بنی حارث بن کعب در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

بنی حارث بن کعب و حکومت امام علی(ع)

ایام حکومت امیرالمؤمنین(ع) و وقایع و رخدادهای پیرامون آن، از دیگر عرصه‌های حضور قبیله بنی حارث در تاریخ اسلامی است. جنگ جمل یکی از این میادین است. چند صباحی از به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین علی(ع) نگذشته بود که برخی عَلم اعتراض برافراشتند و پس از نقض پیمان جهت رو در رویی با امیرالمؤمنین(ع)، راهی بصره شدند. گفتگوهای حضرت، جهت انصراف آنان راه به جایی نبرد و کار به جنگی کشیده شد، که در تاریخ به "جنگ جمل" موسوم است. در این نبرد، بسیاری از کوفیان از قبایل مختلف حضور داشتند که مردان قبیله بنی حارث بن کعب از آن جمله بودند. زیاد بن نضر بن بشر حارثی یکی از این رزمندگان و نامداران قبیله بنی حارث بود که علی(ع)، او را به وقت چینش فرماندهان سپاه، امیر طایفه مذحج و اشعریین قرار داده بود.[۱] شریح بن هانی بن یزید بن نهیک حارثی هم از دیگر حارثی‌هایی بود که در جمل حاضر بود. او که از اصحاب خاص امیرالمؤمنین(ع) بود،[۲] پیش از وقوع جنگ، زمانی که حضرت، از ابوموسی اشعری - حاکم خود در کوفه - خواسته بود تا سپاهی را به بصره روانه سازد و او از این فرمان سرپیچی کرده بود، شریح و جمعی دیگر از سران آگاه کوفه، به مخالفت با ابوموسی برخاستند و طی سخنانی، مردم را تشویق به حرکت به سوی بصره کردند.[۳] بدین ترتیب، لشکری دوازده هزار نفره از مردان کوفی فراهم آمدند و در ذی قار به سپاه امیرالمؤمنین(ع) پیوستند.[۴] شریح را همچنین، از امراء لشکر حضرت در نبرد جمل گفته‌اند. نقل است که علی(ع)، شریح بن هانی را فرمانده پیاده نظام مذحج در این جنگ قرار داد.[۵] شریک بن اعور بن حارث نیز، از دیگر حارثیان شجاع و دلداده امیرالمؤمنین(ع) بود که در جنگ جمل به یاری علی(ع) شتافته بود.[۶]

فرزندان حارث بن کعب در صفین هم حضوری چشمگیر داشتند. در پی عصیان و مخالفت ورزی معاویة بن ابوسفیان با امیرالمؤمنین(ع)، حضرت در صدد آماده‌سازی سپاهی جهت اعزام به شام و نبرد با معاویه بر آمد. پس از فراهم آمدن سپاه و پیش از حرکت به سوی شام، ایشان دو گروه متشکل از هشت هزار سپاهی و دسته ای دیگر با چهار هزار سپاهی را به عنوان پیشقراولان سپاه خویش تعیین، و فرماندهی گروه هشت هزار نفره را به زیاد بن نضر حارثی و امارت گروه دیگر را به شریح بن هانی حارثی سپرد و آنان را عازم شام کرد و به آنان فرمان داد که هر جا با دشمن رو به رو شدند، آنان را متوقف سازند. ایشان تأکید کردند که این دو گروه، از یک راه کنار هم حرکت کنند و با یکدیگر اختلاف نورزند و در صورت وقوع جنگ، فرماندهی کل دو سپاه با زیاد بن نضر باشد.[۷] این دو سپاه، حرکت کردند تا این که در محلی به نام "سور الروم" به مقدمه سپاه شام به فرماندهی ابو الاعور سلمی برخوردند و طی نامه‌ای، حضرت را از این امر با خبر ساختند.[۸] علی(ع) مالک اشتر را به عنوان فرمانده دو گروه تعیین نمود و به او دستور داد که خود، فرمانده قلب لشکر باشد و زیاد را فرمانده میمنه سپاه و شریح را در میسره سپاه قرار دهد.[۹]

در روز وقوع جنگ و مواجهه دو سپاه عراق و شام با هم در صفین (در سال ۳۷ هجری) نیز، رزمندگان حارثی خوب درخشیدند. شاید بتوان زیاد بن نضر را بتوان مشهورترین چهره بنی حارث بن کعب، در روز صفین نامید. وی در صفین رشادت‌های بسیار از خود نشان داد چندان که در منابع تاریخی، روایت‌هایی از زبان او از این رشادت‌ها در صفین روایت شده است. [۱۰] در یکی از این مواقع و در روز سوم جنگ، او همراه با عمار یاسر بر شامیان یورش آوردند و توانستند تلفات بسیاری را بر پیکره سپاه دشمن وارد آورند.[۱۱] شریک بن اعور بن حارث[۱۲] و قیس بن عمرو بن مالک معروف به نجاشی هم از دیگر مردان این قوم بودند که در صفین حاضر بودند.[۱۳] نجاشی در این جنگ، اشعاری سرود که ابیاتی از آن، از جمله فرار معاویه در برابر سپاه علی(ع) باقی مانده است.[۱۴] علقمة بن حصین حارثی هم از شجاعان و رزمندگان دلاور عراق بود که در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) با شامیان جنگید و سرانجام به شهادت رسید.[۱۵]

جنگ ادامه یافت تا این که پس از خدعه عمرو بن عاص و قرآن بر نیزه کردن شامیان، کار به جریان حکمیت کشیده شد. علی(ع)، جهت تأمین امنیت ابوموسی اشعری -نماینده عراق- چهارصد تن از یاران خود از جمله شریح بن هانی حارثی و عبدالله بن عباس را با وی به دومة الجندل اعزام نمود[۱۶] و امارت و فرماندهی این جماعت را به شریح بن هانی همدانی سپرد.[۱۷]وی پس از رسیدن به مقصد و پیش از آغاز گفتگوها، ابوموسی را از هر گونه غفلت ورزی در برابر شامیان برحذر داشت و نسبت به عواقب سوء آن هشدار داد و در این مورد اشعاری هم سرود.[۱۸] پس از اغفال ابوموسی توسط عمرو بن عاص در جریان حکمیت، شریح با تازیانه‌ای که در دست داشت به عمرو بن عاص حمله کرد و او را زیر ضربات شلاق گرفت، در این لحظه عبدالله بن عمرو بن عاص به دفاع از پدر پرداخت و ضرباتی بر شریح وارد ساخت تا این که با میانجیگری مردم آنان از هم جدا شدند. شریح پس از آن واقعه همواره افسوس می‌‌خورد که کاش به جای تازیانه با شمشیر به عمرو بن عاص حمله می‌‌کرد.[۱۹]

بعضی اخبار هم، از حضور بنی حارث بن کعب در جنگ نهروان و نقش به سزای آنان در نبرد با خوارج حکایت دارد. از چهره‌های نام آور این قبیله در این نبرد، شریح بن هانی حارثی[۲۰] و زیاد بن نضر حارثی بودند که به مانند دیگر پیکارهای حضرت، در کنار و همراه امیرالمؤمنین(ع) حضور داشتند. زیاد بن نضر، پیش از وقوع جنگ، جهت بازگرداندن خوارج از بیراهه، به گفتگو با خوارج پرداخت و از سوی امیرالمؤمنین(ع)، عهده دار برخی مأموریت‌ها در پیش از آغاز جنگ شد.[۲۱] در کنار این دسته از یاوران امیرالمؤمنین(ع) بودند کسانی از بنی حارث بن کعب که به مخالفت با حکومت آن حضرت برخاسته بودند. کثیر بن حصین یکی از این افراد بود. وی بر مذهب عثمانی بود از این‌رو پس از به خلافت رسیدن امام علی(ع) پیوسته با ایشان درگیر بود.همین امر موجب شده بود تا بعدها و در زمان امامت امام حسین(ع)، با حضرت(ع) به مخالفت برخیزد و مردم را از بیعت با ایشان باز دارد.[۲۲].[۲۳].

منابع

پانویس

  1. دینوری، الاخبار الطوال، ص۱۴۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۸۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۳۰۸.
  3. ابن قتیبه، الامامة و السیاسه، ج۱، ص۶۳.
  4. طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۰۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۳۷.
  5. شیخ مفید، الجمل، ص۱۷۱.
  6. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۸۱.
  7. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۲۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۹۱. و به اختصار در ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۶۲؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۶۵. ابن کلبی نیز ضمن اشاره به این واقعه، ابراز داشته که زیاد بن نضر و شریح بن هانی پس از حرکت به سوی شام، دچار اختلاف شدند. از این رو به امام علی(ع) نامه نوشتند و از حضرت در این باره کسب تکلیف کردند. ایشان هم ضمن نامه ای بر فرماندهی مستقل آنها بر نیروهای تحت امرشان تأکید کردند و عنوان داشتند که به هنگام وقوع جنگ، زیاد بن نضر فرمانده باشد. (ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۷۲).
  8. دینوری، الاخبار الطوال، ص۱۶۷.
  9. ر. ک: نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۵۵ - ۱۵۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۶۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۲۸۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۲۱۳.
  10. ر. ک. بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۰۵؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۵۴ و ۳۶۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۲۸۷ و ۲۹۵.
  11. ر. ک: نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۱۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۰.
  12. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۸۱.
  13. ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۸۷.
  14. ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۳۱۷، امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۴۵۷. او همچنین اشعاری در رثای امام حسن مجتبی(ع) سرود. (السماوی، الطلیعه من شعراء الشیعه، ج۲، ص۱۲۳).
  15. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۵۷.
  16. ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۳۰۸.
  17. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۳۳.
  18. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۳۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۴۲.
  19. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۴۴ - ۵۴۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۵۵.
  20. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۸۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۸۰.
  21. ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۸.
  22. بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۱.
  23. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت