بهتر از آن بود که از اسلام برگردند... و کان الأحبّ إلیه أن یقرّهم علی ما صنعوا من أن یرتدّوا عن الإسلام[۳].
پانویس
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ ص۳۰۷
- ↑ سیری در نهج البلاغه ص۱۸۴
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۱۳.