بحث:علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
پاسخ تفصیلی
معناشناسی علم لدنی
لدن در لغت: به معنی "قُرب" و "نزدیکیِ"[۱] و ظرف زمان و مکان غیر متمکّن است، البته اخص از آن بوده و بر مکان نزدیک دلالت دارد و فقط در "حضور" استعمال میشود[۲].[۳] اما در اصطلاح، در متون اسلامی، کلمات عرفا، لسان دانشمندان (شیعی و سنی) و حتّی آثار ادبا و شعرا، از علم و دانشی نام برده شده که آموختنی نیست و از راه تعلیم و تعلّم بهدست نمیآید. هر یک از منابع مذکور، در قالب تعابیر گوناگون توجه خود را به این ویژگی معطوف داشته و از آن در تعریف علم لدنی، بهره جستهاند[۴]، به چند نمونه اشاره مینماییم:
- علامه طباطبایی در تعریف علم لدنی مینویسد: علمی است که اسباب عادی مثل حس و تفکر در آن نقشی ندارد تا اکتسابی باشد، بلکه علمی موهبتی و غیر اکتسابی و مخصوص اولیای الهی است[۵].
- ملاصدرا علم لدنی را علمی میداند که از سوی خداوند متعال توسط وحی یا الهام به برگزیدگانش میرسد و چنین علمی در مقابل علوم اکتسابی، علم حقیقی است. وی به صراحت بیان میکند که حقیقت حکمت، جز از راه موهبت الهی قابل دستیابی نیست؛ زیرا علم و حکمت از صفات کمالی خداوند بوده و علیم و حکیم از اسماء نیکوی اوست. کسی که نصیبی از علم و حکمت برده در واقع آن را به لطف خداوند دریافت کرده است[۶].
- سید شهاب الدین مرعشی نجفی علم امام معصوم را برگرفته از علم خداوند حکیم و علم لدنی معرفی کرده است که در نتیجه با علم حصولی اصطلاحی متفاوت است. از این تعابیر میتوان دریافت که علم لدنی ـ در نظر ایشان ـ افزون بر آنکه نوعی علم موهوبی از جانب خداوند متعال است، حضوری نیز هست[۷].
- علم لدنی، عبارت است از علمی ربّانی که از طریق الهام، به صاحبش میرسد[۸].
- علم و دانش بر دو گونه است: یکی به مطالعه و آزمایش و تجربه، دیگر به پاکی وجدان و صفای ذهن، اولی را دانش دریافتهای و دوّمی را دانش معنوی و لدنّی گویند[۹].
- علم لدنی علمی است که اهل قرب آن را بهواسطه تعلیم الهی دریافت میکنند نه بهوسیله دلایل عقلی و شواهد نقلی[۱۰].[۱۱]
- مفسرین قرآن در تبیین مراد از علم لدنی، دو دسته شدهاند: بعضی همچون صاحب جوامع الجامع، صاحب تفسیر زاد المسیر، و صاحب تفسیر جلالین و غیره، با اشاره مختصر از کنار این مسئله گذشته و به این مقدار که میگویند این علم جزء علوم غیبی است اکتفا کردهاند؛ اما بعضی دیگر از مفسرین این مسأله را شرح و بسط داده، خصائص و ویژگیهایی را برای این علم ذکر نمودهاند، از جمله اینکه: به توفیق الهی تحقق میپذیرد؛ این علم، از ناحیه خداوند بدون واسطه حاصل میشود؛ از طریق الهام حاصل شده و به اولیاء اختصاص دارد؛ علم به اسرار مخفی و بواطن اشیاء و حقیقت آنها؛ معرفت ذات و صفات باری تعالی است که به تعلیمات الهی به دست میآید[۱۲].[۱۳]
- در منابع غیر شیعی علم لدنی این گونه تعریف شده است: علمی که خداوند آن را، از طریق مشاهده قلبی و بدون واسطه فرشته یا پیامبر به برگزیده خود عطا میکند[۱۴].
نظری بر مجموع تعاریف، ما را در دستیابی به تعریف نسبتاً جامعی از این علم به نقطۀ روشنی میرساند: "علم لدنی" افاضۀ بیواسطۀ دانش، از ناحیۀ خداوند به برخی از بندگان شایسته است. هر یک از مؤلفههای این تعریف، ابعاد، خصوصیات و ویژگیهای "علم لدنی" را تبیین مینماید؛ واژۀ "افاضه" به غیر اکتسابی و غیر تحصیلی بودنِ آن اشاره دارد و قید "واسطه" آن را از علوم دیگر که همگی با وسایطی از ناحیۀ خدا در اختیار بشر قرار گرفتهاند، متمایز میسازد. علاوه بر این، غیر عادی بودنِ طریقِ افاضه و تحصیل آن را گوشزد مینماید[۱۵] و مراد از از "دانش"، اعم از علوم غیبی است، یعنی متعلَّق و معلوم علم لدنی، گاه از علوم غیبی است که علم به "اسرار مخفی"، "بواطن و حقیقت اشیاء"، "تأویل احادیث" و... هر یک جلوههایی از علم به "غیب" است و گاه از مشهوداتی است که از طریقِ ابزار مادی تحصیل علم و مراحل عادی کسب دانش بهدست نیامده است[۱۶].
اقسام علم
در یک تقسیم کلی علم بر دو نوع تقسیم میشود.
الف) علمی که بشر عادی با آن سر و کار دارد، علمی که با مغز و ذهن و با حافظه انسان سرو کار دارد و در قسمتی از وجود انسان انباشته میشود.
ب) علمی که با علوم عادی بشر تفاوت دارد. این علم نزد خداوند و سپس با عنایت او نزد پیامبر و امامان و حضرت زهرا و کسانی است که به آنها داده شده است، مثل حضرت سلیمان و دیگران، لذا کسب کردنی و آموختنی نیست، بلکه از عالم غیب بر قلب انسان وارد شده و علم لدنی نامیده میشود.
علم لدنی، علم به همه چیز است و با علمی که انسانهای عادی میآموزند تفاوت دارد. قرآن نمونه ای از این علم را در جریان حکومت و نفوذ حضرت سلیمان بر عالم ارائه میکند[۱۷] و علم موهوب یا موهبتی همان علم لدنی است که از جانب خداوند به بنده عطا میشود[۱۸].
ویژگی علم لدنی
علم لدنی اصطلاحی است برگرفته از قرآن کریم که در مورد حضرت خضر به کار رفته است: ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا﴾[۱۹]. این آیه مربوط به داستان حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) است که خداوند در توصیف وی از بهرهمندی او از علمی الهی سخن میگوید. نشانههای رفتار برآمده از این دانش الهی در آیات بعد به روشنی گواه برخورداری این عالِم از علمی فراتر از توان طبیعی بشر برای دسترسی به آن خبر میدهد. داستان سوراخ کردن کشتی، کشتن یک فرزند از خانواده، و پدیدار ساختن گنجی نهان بیانگر این مسئلهاند[۲۰].
این علم دارای ویژگیهایی است که برخی از آنها عبارت است از:
- از راههای طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است و خدا به هر که بخواهد اعطا میکند[۲۱].
- علم لدنی و موهبتی به موجب ادلّه عقلی و نقلی که آن را اثبات میکند، قابل هیچ گونه تخلفی نیست و تغییر نمیپذیرد و به اصطلاح علم است، به آنچه در لوح محفوظ ثبت شده است و آگاهی است از آنچه قضای حتمی خداوند به آن تعلق گرفته است.
- با توجه به نکته قبلی هیچ گونه تکلیفی به متعلق این گونه علم از آن جهت که متعلق این گونه علم است و حتمیالوقوع، تعلق نمیگیرد.
- قصد وطلبی از انسان با این علم ارتباط پیدا نمیکند، زیرا تکلیف همواره از راه امکان به فعل تعلق میگیرد و از راه اینکه فعل و ترک هر دو در اختیار مکلفند، فعل یا ترک خواسته میشود و اما از جهت ضروریالوقوع و متعلق قضای حتمی بودن آن محال است مورد تکلیف قرار گیرد. این علم موهبتیِ امام، اثری در اعمال او و ارتباط با تکالیف خاصه او ندارد و اصولاً هر امر مفروضی از آن جهت که متعلق قضای حتمی و حتمیالوقوع است، متعلق امر یا نهی یا اراده و قصد انسانی نمیشود[۲۲].
- علم لدنی از طریق مهارت باطن و ریاضتهای شرعی و انجام فرائض و نوافل و در اثر اخلاص به انسانهای پاک و مستعد افاضه میشود.
- این علم هم شامل علم به ظاهر احکام و باطن شریعت است و هم شامل علوم غیب و حوادث گذشته و آینده که به صورت قضایای قطعیه هستند و هم شامل الهامات قلبی که از جانب خداوند به برخی بندگانش اعطا میشود و آنها همانا برخی پیامبران و پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و حضرت زهرا(س) هستند[۲۳].
- این علم افضل علوم بلکه علم حقیقی است[۲۴].[۲۵]
صاحبان علم لدنی
بر اساس برخی آیات قرآن کریم و دسته ای از روایات، هر چند غیب بر همگان غیر از خدا پوشیده است و تنها اوست که از غیب آگاهی دارد ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ﴾[۲۶]، ﴿وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ﴾[۲۷]، ﴿قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾[۲۸]، ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾[۲۹] اما اگر اراده کند می تواند این علم را در اختیار کسانی از برگزیدگان خود که از آنها رضایت دارد، قرار داده و بخشی از این علم را به آنان موهبت نماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۳۰].
در روایات نیز آمده است که ائمه(ع) از راه موهبت الهی و نه از راه اکتساب دارای علم لدنی بوده و به همه چیز واقف و آگاه هستند و هر چیز را بخواهند به اذن خدا میدانند. امام رضا(ع) میفرماید: «اگر خداوند بندهای را به امامت برگزیند به او علمی الهی عطا میکند که بعد از آن در پاسخ هیچ سؤالی در نمیماند و به درستی به همه سوالها پاسخ میگوید»[۳۱]. در این روایات دو نکته وجود دارد یکی اینکه علم امام از سوی خداوند به وی اعطا شده است و دیگر آنکه زمان دریافت این علم هم زمان با از دنیا رفتن امام قبلی و عهدهدار شدن وظایف امامت از طرف امام بعدی است و مراد از علم امام، علم لدنی موهوبی است که با واسطه یا بیواسطه از جانب خداوند به انبیا و اوصیا اعطا میگردد[۳۲].
انواع علم لدنی
علوم موهوبی به دو شکل قابل فرض است:
- گاهی متعلق آن، علمی ویژه است که در دسترس دیگر افراد نیست مانند علوم ویژه مقام امامت.
- گاهی متعلق آن علومی عادی است که دیگران نیز میتوانند مشابه آن را به شیوههایی کسب کنند؛ اما امام آن را به شیوهای خاص به دست میآورد که دیگران توان آن را ندارند. مانند علم امام یا پیامبر به آنچه مردم در خانههای خود ذخیره کردهاند: ﴿وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ﴾[۳۳]. علم به غذایی که مردم در خانه خود میخورند یا ذخیره میکنند، خودش علمی ویژه نیست و میتوان به آن، از طریق حضور و جستجو در خانهها یا شیوههایی مانند آن دست یافت؛ اما خبر دادن از آن بدون این شیوههای متعارف، علم موهوبی به شمار میآید.
ممکن است به یک معنا تمام علوم امام موهوبی دانسته شود؛ یعنی حتی اگر روش و متعلق علم او، عادی باشد؛ اما به جهت آنکه عقل و استعدادهای امام برتر و مزاج او سالمتر از دیگران است، علوم عادی به دست آمده را موهوبی بدانیم یا مثلا به جهت آنکه حتی علوم عادی امام از تأییدات خاص، مثل عصمت برخوردار است، آنها را موهوبی بدانیم. علومی موهوبی به شمار میآیند که شیوه یا متعلق آن غیرمتعارف باشد و افراد عادی به طور عادی به آن دسترسی ندارند. نکته دیگر آنکه مراد از علوم موهوبی، علومی است که از سوی خداوند متعال به برگزیدگانش عطا میشود و القائات شیطانی یا علومی که نتیجه ریاضتهای خاص بشری است و دیگران نیز میتوانند مشابه آن را به دست آورند، از این تعریف خارج است[۳۴].
نتیجه گیری
با توجه به مطالب بیان شده هر علم غیبی، علم لدنی است. چون غیب بر همگان پوشیده است و کسی جز خدا آن را نمیداند، مگر کسانی که خداوند بخواهد و چنین علمی را به آنان موهبت کند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۳۵]. اما هر علم لدنی، علم غیب نیست چون ممکن است خداوند علم برخی از امور را که برای نوع بشر از طرق عادی قابل اکتساب و تحصیل است، به بعضی انسانها بدون کسب و تحصیل، اعطا کند. چنین علمی موهبتی و لدنی است اما علم به غیب نیست، چون برای سایرین پوشیده نیست[۳۶].
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، مفردات راغب، ص ۵۹۰ «ماده عند»؛ کتاب العین، ج۸، ص۴۰؛ مفردات راغب، ص۷۳۹.
- ↑ راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، مفردات راغب، ص ۷۳۹ «ماده عند»؛ المعجم الوسیط، ج ۲، ص ۸۲۲، ماده «لدن».
- ↑ ر.ک: میرترابی حسینی، زهرا سادات، پایاننامه کارشناسی ارشد با موضوع: علم لدنی در قرآن و حدیث، ص۶۳.
- ↑ ر.ک: عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۸۸.
- ↑ ر.ک: باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص۷.
- ↑ (ملاصدرا) شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۷، ص ۴۰: و أما روح القرآن و سره و لبه فلا یدرکه إلا أولوا الألباب و ذو البصائر إذ حقیقة الحکمة لا تنال إلا بموهبة الله و لا یبلغ الإنسان إلی مرتبة یسمی حکیما إلا بأن یفیض الله علیه من حکمته حکمة و من لدنه علما لأن العلم و الحکمة من صفاته الکمالیة و العلیم الحکیم من أسماء الله الحسنی و لا بد فی من له نصیب منهما أن یکون ذلک بمجرد موهبة الله إیاه له و شرح أصول الکافی، ج۲، ص ۵۲۳ ـ ۵۲۴.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه.
- ↑ معجم الوسیط، ج ۲، ماده «لدن»، ص ۸۲۲.
- ↑ شوشتری(مهرین)، عباس، فرهنگ کامل لغات قرآن، با تصحیح عزیز الله کاسب، ص۳۰۰.
- ↑ کاشانی، عزالدین محمود بن علی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ص ۷۶.
- ↑ ر.ک: میرترابی حسینی، زهرا سادات، پایاننامه کارشناسی ارشد با موضوع: علم لدنی در قرآن و حدیث، ص۶۳.
- ↑ حقی بروسوی، اسماعیل، روح البیان، ج۵، ص۲۷۰.
- ↑ ر.ک: عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۸۸.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه.
- ↑ یعنی ابزار عادی تحصیل علم، در آن هیچ دخالتی ندارد، حتّی اگر کسی در سایه سیر و سلوک و مجاهدت نفس و ریاضت به مقامِ کشف و شهود نائل شد و به دانشی دست یافت، نباید مجاهدت او را وسیله و ابزار رسیدن به آن علم، دانست زیرا تهذیب نفس، وسیله الی الله است و برای رسیدن به علم خاصّی هدفگیری نشده است. یعنی هدف سالک، کسب کمال و تعالی وجودی است ولی خداوند از باب رحمت، به او علم خاص –علم لدنی- هبه مینماید. به عبارت دیگر علم لدنی برای چنین شخصی، هدیهای است که از ناحیه حقّ در قبال تهذیب نفس به او افاضه شده که تعیین میزان و نوع آن نیز، با صلاحدید الهی است. پرواضح است که واسطه فیض، غیر از واسطه کسب و تحصیل است. ممکن است سریان علم از طریق واسطه فیض باشد چنانکه علوم پیامبر(ص)، در لحظهای به حضرت علی۷ افاضه میشد.
- ↑ ر.ک: میرترابی حسینی، زهرا سادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۶۳ ـ ۶۶.
- ↑ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ ر.ک: حسینی شاهرودی، سید مرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص۴۵؛ صدیقی، کاظم، سیمای عرشیان، ج ۱، ص ۱۵۸ و ۱۶۰؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۱۲؛ باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص۷.
- ↑ «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.
- ↑ ر.ک: شاکر، محمدتقی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت؛ هاشمی، سید علی، ویژگی¬های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه.
- ↑ ر.ک: اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۴۱ و ۴۲.
- ↑ ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۵۲.
- ↑ ر.ک: پارسانسب، گلافشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۳۰.
- ↑ نراقی، ملا احمد، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ ـ ۵۶.
- ↑ ر.ک: صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸.
- ↑ «و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست. جز او [كسى] آن را نمىداند» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ «و مىگويند: چرا معجزهاى از جانب پروردگارش بر او نازل نمىشود؟ بگو: «غيب فقط به خدا اختصاص دارد. پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم.» سوره یونس، آیه ۲۰.
- ↑ «بگو: هر كه در آسمانها و زمين است -جز خدا- غيب را نمىشناسند و نمىدانند كى برانگيخته خواهند شد؟» سوره نمل، آیه ۶۵.
- ↑ «اوست خدايى كه غير از او معبودى نيست، داننده غيب و آشكار است، اوست رحمتگر مهربان.سوره حشر، آیه ۲۲.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷.
- ↑ «و ما ترك لهم شيئا يحتاج إليه الأمة إلا بينه»؛ کافی، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ ر.ک: قاضی طباطبایی، سید محمد علی، رسالهای در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام، ص۴۸۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۴۲؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۵۲.
- ↑ «و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه پرسمان.