بنیتمیم در نهج البلاغه
مقدمه
بنی تَمیم یکی از قبایل بزرگ عرب است که بیشتر در شبه جزیره عربستان و مناطق همسایه آن زندگی میکنند. نسب این قبیله به تمیم بن مُر بن اُد بن طابخة بن الیاس بن مُضَر بن نزار بن مَعَد بن عدنان که جد قبایل عدنانی است، میرسد. مردم بنی تمیم پس از حمله مسلمانان به نقاطی در خاک ایران امروزی، در این دیار ساکن شدند. از نوادگان بنی تمیم در عده یاران اندک حسین بن علی (ع) یافت میشود. در سال هشتم هجری، افرادی از بنی تمیم به انبوه سپاهیان اسلام که عازم فتح مکه بودند پیوستند، اما اسلام آوردن جمعی و رسمی بنی تمیم در سال نهم یا سنة الوفود و در پی مقاومت ناموفق آنان در برابر عاملین وصول زکات، که به اسارت جمعی از آنان به دست مسلمانان انجامید، صورت پذیرفت. اما در عین حال تعدادی از افراد بنیتمیمی مانند خَبّاب بن اَرَت و واقد بن عبدالله که در بدر نیز شرکت داشتند، اسماء دختر سلامه دارمی، زینب دختر حارث بن خالد و دو خواهرش عایشه و فاطمه، و ام حبیب دختر سعید بن یربوع را باید در ردیف مسلمانانِ اولیه و حاصل اقدامات فردی و بیارتباط با گرایش جمعیِ بنی تمیم دانست، چنانکه در میان مشرکان هم افرادی وابسته به بنی تمیم پیدا میشدند.
بنی تمیم در فتوحات سپاهیان مسلمان در سرزمینهای ایران و روم سهم بسزایی داشتند. در زمان خلافت امام علی (ع)، در جنگ جمل گروههایی از بنی تمیم در سپاه اصحاب جمل بودند و دستههایی دیگر در سپاه امام علی (ع) شرکت داشتند. گروهی نیز، به سرکردگی احنف بن قیس و عمران بن حُصین، از معرکه کناره گرفتند. در جنگ صفین، تمیمیها اغلب در صف سپاهیان امام علی (ع) جنگیدند و حتی کسانی چون احنف بن قیس، که در جمل از جنگ کناره گرفته بودند، این بار در کنار امام وارد جنگ شدند. نبرد صفّین از آنرو در بررسی تاریخ بنی تمیم اهمیت دارد که شماری از تمیمیان پس از پیان این جنگ در شمار خوارج در آمدند و چنانکه گفته شد، برخی از آنان از سرکردگان فرقههای خوارج چون حروریه، اباضیه و ازارقه شدند. تمیمیان در کربلا جزو سپاهیان عمرسعد بودند، بهجز فرمانده آنان، حرّ بن یزید ریاحی یربوعی، که به امام پیوست[۱].
علت ماندگاری بنی تمیم
در قرون بعد، نام بنی تمیم نه بهواسطه منازعات خونین قبیلهای و سیاسی، بلکه به دلیل انتساب بسیاری از دانشمندان به این قبیله، بلند آوازه باقی ماند. بنی تمیم در داشتن شاعران و سخنورانِ سرآمد، زبانزد بودهاند و عمده شاعران جاهلی را باید در اطراف حیره و نواحی نجد جستوجو کرد. در دوره اسلامی نیز، شاعران بسیاری از میان بنی تمیم برخاستند که از آن جمله میتوان فرزدق، شاعر مشهور عرب، اشاره کرد. افزون بر شعر، بزرگانی از بنی تمیم در فقه، تاریخ، قضا، حدیث، صرف و نحو، عرفان، خطابه، کلام و تفسیر ظهور کردهاند.
امام علی (ع) در نامهای به عبدالله بن عباس، هنگامی که از جانب آن بزرگوار فرمانروای بصره شد، وی را به خاطر تندروی با قبیله بنی تمیم توبیخ میکند و دستور میدهد که با قبیله بنی تمیم مدارا و مهربانی کند: بدان که بصره امروز جایگاه شیطان و کشتزار فتنههاست. با مردم آن به نیکی رفتار کن و گره و وحشتزا را دلها آنان بگشای، بدرفتاری تو با قبیله (بنی تمیم) و خشونت با آنها را به من گزارش دادند[۲].
امام در توصیف ویژگیهای بنی تمیم میفرماید: همانا (بنی تمیم) مردانی نیرومندند که هرگاه دلاوری از آنها غروب کرد، سلحشور دیگری جای آن درخشید و در نبرد، در جاهلیت و اسلام، کسی از آنها پیشی نگرفت. همانا آنها با ما پیوند خویشاوندی و قرابت و نزدیکی دارند، که صله رحم و پیوند با آنان پاداش و گسستن پیوند با آنان کیفر الهی دارد. پس مدارا کن ای ابوالعباس! امید است آنچه از دست و زبان تو از خوب یا بد جاری میشود، خدا تو را بیامرزد، چرا که من و تو در اینگونه رفتارها شریکیم. سعی کن خوشبینی من نسبت به شما استوار باشد و نظرم دگرگون نشود؛ با درود[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۷۱- ۱۷۲.
- ↑ «وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِيسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ، فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِمْ، وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَ قَدْ بَلَغَنِي تَنَمُّرُكَ لِبَنِي تَمِيمٍ وَ غِلْظَتُك عَلَيْهِم»؛ نهج البلاغه، نامه ۱۸.
- ↑ «وَ إِنَّ بَنِي تَمِيمٍ لَمْ يَغِبْ لَهُمْ نَجْمٌ إِلَّا طَلَعَ لَهُمْ آخَرُ، وَ إِنَّهُمْ لَمْ يُسْبَقُوا بِوَغْمٍ فِي جَاهِلِيَّةٍ وَ لَا إِسْلَامٍ، وَ إِنَّ لَهُمْ بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً، نَحْنُ مَأْجُورُونَ عَلَى صِلَتِهَا، وَ مَأْزُورُونَ عَلَى قَطِيعَتِهَا، فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ رَحِمَكَ اللَّهُ، فِيمَا جَرَى عَلَى لِسَانِكَ وَ يَدِكَ مِنْ خَيْرٍ وَ شَرٍّ، فَإِنَّا شَرِيكَانِ فِي ذَلِكَ، وَ كُنْ عِنْدَ صَالِحِ ظَنِّي بِكَ، وَ لَا يَفِيلَنَّ رَأْيِي فِيكَ وَ السَّلَامُ»؛ نهج البلاغه، نامه ۱۸.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۷۲.