بحث:فساد
مقدمه
"فساد" مقابل صلاح است و مفسد در برابر مصلح. مفاسد اجتماعی هم به صفات و رفتارهای ناپسند و ناهنجاری؛ مانند: دزدی، تقلب، قمار، روابط نامشروع، قتل و غارت و ناامنی گفته میشود.
کسانی که در روی زمین فساد میکنند و انسانها و شهرها را از بین میبرند، یا موجب گمراهی افراد میشوند و انسانها را به گناه و بیبند و باری میکشانند، مُفسدند و کیفر مفسدین فی الأرض در قرآن، با شرایطی که باید داشته باشد، اعدام است.
در قرآن کریم، به ظالمین، گنهکاران، منافقان، جادوگران، گرانفروشان، همچنین به کسانی مانند شیطان، فرعون، یأجوج و مأجوج، مفسد گفته شده است[۱].
انواع و گونهها
بر اساس گوناگونی موجود در اشکال فساد، آن را میتوان در سه طبقه فساد اقتصادی، فساد سیاسی و فساد اداری تقسیم کرد[۲]. فساد میتواند به صورت وجوه اقتصادی (مالی)، سیاسی، اداری بروز کند.
- فساد اقتصادی: عبارتست از کلیه رفتارها و سوء رفتارهایی که موجب اختلال در نظم اقتصادی یا عملکرد بهینه مراکز اقتصادی در مقیاسهای مختلف از واحدهای کوچک گرفته تا اخلال در اقتصاد کشور، میگردد. فساد اقتصادی در یک موقعیت بازارگونه اتفاق میافتد و به مبادله کالا یا نقد مادی مربوط میشود که عنصر اصلی فساد مالی است انتقال منابع تنها به صورت نقد یا کالا نیست بلکه در یک موقعیت اجتماعی، مبادله با چند مفهوم فرهنگی و اخلاقی سر و کار دارد. فساد مالی در یک مفهوم گستردهتر. بده بستان اجتماعی یا فساد اجتماعی نامیده شده است که به طور معرفی به عنوان یک عنصر اساسی از مشتریگرایی تلقی میشود مشتریگرایی اغلب به معنای مبادله منافع مادی است ولی نمیتوان آن را تا این حد محدود کرد زیرا مشتریگرایی اغلب به معنای مبادله منافع مادی است ولی نمیتوان آن را تا این حد محدود کرد زیرا مشتریگرایی دارای مفهوم فرهنگی و اجتماع گستردهتری است.
- فساد سیاسی: این اصطلاح به استفاده از قدرت سیاسی برای هدفهای شخصی و غیرقانونی اطلاق میشود. فساد سیاسی به معنای کسب منافع نامشروع شخصی از طریق قدرت سیاسی یا موقعیت دولتی است. این تعریف با توجه به زمان، مکان و فرهنگهای مختلف متفاوت و به اندازه تاریخ دولت در فرهنگهای سیاسی و نظام دولتی و اندیشه سیاسی قدمت دارد و بیشتر تحت تأثیر نظام سیاسی هر کشور است.
- فساد اداری: ممکن است مادی یا غیرمادی باشد. برای غیرمادی میتوان کارمندی را مثال زد که برای پیشرفت بیشتر در پایگاه و حمایتهایش هزینه خود را از راه امتیازات مردم در جامعه تأمین میکند. یک فاسد اداری اداره خود را به مثابه یک مؤسسه تجاری مینگرد که او میخواهد در آمدش را در آنجا به حداکثر برساند. واحد او به یک واحد حداکثر بر طبق قوانین بازار میشود. اندازه درآمد او به شرایط بازار و خدمتی که پیشنهاد میدهد و همچنین استعداد او برای پیدا کردن مشتریانی که درآمد او را به طور غیرقانونی به حداکثر برسانند. فساد اداری لزوماً به معنای قانون شکنی نیست. در جوامعی که قوانینی بر ضد فساد نیست در واقع قانونی نیست تا شکسته شود. در این حالتها فساد به عنوان یک عمل غیر اخلاقی و نادرست محکوم میشود.[۳]
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ فرهادی نژاد، ۱۳۷۹، ص۸.
- ↑ صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام.