بطانه در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  • بطانه: محرم اسرار[۱]، خودی، مشاور اندرونی، اصحاب سرّ[۲]، همدل[۳]. اصل آن "بَطْن" به معنای اندرون و داخل چیزی در مقابل ظهور[۴].
  • ﴿لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ[۵].
  • در فرهنگ سیاسی، محرم و خودی به فرد معتمدی گفته می‌شود که از جریان‌ها و سیاست‌های داخلی اطلاع دارد و از این اطلاعات برای کسب منافع شخصی استفاده نمی‌کند[۶]. "بطانة" مترادف کلمه "ولیجة" است که به معنای دوست همراز آمده و در قرآن کریم از اتخاذ ولیجه از غیر خدا و رسول و مؤمنان نهی شده است﴿إِنَّ الله لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ الله مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ[۷][۸].

بطانه در واژه‌نامه فقه سیاسی

بطانه، از ریشۀ "بطن" به معنای راز نهانی و درون هر چیز است[۹] و در اصطلاح، همرازگیری و نیز به افرادی می‌گویند که محرم اسرار و رازدار مسائل سرّی حکومت اسلامی باشند. بطانه ریشه قرآنی داشته[۱۰] و پیامبر (ص) نیز زمانی که از مکه به مدینه هجرت فرمود، تعدادی از افراد اطلاعاتی خود را به صورت ناشناس، در مکه باقی گذاشت تا اخبار مکه و نقشه‌های مشرکان را گزارش دهند؛ از جملۀ این افراد "عقیل" - پسرعموی پیامبر (ص) - بود که کافران می‌پنداشتند او مسلمان نیست. از این‌رو، وی به راحتی اخبار سری مشرکین را به مدینه گزارش می‌کرد. در جنگ بدر نیز پیامبر (ص)، گروهی را به صورت ناشناس، جهت کسب اطلاعات، به مناطق اطراف می‌فرستاد؛ سرگروه یکی از این تیم‌ها "زبیر بن عوام" بود[۱۱]. بطانه به دو امر استوار است: یکی کسب اطلاعات و دیگری حفظ اطلاعات (حتی از افراد خودی غیر مسؤول). علی (ع) در مورد حفظ اسرار مسلمانان، اصطلاح "صمت" - بر وزن ضبط - را بکار برد[۱۲] و امام صادق (ع) نیز رعایت شیوه صمت و رازداری را به شیعیان تأکید می‌ورزید[۱۳].

واژه بطانه، در تاریخ پیامبران پیشین نیز وجود داشت؛ مانند داستان طرح ترور حضرت موسی از سوی فرعونیان و کشف آن توسط مؤمن آل فرعون "حزبیل"[۱۴][۱۵].

بطانه در فقه سیاسی اسلام

“بطانه” یعنی شیوه رازداری و اصول اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش اسلام در جنگ و غیر آن سخن گفته شود، زیرا این مطلب با سبق و رمایه پیوند ناگسستنی دارد؛ چراکه جنگ، دفاع و مسائل جهاد و مبارزه، نیاز مبرم به اطلاعات و ضد اطلاعات دارد. بنابراین، شناخت سیاست اطلاعاتی اسلام، ضروری است و عنوان کلی که برای این بحث انتخاب شده همان واژه قرآنی “بطانه” می‌باشد. بطانه” از کلمه “بطن” است که به معنای داخل و درون هر چیز می‌باشد و منظور از آن در این بحث، رازداری و هم‌راز‌گیری و ضوابط و محدوده شرعی آن می‌باشد؛ یعنی با چه کسانی نمی‌توان مسائل سری و درونی اسلام را در میان گذاشت و با چه کسانی می‌توان در میان گذاشت؟ اینک پس از روشن دن مفهوم بطانه به توضیح تفصیلی آن می‌پردازیم. به طور کلی اطلاعات در دو بُعد مطرح می‌باشند: یکی کسب اطلاعات و دیگری حفظ اطلاعات و هر کدام از این دو، ضوابط مخصوصی دارد که اکنون با آنها آشنا می‌شویم:

کسب اطلاعات

منظور از کسب اطلاعات این است که ما بتوانیم آگاهی‌ها و اطلاعات لازم را نسبت به نقشه‌ها و مقاصد و نیز امکانات و ساز و برگ نظامی دشمن داشته باشیم، تا با آن برخوردی مناسب نماییم. پیامبر اسلام (ص) وقتی از مکه به مدینه هجرت کرد، تعدادی از افراد اطلاعاتی خود را که بسیار ناشناخته بودند، در مکه باقی گذاشت و آنان به طور مرتب اخبار مکه و نقشه‌های کفار و میزان کارآیی آنان را به مدینه گزارش می‌دادند؛ از جمله این افراد می‌توان “عقیل” پسر عموی پیامبر را نام برد.

از کفّار کسی نمی‌دانست که عقیل مسلمان است و لذا او توانست در مواقع اضطراری، اطلاعات نظامی گران‌قیمتی را به مدینه گزارش کند که در سرنوشت نهایی برخی از جنگ‌ها بی‌تأثیر نبود. در جنگ بدر نیز پیامبر (ص) گروه‌های گشتی و اطلاعاتی خود را به مناطق اطراف - به طور ناشناس فرستاد و خود نیز به منطقه‌ای رفت و اخباری را به دست آورد. سر گروه یکی از تیم‌های گشتی “زبیر” بود. زبیر دو غلام از غلامان قریش (دشمن) را که برای کسب اخبار آمده بودند، اسیر کرده و با خود به اردوی نظامی مسلمانان آورد.

اصحاب می‌خواستند با اذیت و آزار، از آنان کسب اخبار و اطلاعات نمایند که پیامبر (ص) آنان را از این عمل منع کرد و خود با اتخاذ یک شیوه روانی و غیر مستقیم، تمام اخبار مهم مربوط به سپاه دشمن را به دست آورد. حضرت از آنان پرسید: ارتش قریش چند نفر بودند؟ جواب دادند: نمی‌دانیم، اما زیاد بودند. پیامبر (ص) دوباره پرسید: برای هر نوبت خوراک، چند عدد شتر می‌کشتند؟ جواب دادند: گاهی نُه و گاهی ده عدد. حضرت پرسید: از سرشناسان قریش چند نفر در میان سپاه بودند؟ معلوم شد که به جز ابولهب، همه سران حضور داشته‌اند و لذا پیامبر با خوشحالی به یارانش فرمود: “این مکه است که پاره‌های جگر خود را به سوی شما افکنده است”.

در رابطه با مسأله بطانه و اطلاعات، در تاریخ زندگی سیاسی انبیای گذشته، داستان طرح ترور حضرت موسی (ع) از طرف فرعونیان و کشف آن توسط فردی که قرآن او را “مؤمن آل فرعون” نامیده، بسیار جالب و قابل استناد است. خداوند می‌فرماید: “مؤمن آل فرعون ایمان خود را از درباریان فرعونی کتمان می‌کرد و پنهان نگاه می‌داشت”[۱۶]. یکی از سوره‌های قرآنی نیز به نام او (مؤمن) نامیده شده است. خواننده محترم خود می‌تواند از مجموع این مطالب، شیوه اطلاعاتی اسلام را به دست بیاورد.[۱۷]۲۹۶

حفظ اطلاعات

مسأله مهم دیگری که در بحث بطانه وجود دارد، حفظ اطلاعات از دسترس و آگاهی دشمنان اسلام می‌باشد؛ یعنی انسان مسلمان در زندگی سیاسی و مبارزاتی و جنگی خود باید شیوه‌هایی را به کار ببرد که دشمن نتواند از میزان امکانات و ساز و برگ و هویت مبارزان و جنگجویان، آگاه و مطلع شود. برای حفظ هویت و شناخته نشدن، باید از روش “کتمان” و تقیه استفاده کرد؛ مانند: مؤمن آل فرعون و عقیل و برای لو نرفتن میزان امکانات و برنامه‌های حمله و تهاجم، باید از سه شیوه استفاده کرد: اول؛ پاکسازی افراد مشکوک از میان سپاه اسلام؛ زیرا ممکن است جاسوسی کنند و به قول قرآن “سماع” دشمن باشند. دوم؛ عدم طرح دوستی صمیمانه با کفّار هر چند ظاهر الصلاح باشند. البته این منافی این نیست که باید به آنان احسان کرد. سوم؛ عدم اعلام برنامه حمله و تهاجم؛ حتی در میان سربازان و مجاهدان خودی. قرآن این موارد را چنین بیان فرموده است: ﴿وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۱۸].

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ[۱۹]؛ در برخی از روایات و احادیث اسلامی رهبران معصوم (ع) و در مورد حفظ اسرار مسلمانان اصطلاح ویژه‌ای به کار برده‌اند که تعمّق و دقّت در آنها می‌تواند مسائل زیادی را در باب حفظ اطلاعات به ما بیاموزد؛ مانند کلمه “صمت” (بر وزن ضبط) که ائمه اطهار (ع) یاران خود را به طور مداوم به رعایت آن توصیه و سفارش می‌کردند؛ چنان که علی (ع) می‌فرماید: «وَ تَلَافِيكَ مَا فَرَطَ مِنْ‏ صَمْتِكَ‏ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ... وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ وَ رُبَّ سَاعٍ فِيمَا يَضُرُّهُ»[۲۰]؛ “با اتخاذ شیوه راز داری و صمت، انسان هیچ‌گاه چیزی و یا فرصتی را از دست نمی‌دهد، در حالی‌که سخن گفتن بی‌مورد و افشای راز، دیگر قابل جبران نیست، چنان‌که آب ریخته را نمی‌توان به کاسه بر گرداند”.

همچنین امام صادق (ع) در ضمن وصیت‌نامه بسیار پر محتوا و عجیب خود به یکی از یارانش به نام “مؤمن طاق” - نعمان بن ثابت - می‌فرماید: شما باید شیوه رازداری و صمت را به طور مداوم آویزه گوش خود کنید و “اسرار را فاش نسازید” بارها کار شما؛ یعنی شیعیان انقلابگر نزدیک به اتمام و پیروزی شده بود، امّا در اثر عدم رعایت شیوه صمت و رازداری، همه امیدها بریده شد و آیا اکنون شما چیزی دارید که دشمن از آن باخبر نباشد؟ انتظار نداشته باشید عالم همه چیز را بگوید[۲۱]. چنان‌که ملاحظه می‌فرمایید، امام (ع) حتی نام خود را به صورت رمزی “العالم” ذکر می‌کند و این نشان‌دهنده شیوه اطلاعاتی بسیار دقیق امام در شرایط خفقان می‌باشد.[۲۲]

منابع

پانویس

  1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌۱، ص‌۲۷۶.
  2. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج‌۱، ص‌۱۷۲.
  3. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص‌۷۲۸.
  4. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۴۴۰.
  5. «کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
  6. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۹۹.
  7. «بی‌گمان فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است؛ زنده می‌گرداند و می‌میراند و شما در برابر خداوند یار و یاوری ندارید» سوره توبه، آیه ۱۱۶.
  8. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۴۴.
  9. فرهنگ معین، ج۱، ص۵۴۷.
  10. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند و دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است، بی‌گمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفته‌ایم اگر خرد ورزید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
  11. فقه سیاسی اسلام، ج۲، ص۲۶۹.
  12. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  13. تحف العقول، ص۲۲۴.
  14. ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ «این (عذاب) از آن رو بود که پیامبرانشان برای آنان برهان‌ها (ی روشن) می‌آوردند اما آنها انکار ورزیدند و خداوند آنان را فرو گرفت که او توانایی سخت کیفر است» سوره غافر، آیه ۲۲؛ ﴿فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ «آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگ‌هایی که می‌ورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۴۵.
  15. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۵۷.
  16. ﴿ متن مؤمن (۴۰)/ آیه ۲۲- ۴۵.
  17. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۳۱.
  18. «اگر در میان شما روانه می‌شدند جز شرّ به شما نمی‌افزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه می‌کردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
  19. «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند و دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است، بی‌گمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفته‌ایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
  20. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  21. برای آگاهی بیشتر از متن کامل وصیت به کتاب تحف العقول (مترجم)، ص۳۲۰ مراجعه شود.
  22. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۹۷.