تعقل در جامعهشناسی اسلامی
تعقل و تفکر
“عقل” به بیان راغب، از “عقال” به معنای طنابی که برای مهار شتر بر پای آن میبندند، مشتق شده است و از آنجا که نیروی خرد، انسان را از کارهای ناهنجار باز میدارد، بر آن “عقل” اطلاق شده است[۱]. از جمله تعالیم کانونی در نظام تربیتی اسلام سوق دادن مؤمنان به تعقل، تفکر، خردورزی و تأمل در همه امور فردی و اجتماعی است. ذکر مکرر واژه “عقل” و مشتقات آن و واژههای ناظر به حوزه ادراک همچون لبّ، فؤاد، قلب، نهی، فکر، فقه، فهم، شعور، بصیرت، درایت، یقین، تأمل، تدبر، تذکر، رأی، زعم، حفظ، ظن، حسبان، حکمت، خبرت، شهادت و فتوا در آیات متعدد قرآن کریم نشانه گویایی از اهمیت و جایگاه این فعل باطنی و آثار و نتیجههای مترتب بر آن است. ایجاد زمینه برای تعقل و تفکر و ترغیب و تشویق به آن از جمله نتیجههای تربیتی برجستهای است که از برخی آیات به وضوح استنباط میشود. برخی آیات نیز به نکوهش کسانی که از تعقل و تفکر بیبهرهاند، پرداخته است و برای اعمال و افعالی که از روی علم و تعقل صورت پذیرند، ارزش و اعتبار بیشتری ملحوظ شاده است. علامه طباطبایی در بیان جایگاه عقل در معارف اسلامی مینویسد: شریعت اسلام اساس احکام خود را تحفظ بر عقل قرار داده، خواسته است با روش عملی، عقل مردم را حفظ کند، (و بلکه رشد بدهد)، و اگر از شراب، قمار، تقلب، دروغ و امثال این گناهان نهی کرده، باز برای این است که این گونه اعمال ویرانگر عقلاند[۲]. و در ادامه مینویسد: اسلام دین تعقل است نه دین عاطفه، و در هیچ یک از شرایعش عاطفه را بر احکام عقلی که اصلاحگر نظام مجتمع بشری است مقدم نداشته و از احکام عاطفه تنها آن احکامی را معتبر شمرده که عقل آن را معتبر شمرده است که برگشت آن نیز به پیروی حکم عقل است[۳]. قوه عاقله همچون همه قوای انسانی در مسیر شکوفایی و عمل، همواره در معرض ابتلا به عوارض و آسیبهای خاص خواهد بود. گفتنی است تعقل و تفکر هرچند عملی فردی و قائم به شخص است، اما به عنوان یک ویژگی فرهنگی، دارای خاستگاه و نتیجههای اجتماعی، دارای نقش تعیین کننده در تعاملهای جمعی است و همچنین به عنوان آموزهای که در جامعهسازی، فرهنگسازی، تمدنآفرینی و به طور کلی، پیریزی و تأمین یک حیات انسانی همهجانبه نقش کلیدی و محوری دارد، یک ارزش اجتماعی است. برای آگاهی بیشتر از این آموزه متعالی[۴]:
آیات قرآنی مرتبط
تعقل، غایت برخی آموزههای الهی: لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۵]. ترغیب و تشویق به تعقل: أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۶]. نکوهش رویگردانان از تفکر: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ[۷]. در آیاتی نیز به برخی از عوارض و تبعات ویرانگر رویگردانی از تفکر و تعقل[۸] توجه داده شده است.[۹]
منابع
پانویس
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۸.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۹۰.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۰۰.
- ↑ ر. ک: عبدالله جوادی آملی، اسلام و محیط زیست، ص۲۵-۶۱.
- ↑ «باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.
- ↑ «آیا خرد نمیورزید؟» سوره بقره، آیه ۴۴.
- ↑ «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمیورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.
- ↑ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ «و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰؛ وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ «و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی میگیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمیورزند» سوره مائده، آیه ۵۸؛ وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ «و میگویند: اگر ما سخن نیوش یا خردورز میبودیم در زمره دوزخیان نبودیم» سوره ملک، آیه ۱۰.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۷۴.