تعقل در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

با دقت در مجموعه سخنان امام علی (ع)، به این نتیجه می‌رسیم که تفکر، یا به کار انداختن نیروی فکر، موجب پرورش و شکوفایی عقل نظری (نیروی تشخیص حق و باطل در حقایق تکوینی و مصلحت و مفسدت در اعمال ارادی) و به تبع آن، عقل عملی (نیروی بازدارنده از اعمال قبیح و سوق دهنده به سوی اعمال حَسَن) می‌گردد. در روایات حضرت علی (ع) – چنان‌که پیش‌تر مذکور افتاد- هرچند تعابیر عقل نظری و عقل عملی به صراحت ذکر نگردیده‌اند، معنا و مضمون این دو جنبه، با تعابیر و الفاظ گوناگون مطرح شده‌اند و از طرف دیگر، شواهدی دال بر تأثیر تفکر در هر دو جنبه نظری و عملی به چشم می‌آیند. در پژوهش حاضر کوشیده‌ایم این شواهد را گردآوریم و تنظیم کنیم. گفتار امام در این باره را می‌توان در چند طبقه جای داد:

الف. برخی درباره رابطه تفکر با رشد و پرورش عقل، به گونه‌ای کلی است؛ چونان که می‌توان آنها را هم ناظر بر عقل نظری و هم ناظر بر عقل عملی تلقی کرد؛ برای مثال: «فکر و احتیاط مداوم، آدمی را از لغزشها ایمن می‌گرداند»[۱] و «ثمره فکر، سلامتی است»[۲]. در این روایات، فکر کردن و اندیشیدن، هم می‌تواند موجب رشد و تکامل عقل نظری شود، و هم عقل عملی؛ چنان‌که می‌توان لغزش‌ها (= زلل) را هم به لغزش‌های فکری و هم به لغزش‌های عملی بازگردانید.

همچنین است سلامتی که در دو بُعد است: سلامتی در بعد اندیشه و سلامتی در بعد عمل. چنان‌که گذشت، روایت «أَصْلُ الْعَقْلِ الْفِكْرُ وَ ثَمَرَتُهُ السَّلَامَةُ»[۳]، می‌تواند حاوی هر دو جنبه عقل باشد. عقل در این جا به درختی مانند شده است که ریشه‌ای دارد و ثمره‌ای. ریشه درخت عقل، فکر است و ثمره‌اش سلامتی است. فکر از حیث علمی و نظری، غذای درخت را که همانا علم باشد «الْفِكْرُ يُفِيدُ الْحِكْمَةَ»[۴] فراهم می‌آورد، آن‌گاه، عقل با استفاده از این ماده غذایی، ثمره‌ای می‌دهد که سلامتی و مصونیت از لغزش‌ها است. موضوع دیگر که حضرت به گونه‌های مختلف بیان کرده است، تفکر پیش از عمل یا اندیشیدن در فرجام و سرانجام کارها است که موجب می‌شود آدمی از لغزش‌ها مصون بماند و به هلاکت درنیفتد. برخی از روایات امام در این باره عبارتند از: «هرگاه اندیشه را در همه کارهایت پیش داری، فرجام کارهایت نیکو خواهد شد»[۵]؛ «اگر آدمی همواره بیندیشد، عاقبت کارها سالم می‌ماند»[۶]؛ «کسی که در فرجام کارها بیندیشد، از مهلکه‌ها در امان است»[۷] و «پیش از عمل بیندیش تا سرزنش نشوی»[۸]. چنین روایاتی نیز هم می‌توانند ناظر بر شأن تشخیصی عقل و هم ناظر بر شأن کرداری‌اش باشند؛ بدین‌گونه که نخست از راه تفکر و تأمل در مصلحت و مفسدت عمل، آثار و پیامدهای نیک و بدش از یکدیگر متمایز می‌شوند، و در صورتی که انجامش به مصلحت انسان تشخیص داده شود و به خیر او باشد، عقل عملی، فرمان اجرا صادر می‌کند و تحت نظارت آن، عمل صورت می‌پذیرد. در این جا نیز عقل عملی، پیرو عقل نظری است و کردار، پیرو تشخیص است و تشخیص مسبوق به تفکر.

واپسین گروه روایات در این باره، ناظر بر رشد و هدایتند. از آنجا که رشد و هدایت، در درجه اول به علم و اندیشه تعلق می‌گیرد و سپس به صورت عقیده در می‌آید و در پایان، نمود عملی و جارحی می‌یابد، که اولی از شئون عقل نظری و دومی و سومی از شئون عقل عملی است. روایات وارد شده در این باره نیز می‌توانند هر دو شأن عقل را در برگیرند؛ مانند «فکر، هدایت می‌کند»[۹]؛ «فکر آدمی را به راه راست می‌برد»[۱۰]، «فکر، سبب رشد است»[۱۱]؛ «فکر برای رشد، کفایت می‌کند»[۱۲] و «هیچ راهنمایی چون فکر نیست»[۱۳].

ب. در روایات دیگر، تأثیر تفکر در شئون نظری و عملی عقل، در مواضع جداگانه‌ای بیان شده‌اند. ما نیز در این جا، سهم تفکر را در تربیت و تکمیل عقل نظری و عملی، بر مبنای سخنان امام علی (ع)، مستقلانه، بر می‌رسیم و در این باره، از روایاتی آغاز می‌کنیم که حاوی کارکردهای دوگانه عقل نظری‌اند.

پیش‌تر گذشت که عقل نظری، دارای دو گونه مدرَکات است: مدرکاتی که موضوع آنها حقایق تکوینی خارج از اختیار بشر (یعنی هست‌ها و نیست‌ها) است و مدرکاتی که موضوعشان حسن و قبح اعمال اختیاری (یا بایدها و نبایدها) است. روایات حضرت علی (ع) درباره سهم فکر در تربیت و تکمیل عقل نظری (به ویژه با توجه به این دو گونه مدرکات) بر دو گروهند: گروه اول، روایاتی که بر سیاقی عام و کلی بیان شده‌اند و تأثیر فکر در دو جنبه عقل نظری تنها از آنها قابل استنباط است. بخشی از این روایات، دایرمدار مفهوم «روشنگری»اند؛ مانند «تفکر، عقل را روشن می‌کند»[۱۴]؛ «فکر، روشن کننده عقل‌ها است»[۱۵] و «به سبب فکر، تاریکی‌های امور، روشن می‌شوند»[۱۶]. وجه مشترک این روایات، «روشنگری فکر» است.

آن گاه که فکر در خدمت عقل درآید، حق و باطل و خوب و بد را-که بسیاری از اوقات، با یکدیگر می‌آمیزند و با نظر سطحی تشخیص ناپذیرند- از هم جدا و متمایز می‌سازد و عقل را از تاریکی‌ها و ابهام‌های حاصل از جهل - که موجب حیرت و سرگردانی‌اند[۱۷]- خارج می‌سازد. در حقیقت، فکر به واسطه تولید علم و دانش، راه عقل را در تشخیص و تفریق حقایق از اوهام و خیالات، باز می‌نماید و آن را به سوی حق و خیر و سعادت، راه می‌برد: «الْعِلْمُ دَلِيلٌ‌»[۱۸]؛ آدمی در تمامی لحظه‌های زندگانی خویش، با ابهام‌هایی در دو عرصه علم و عمل روبه‌رو است. منشأ این ابهام‌ها چیزی جز جهل نیست و یکی از راه‌های خروج از وادی تاریک جهل و ورود به ساحت روشن علم، فکر کردن است[۱۹] که از راه تزویج و ترکیب مقدمات معلوم، به تولید علم می‌انجامد که «چراغ عقل»[۲۰] است.

بخش دیگر از این روایات، دایرمدار مفهوم «بصیرت» ‌اند. بصیرت در منابع واژه‌شناسی و تفسیری، در معانی بینایی دل[۲۱]، معرفت[۲۲]، یقین[۲۳] و مانند آن، به کار رفته و در باب افعال به معنای دیدن آمده است؛ در حالی که در باب‌های «کرُم یکرم» و «علِم یعلم» معنای «علم» را می‌رساند[۲۴]. و می‌توان آن را به فارسی، بینش، بینایی و یا روشن‌بینی ترجمه کرد. بصیرت در روایات امام علی (ع) همواره به عنوان نتیجه تفکر و مفاهیم مترادف با تفکر مطرح شده است[۲۵]. روایاتی که از مشتقات ماده «بصر» سود برده‌اند، بیشتر در هیئت شرطی‌اند، که در آنها فکر کردن، جمله شرط و بصیرت و مانند آن، جزای شرط است؛ مانند: «مَنْ طَالَتْ فِكْرَتُهُ حَسُنَتْ بَصِيرَتُهُ‌»[۲۶]، «مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ»[۲۷]، «أَفْكِرْ تَسْتَبْصِرْ»[۲۸]، «فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ»[۲۹]، «وَ فِي آبَائِكُمُ الْمَاضِينَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»[۳۰]. پیوند میان بصیرت و تفکر در روایات امام علی (ع) چونان سخت و نیرومند است که حضرت، به گونه تلازم سلبی تصریح کرده است: «آن را که فکرت نیست، بصیرت نیست»[۳۱]. و در روایتی دیگری می‌فرماید: «رَأْسُ الِاسْتِبْصَارِ الْفِكْرَةُ»[۳۲]. در مجموع، باید گفت که بصیرت - بر مبنای سخنان امام علی (ع) - نتیجه روش تربیتی تفکر است، نه یک روش تربیتی.

تا این جا به این نتیجه رسیدیم که بر اساس روایات امام علی (ع)، میان تفکر و بصیرت، هم تلازم وجودی و هم تلازم عدمی است؛ به این معنا که واجد الفکر، واجد البصیره است و فاقد الفکر، فاقد البصیره. از سوی دیگر، متعلق فکر، هم می‌تواند موضوعات نظری و حقایق نامقدور باشد- از قبیل فکر کردن در آفرینش آسمان‌ها[۳۳] و خورشید و ماه و گیاهان و درختان[۳۴] و مورچگان[۳۵] و دنیا و آخرت[۳۶] - که بود و نبودشان در اختیار آدمی نیست، و هم موضوعات عملی و حقایق مقدور - از قبیل فکر کردن در حسن و قبح اعمال[۳۷] یا حسن و قبح آثار اعمال[۳۸] - که بود و نبودشان در اختیار آدمی است[۳۹]. بدین‌سان، از آنجا که اولاً متعلق تفکر می‌تواند مدرَکات نظری یا مدرکات عملی باشد و ثانیاً میان تفکر و بصیرت، تلازم وجودی و علقه همیشگی برقرار است، بصیرت نیز یا به معلومات نظری تعلق می‌گیرد و یا به معلومات عملی.

این نکته را نباید فرو نهاد که میان روایاتی که ناظر به اضائه و اناره عقل از راه تفکرند و روایاتی که ناظر به بینایی و بصیرت عقل از راه تفکرند، قرابت معنوی بسیاری است؛ چه اینکه دیدن جز در فضای نورانی و روشن، حاصل نمی‌شود و با تفکر است که فضای فعالیت عقل نظری در تشخیص و شناسایی موضوعات نظری و عملی، منور می‌گردد و چشم دل به دیدن حقایق امور باز می‌شود.

واپسین بخش از این روایات، آنهایند که از حکمت سخن می‌گویند. می‌دانیم که حکمت، به حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می‌شود و متعلقات ادراکی عقل نظری نیز همین دو قسم حکمت است. پس در روایت «الْفِكْرُ يُفِيدُ الْحِكْمَةَ»[۴۰] می‌توان حکمت را هم به حکمت نظری حمل کرد و هم به حکمت عملی.

گروه دوم از روایات حضرت علی (ع) درباره سهم تفکر در رشد و شکوفایی ابعاد دوگانه عقل نظری، روایاتی‌اند که نه بر سیاق عام و کلی، بلکه به گونه جدا و اختصاصی، به این دو بعد پرداخته‌اند. همان‌گونه که در مباحث پیشین گذشت، عقل نظری دارای دو گونه ادراک است: ادراکات نظری که مشتمل بر شناسایی و تمییز «هست»ها و نیست»هایند و ادراکات عملی که مشتمل بر شناسایی و تمییز «باید»ها و «نباید»هایند. اکنون به دو روایت می‌نگریم که می‌فرماید: «تمییز دادن باقی آخرت از فانی دنیا از بلند‌ترین فکرها است»[۴۱] و «فکر آدمی، آیینه‌ای است که نیکویی عمل را از زشتی‌اش باز می‌شناساند»[۴۲]. چنان‌که ملاحظه می‌شود، نخستین روایت، ناظر به کارکرد نخست عقل نظری، یعنی تمییز و تشخیص حقایق تکوینی است و دومین روایت، درباره کارکرد دوم عقل نظری، یعنی تمییز و تشخیص حسن و قبح اعمال است.

عقل عملی، گرایش‌ها و کنش‌های آدمی را در پرتو روشنگری‌ها و آگاهی‌بخشی‌های عقل نظری تنظیم می‌کند و اختیارشان را در کف می‌گیرد. همان‌گونه که گذشت، روش تربیتی تفکر، در درجه اول، موجب پرورش و شکوفایی عقل نظری می‌شود و مستقیماً در پرورش عقل عملی اثر نمی‌نهد؛ به عبارت دیگر، تأثیر تفکر در عقل عملی، به واسطه تأثیری است که بر عقل نظری می‌گذارد.

روایات منقول از امام علی (ع) درباره تأثیر تفکر در تربیت عقل عملی بسیار است که در این جا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: «الْفِكْرُ فِي الْخَيْرِ يَدْعُو إِلَى الْعَمَلِ بِهِ‌»[۴۳]؛ «عَلَيْكَ بِالْفِكْرِ... فَإِنَّهُ مُصْلِحُ الْأَعْمَالِ‌»[۴۴]، «مَنْ فَكَّرَ قَبْلَ الْعَمَلِ كَثُرَ صَوَابُهُ‌»[۴۵]، «رَوِّ قَبْلَ الْعَمَلِ تَنْجُ مِنَ الزَّلَلِ»[۴۶] و «أَصْلُ السَّلَامَةِ مِنَ الزَّلَلِ الْفِكْرُ قَبْلَ الْفِعْلِ وَ الرَّوِيَّةُ قَبْلَ الْكَلَامِ‌»[۴۷].

عقل عملی، منشأ صدور اعمال خیر، صلاح، صواب و خالی از انحراف و لغزش است و این حاصل نمی‌شود مگر از رهگذر تفکر خردمندانه. البته باید توجه داشت که میان عقل نظری و عقل عملی، همواره تلازم برقرار نیست. عقل نظری که از فکر تغذیه می‌کند، همچون نورافکنی است که مسیر حرکت انسان را در شناخت حقایق نظری و عملی روشن می‌سازد و حق و خیر را از باطل و شر جدا می‌کند؛ اما این که انسان، حق و خیر را برگزیند و به آنها پایبند باشد و باطل و شر را کنار نهد، در گرو تصمیم و اراده عقل عملی او است. پس اینکه فکر، اصلاح کننده عمل است، شرطی دارد که بدون آن، فکر تنها مقتضی اصلاح عمل است و آن شرط، عزم عقل عملی، پس از جزم عقل نظری است. با حصول این شرط - که خود مستلزم تن دادن به تمرین‌ها و ریاضت‌های شرعی است - علت تامه اصلاح عمل فراهم می‌آید و چون بنابر قاعده عقلی ضرورت علی- معلولی، تخلف معلول از علت تامه، محال است، عمل، بالضروره اصلاح می‌شود و از لغزش‌ها مصون و محفوظ می‌ماند.[۴۸]

منابع

پانویس

  1. «دَوَامُ الْفِكْرِ وَ الْحَذَرِ يُؤْمِنُ الزَّلَلَ...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۰).
  2. «ثَمَرَةُ الْفِكْرِ السَّلَامَةُ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۰).
  3. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۷.
  4. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۸.
  5. «إِذَا قَدَّمْتَ الْفِكْرَ فِي جَمِيعِ أَفْعَالِكَ حَسُنَتْ عَوَاقِبُكَ فِي كُلِّ أَمْرٍ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۹).
  6. «بِتَكْرَارِ الْفِكْرِ تَسْلَمُ الْعَوَاقِبُ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۹).
  7. «مَنْ فَكَّرَ فِي الْعَوَاقِبِ أَمِنَ الْمَعَاطِبَ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۴).
  8. «رَوِّ قَبْلَ الْفِعْلِ كَيْلَا تُعَابَ بِمَا تَفْعَلُ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۱). برخی از روایات دیگر از حضرت علی (ع) در این زمینه، چنین است:
    1. «الْفِكْرُ فِي الْعَوَاقِبِ يُنْجِي مِنَ الْمَعَاطِبِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۹).
    2. «بِالنَّظَرِ فِي الْعَوَاقِبِ تُؤْمَنُ الْمَعَاطِبُ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۹).
    3. «رَوِّ قَبْلَ الْعَمَلِ تَنْجُ مِنَ الزَّلَلِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۱).
    4. «طُولُ الْفِكْرِ يَحْمَدُ الْعَوَاقِبَ وَ يَسْتَدْرِكُ فَسَادَ الْأُمُورِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۱)‌.
    5. «طُولُ التَّفْكِيرِ يَصْلُحُ عَوَاقِبَ التَّدْبِيرِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۱).
    6. «الْفِكْرُ فِي الْعَوَاقِبِ يُؤْمِنُ مَكْرُوهَ النَّوَائِبِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۵).
  9. «الْفِكْرُ يَهْدِي‌...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۷).
  10. «الْفِكْرُ يَهْدِي إِلَى الرَّشَادِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۸).
  11. «الْفِكْرُ رُشْدٌ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۸).
  12. «كَفَى بِالْفِكْرِ رُشْداً»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۳).
  13. «لَا رُشْدَ كَالْفِكْرِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۵).
  14. «الْفِكْرُ يُنِيرُ اللُّبَّ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۸).
  15. «الْفِكْرُ جِلَاءُ الْعُقُولِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۸).
  16. «بِالْفِكْرِ تَنْجَلِي غَيَاهِبُ الْأُمُورِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۹).
  17. «الْجَاهِلُ حَيْرَانٌ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ج۱، ص۲۱۹).
  18. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۹۹۷.
  19. راه دیگر خروج از جهل، مراجعه به تعالیم وحی است که آن هم بی‌نیاز از تفکر نیست.
  20. «الْعِلْمُ مِصْبَاحُ الْعَقْلِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۹۹۱).
  21. الف. بصیرت، به معنای بینایی دل است. راغب گوید: «به درک قلب، بصیرت و بصر گویند». این معنا، مرادف معرفت و درک است و همان است که از صحاح و اقرب الموارد نقل شد که یکی از معانی بصر، علم است. (قاموس قرآن، ج۱، ص۱۹۵) ب. والبصيرة رؤية القلب و الادراك الباطني. (المیزان، ج۲، ص۱۱۶).
  22. الف. و منه ﴿أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي أَي على معرفةٍ و تَحَقُّقٍ (مفردات الفاظ القرآن، ص۱۲۷). ب. و البصيرة: ما يبصر به الشيء ای يعرف (مجمع البیان، ج۵، ص۴۶۳).
  23. فان السبيل التي تعرفها الآية ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي هي الدعوة عن بصيرة و يقين الى ايمان محض و توحيد خالص...؛ (المیزان، ج۱۱، ص۲۷۹).
  24. قاموس قرآن، ج۱، ص۱۹۶؛ مفردات الفاظ القرآن، ص۱۲۷.
  25. البته چنان‌که گفته شد، ماده «بصر» در باب افعال، مفهوم «دیدن» و یا به تعبیر دقیق‌تر «نگاه کردن توأم با تأمل» را می‌رساند و مواردی هست که ابصار در آغاز جمله آمده و فهم و علم بر آن، متر تب شده است، مانند: «مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ‌»؛ (ترجمه نهج البلاغه، حکمت ۱۹۹).
  26. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۳.
  27. ترجمه نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  28. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۷.
  29. ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۱۵۲.
  30. ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۹۸.
  31. «لَا بَصِيرَةَ لِمَنْ لَا فِكْرَ لَهُ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۱۶۵).
  32. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۰.
  33. «فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ‌»؛ (ترجمه نهج البلاغه، نامه ۵۳).
  34. «فَانْظُرْ إِلَى الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النَّبَاتِ وَ الشَّجَرِ»؛ (ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵).
  35. «انْظُرُوا إِلَى النَّمْلَةِ...»؛ (ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵).
  36. «تَمْيِيزُ الْبَاقِي مِنَ الْفَانِي مِنْ أَشْرَفِ النَّظَرِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۹).
  37. «فِكْرُ الْمَرْءِ مِرْآةٌ تُرِيهِ حُسْنَ عَمَلِهِ مِنْ قُبْحِهِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۲).
  38. «مَنْ فَكَّرَ قَبْلَ الْعَمَلِ كَثُرَ صَوَابُهُ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۳).
  39. ممکن است گفته شود که انسان قادر به ایجاد و اعدام برخی از موجودات، مانند گیاهان و درختان است. در پاسخ باید گفت: در این گونه موارد، «علت حقیقی» را باید از «علت معده» تفکیک کرد. انسان، خاک، بذر، آب و مواد غذایی، همه و همه علل اعدادی و زمینه‌ساز کاشتن و پرورش یافتن درختان و گیاهانند، نه عللی حقیقی و ایجاد کننده. قرآن نیز این دو علت را از یکدیگر تفکیک کرده است: ﴿أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ «آیا آنچه را می‌کارید، دیده‌اید؟ * آیا شما آن را می‌رویانید یا رویاننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۶۳-۶۴.
  40. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۸؛ «لَا تَخْلُ نَفْسَكَ مِنْ فِكْرَةٍ تَزِيدُكَ حِكْمَةً...»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۴۶۸).
  41. «تَمْيِيزُ الْبَاقِي مِنَ الْفَانِي مِنْ أَشْرَفِ النَّظَرِ»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۹).
  42. «فِكْرُ الْمَرْءِ مِرْآةٌ تُرِيهِ حُسْنَ عَمَلِهِ مِنْ قُبْحِهِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۲).
  43. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۹؛ و: «فِكْرُكَ فِي الطَّاعَةِ يَدْعُوكَ إِلَى الْعَمَلِ بِهَا» (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۲).
  44. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۱.
  45. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۳.
  46. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۶۱.
  47. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۲، ص۱۱۵۷؛ یکی از بیانات حضرت علی (ع) که به ارتباط تفکر و رشد عقل عملی، اشعار دارد این جمله است: «وَ لَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِيمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِيقِ...» (ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷) در این جمله، سخن در فکر کردن به عظمت توانایی و بزرگی نعمت است که نتیجه این تفکر، بازگشت به راه راست است. این بازگشت، از شئون عقل عملی و نشانه رشد و شکوفایی و تکامل و بالندگی آن است.
  48. بهشتی، سعید، مقاله «تربیت عقلانی»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۹۰-۱۹۷.