بحث:عصمت حضرت فاطمه در حدیث

مقدمه

بر اساس اینکه عصمت انبیا و امامان(ع)، با بهره‌گیری از ادله عقلی و نقلی، ثابت است، با بهره‌گیری از سخنان آنان، عصمت دیگران را می‌توان اثبات نمود. بر این اساس، درباره عصمت حضرت فاطمه(س) به چند دسته روایت استدلال شده است:

دسته اول: روایات صریح

روایاتی که با صراحت بر عصمت ایشان یا معنای آن دلالت دارند؛ مانند:

  1. آنکه پیامبر اکرم(ص) در شب معراج، پس از دیدن انوار معصومان(ع) و امام عصر(ع)، از خداوند پرسید: "این کیست و آنان چه کسانی هستند؟" و به ایشان خطاب شد: "ای محمد! این نور علی و فاطمه و این نور دو نوه تو حسن و حسین است و اینها نورهای امامان بعد از تو از فرزندان حسین هستند، پاک و معصوم‌اند و این حجت است که دنیا را از عدل و داد پر خواهد کرد"[۱]. این روایت به صراحت بیان می‌کند که همه اینها، از جمله حضرت فاطمه(س) معصوم‌اند.
  2. همچنین در روایتی از رسول خدا(ص)، که مانند آن از امام صادق(ع) نیز نقل شده، آمده است ملائکه بر فاطمه(س) نازل می‌شدند و بر ایشان، مانند حضرت مریم(س)، سلام می‌دادند و از سوی خدا تطهیر و برتری او را بر دیگر زنان، به وی ابلاغ می‌کردند[۲].
  3. در روایاتی نیز امام صادق(ع)، با تشبیه فاطمه(س) به حضرت مریم(س) و اشاره به اینکه مریم(س) را عیسی(ع) غسل داد، لزوم غسل داده شدن فاطمه(س) به دست معصوم، یعنی امام علی(ع) را چنین بیان فرموده است: "او صدیقه بود و انسان صدیق را فقط صدیق غسل می‌دهد"[۳].
  4. همچنین آن حضرت(ع) در روایاتی، شرّ و بدی را از وجود فاطمه(س) نفی نموده است[۴].

مجموع این روایات، بر معنای عصمت، یعنی طهارت کامل، دلالت دارند.

دسته دوم: روایات عصمت اهل‌بیت

احادیثی که در آنها فاطمه(س) جزو اهل‌بیت(ع) و یکی از آنان معرفی شده است[۵]. این احادیث -که عمدتاً در ذیل آیه تطهیر آورده شده‌اند- تمام اهل‌بیت(ع) را معصوم و به تبع آن، فاطمه(س) را یکی از معصومان(ع) معرفی کرده‌اند.

دسته سوم: روایات دلالت التزامی

احادیثی که از مدلول التزامی آنها عصمت حضرت فاطمه(س) استفاده شده است:

وجوب اطاعت از آن حضرت

از روایاتی که بر وجوب اطاعت از حضرت(س) دلالت دارند[۶]، عصمت برداشت شده است. در روایتی به نقل از محمد بن سنان، از امام محمد تقی(ع) درباره اختلاف شیعه سؤال شده و آن حضرت(ع)، پس از اشاره به خلقت پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و خلقت دیگر موجودات پس از آنان، فرموده است که خداوند اطاعت از ایشان را برای مخلوقات واجب کرد و کارهای مخلوقات را به ایشان واگذاشت[۷]. بنابر این روایت، همه بندگان ملزم شدند که از فاطمه(س) نیز اطاعت کنند و این الزام اطاعت، جز برای معصوم صحیح نخواهد بود.

حجت بودن

حضرت فاطمه(س) در تعدادی از روایات، حجت الهی معرفی گردیده و لذا اطاعت از سخن و دستور ایشان بر همه خلق واجب شده است و تا کسی معصوم نباشد، به مقام حجت بودن بین خدا و خلقش دست نمی‌یابد، از این‌رو اگر امام، معصوم نباشد، از خطا مصون نیست و خود به دیگری نیازمند خواهد بود تا او را از خطایش آگاه سازد[۸]. در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است: "من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین، حجت‌های خدا بر خلقش هستیم. دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند"[۹]. آشکار است کسی که به طور مطلق دوستی او دوستی با خدا و دشمنی او دشمنی با خدا باشد، مخالفت او با فرمان‌های الهی محال است و چنین شخصی جز معصوم نمی‌تواند باشد.

معیار بودن غضب و رضای او

از جمله احادیث مهم در این باره، حدیثی در منابع شیعه است که در آن به فرموده رسول خدا(ص)، غضب فاطمه(س)، غضب خدا و رضای او، رضای خداست[۱۰]. روشن است کسی که غضب و رضای او مدار و سبب غضب و رضای الهی باشد، معصوم است. این حدیث، داشتن علم لدنی و عصمت ایشان را در قول و عمل اثبات می‌کند؛ زیرا اگر کسی علم نداشته باشد، جاهلانه مرتکب خطا می‌گردد و اگر عصمت عملی نداشته باشد، از مخالفت خدا و ترک رضای او مصون نیست. در روایات اهل سنت نیز از رسول خدا(ص) نقل شده است که به فاطمه(س) فرمود: "خداوند با غضب تو غضب می‌کند و با خشنودی تو خشنود می‌گردد"[۱۱]. در روایاتی دیگر، که اگر متواتر نباشند قطعاً مستفیض‌اند، خشمناک کردن و آزار ایشان، خشمناکی و آزار رسول خدا(ص) شمرده شده است[۱۲] و چنین مرتبتی جز برای معصوم متصور نیست. برخی از علمای اهل‌سنت، پس از اعتراف به دلالت آیه تطهیر[۱۳] بر عصمت فاطمه(س)، این حدیث را نیز دلیل بر عصمت فاطمه(س) دانسته‌اند؛ زیرا اگر فاطمه(س) غیرمعصوم بود، اذیت او در تمام حالات، اذیت پیامبر(ص) محسوب نمی‌شد[۱۴]. این حدیث چنان در میان صحابه، معروف بود که موجب گردید برخی از ایشان که در حوادث پس از رحلت نبی اکرم(ص) موجب آزردگی شدید حضرت فاطمه(س) شده بودند، در صدد دلجویی و عذرخواهی از آن حضرت(س) برآیند و ایشان نیز با استشهاد به همین حدیث، نارضایی خود را از آنان با تأکید کامل ابراز داشت[۱۵].

برتری بر فرشتگان و حضرت مریم

در برخی از احادیث، فاطمه(س) برتر از مریم(س) معرفی شده[۱۶]، و حضرت مریم(س) از معصومان است[۱۷]. در حدیث ابوسعید خدری آمده است که رسول خدا(ص)، خود، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را برتر از فرشتگان معرفی نموده است[۱۸]. بنابراین، چون فرشتگان معصوم‌اند و با اوامر الهی مخالفت نمی‌کنند[۱۹]، اگر کسی برتر از آنها باشد، به طریق اولی عصمت نیز برایش ثابت می‌شود.[۲۰]

شبهات

درباره شبهات راجع به عصمت و در پاسخ به آنها، کتاب‌های مستقلی نوشته شده، که از جمله آنها «تنزیه الانبیاء» سیدمرتضی و «عصمة الانبیاء» فخر رازی است. برخی از این شبهات درباره عصمت حضرت فاطمه(س) بوده است. در شبهه نخست، با تکیه بر یک روایت[۲۱] آورده‌اند که پس از آنکه خلیفه اول فدک را غصب کرد، حضرت فاطمه(س) به مسجد رفت و از حق خود دفاع کرد، سپس به خانه برگشت و خطاب به علی(ع) جملاتی گفت که شامل اعتراض به امیرالمؤمنین(ع) و تخطئه ایشان، به سبب ترک پی‌جویی امر خلافت و یاری نکردن به حضرت فاطمه(س) بود. فاطمه(س) به امامت علی(ع) و لزوم تبعیت از ایشان و عصمت آن حضرت(ع)، علم داشت و می‌دانست که امام علی(ع) بدون امر الهی و وصیت پیامبر(ص) کاری انجام نداده است؛ بنابراین، این اعتراض با عصمت و جلالت حضرت زهرا(س) منافات دارد[۲۲].

پاسخ

در پاسخ به این شبهه، برخی از علما گفته‌اند که بر فرض وقوع، این‌گونه سخن گفتن آن حضرت(س) بر حسب مصالحی بوده و ایشان عملکرد امام علی(ع) را تخطئه نکرده، بلکه هدف ایشان بیان زشتی کار غاصبان حق امام(ع) بوده و اینکه سکوت امیرالمؤمنین(ع) به معنای رضایت از عملکرد غاصبان خلافت نبوده است. این شیوه برخورد، برای نشان دادن زشتی یک عمل، معمول بوده است، نظیر برخورد حضرت موسی(ع) با برادرش هارون. موسی(ع) پس از بازگشت از کوه طور و مشاهده گوساله‌پرست شدن قوم خود، الواح را به سویی افکند و خشمگینانه سر برادر را به سوی خود کشید و به ملامت او پرداخت، با اینکه می‌دانست هارون(ع) مقصر نیست، اما با این کار، شدت زشتی کار گوساله‌پرستان را به ایشان نمایاند[۲۳]. تظلم‌ها و ناله‌های حضرت فاطمه(س) نیز گویای شدت انحراف و گمراهی امت اسلامی در آن برهه بوده و این برخورد به ظاهر معترضانه، بهانه‌ای بوده است تا اعلام کند امیرالمؤمنین(ع) برای مصلحت جامعه نوپای اسلامی و حفظ وحدت و بقای اسلام، سکوت کرده است.[۲۴]

پانویس

  1. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، تحقیق: حسینی کوه‌کمری، ص۱۸۵-۱۸۶؛ بحرانی، سیدهاشم، غایةالمرام، تحقیق: سید علی عاشور، مدینة معاجز، ج۲، ص۳۸۰.
  2. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۸.
  3. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره‌الفقیه، ج۱، ص۱۴۲؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۱۳۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۴.
  4. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۴۱۴؛ فتال نیشابوری، ۱۴۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۹۱.
  5. احمد بن حنبل، شیبانی، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۳۱؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق: عبدالوهاب عبداللطیف، ج۵، ص۳۰-۳۱؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۶۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۹۸-۱۹۹.
  6. طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۰۶.
  7. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۴۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۵، ص۱۹.
  8. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیه، ج۱۰، ص۴۰.
  9. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۱۹۴؛ طبری، محمد بن ابی‌القاسم، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، تحقیق: جواد قیومی، ص۵۰؛ ابن طاووس، سید علی بن موسی، التحصین لاسرار مازاد من اخبار کتاب الیقین، تحقیق: انصاری، ص۵۳۶؛ عاملی نباطی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، تحقیق: محمدباقر بهبودی، ج۲، ص۱۲۷.
  10. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۰۳؛ مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۹۵؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۱۰۶.
  11. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی سلفی، ج۱، ص۱۰۸؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف مرعشلی، ج۳، ص۱۵۴؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۷، ص۵۵۲.
  12. ر.ک: احمد بن حنبل، شیبانی، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۵؛ بخاری محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۱۰، ۲۱۹؛ مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۱، ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق: عبدالوهاب عبداللطیف، ج۵، ص۳۶۰.
  13. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  14. ابن ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۷۳.
  15. ابن‌قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، تحقیق: طه محمد الزینی، ج۱، ص۲۰؛ عاملی نباطی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، تحقیق: محمدباقر بهبودی، ج۲، ص۲۹۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۵۷؛ ج۲۹، ص۶۲۷-۶۲۸.
  16. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۲؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۵۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۴، ص۲۰۶؛ ج۴۳، ص۷۸.
  17. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۸۸.
  18. صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه، ص۷؛ حسینی استرآبادی، سید شرف‌الدین علی، تأویل الآیات الظاهرة، ج۲، ص۵۰۹.
  19. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  20. کافی و شفیعیان حیدری، مقاله «عصمت فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۲ ص ۸۰.
  21. ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۶۸۳؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق: محمدباقر خرسان، ج۱، ص۱۴۵؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۵۰-۵۱.
  22. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۹، ص۳۲۴.
  23. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۹، ص۳۲۴.
  24. کافی و شفیعیان حیدری، مقاله «عصمت فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۲ ص ۸۴.
بازگشت به صفحهٔ «عصمت حضرت فاطمه در حدیث».