جابر بن یزید جعفی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

جابر از طایفه ریشه‌دار و قدیمی جعفی (شاخه ای از قبیله بزرگ مذحج) و از دانشمندان بزرگ شیعه است. تعصب وی در تشیع و منزلت ویژه‌اش نزد اهل بیت(ع) بر کسی پوشیده نیست. به همین جهت، برخی او را نکوهش کرده و از (سبئیّه) یعنی اصحاب عبداللّه بن سبا دانسته‌اند. او از عنفوان جوانی دل‌بسته دانش علوی بود و بدین جهت بار سفر بست و برای فراگیری علم به مدینه آمد و به محضر امام باقر(ع) بار یافت و از گنجینه‌های حدیث، فقه و ادب باقری گوهرهای فراوانی گرفت تا آنجا که در مسجد کوفه می‌‌نشست و دیگران از حدیث و علم‌اش بهره‌مند می‌‌شدند و محدثانی چون: سفیان ثوری و شعبه برای همین منظور به خانه‌اش می‌‌آمدند.

او دارای کتاب‌هایی چون: کتاب التفسیر، کتاب الفضائل، کتاب الجمل، کتاب صفین و اصل یا جامع روایی است.

او را از راویان و از اصحاب سرّ امام باقر و امام صادق ذکر کرده‌اند. از وی نقل کرده‌اند که از امام باقر(ع) هفتاد هزار حدیث آموختم. به آن حضرت گفتم: مرا از تعلیم اسرار خود گران بار ساختید. گاهی بدان، سینه‌ام تنگ می‌‌شود و چون دیوانگان می‌‌گردم. فرمود: هر گاه چنین شدی به صحرا برو و گودالی حفر کن و سرت را در آن فرو کن و بگو که این مطالب را محمد بن علی بر من روایت کرده است. و نیز امام باقر(ع) در ضمن حدیثی او را مؤمن آزموده ای می‌‌داند که حامل احادیث اهل بیت است[۱]. از مفضل بن عمر روایت است که امام صادق(ع) درباره جابر فرمود: مکانت او نزد ما بسان منزلت سلمان نزد پیامبر(ص) است[۲]. و نیز فرمود: خدا رحمت کند جابر جعفی را که روایت‌اش از ما درست و تمام است. فرومایگان را به احادیث وی روایت مکنید که آن را تباه می‌‌کنند[۳].

چنان که گذشت، جابر کانون نشر حدیث و دانش در کوفه بود. به شعبه گفتند: چرا از جابر روایت می‌‌کنی پاسخ داد: او احادیثی دارد که نمی‌توان از آن گذشت. ذهبی می‌‌نویسد: او به رغم تشیّع و ضعف‌اش، یکی از کانون‌های دانش بود. در میان اهل سنت، دو دیدگاه متفاوت در باره جابر به چشم می‌‌خورد. از طرفی سفیان ثوری، شعبه، زهیر بن معاویه، وکیع و ابن شیبه او را موثق، پارسا و راست گوترین مردم معرفی کرده‌اند. ابن عدی تصریح می‌‌کند که حدیث او بسامان است و مردم از وی روایت حدیث کرده‌اند و همه سخن در سرزنش جابر آن است که او به رجعت علی بن ابی طالب(ع) باور دارد[۴]. یعقوب بن شیبه گفته است: کسی جز (زائده) حدیث جابر را ترک نکرده است و او مردی است که در حدیث‌اش اضطراب است. ابوحاتم از سفیان ثوری نقل می‌‌کند که: جابر در روایت حدیث، پرهیزکار است و از شعبه روایت می‌‌کند که: جابر راست گوست[۵].

از سوی دیگر ابوحنیفه، شعبی، یحیی بن معین، ابو زرعه، ابن سعد، ابن جارود، ابن قتیبه، نسائی، مسلم، ذهبی و ابن حجر او را به دروغ گویی نسبت داده و یا تضعیف کرده‌اند.

همان گونه که از ابن عدی نقل کردیم و تلویحاً از تضعیف ذهبی و ابن حجر نیز معلوم می‌‌شود، عمده یا همه ضعف جابر به تشیّع (رفض) و ایمانش به رجعت برمی گردد وگرنه او در مقام روایت، راست گو، امین و پرهیزکار است. سید محسن امین پس از اشاره به نکوهش‌های مُسلِم در آغاز کتاب صحیحش، همه آنها را در این دو چیز خلاصه می‌‌کند و سپس در توضیح معنای رجعت، به نقل سید مرتضی چنین می‌‌نویسد: خدای بلند مرتبه به هنگام ظهور مهدی موعود(ع) گروهی از دوستان و شیعیان اهل بیت را با شماری از دشمنان‌شان به این جهان بازمی‌گرداند. این معنا در اخبار و روایات آمده است. کسانی که این روایات را تمام می‌‌دانند به رجعت ایمان می‌‌آورند وگر نه می‌‌توانند به آن معتقد نباشند، لکن رجعت ذاتاً یک امرِ ممکن است و محال شمردن آن مانند تردید در معاد و انکار قیامت است[۶].

از دانشمندان شیعی، شیخ مفید او را در شمار فقها و بزرگان فتوا و اصول و صاحب تألیفاتی می‌‌داند که راهی برای نکوهش و جرح شان نیست[۷]. شیخ طوسی در رجال او را از اصحاب امام باقر و امام صادق دانسته و در الفهرست او را صاحب اصل و جامع روایی می‌‌داند. ابن شهر آشوب او را از اصحاب خاص امام صادق(ع) شمرده است. علامه حلی در خلاصه از ابن عقده روایت می‌‌کند: امام صادق(ع) وی را راست‌گو معرفی کرده است. سپس می‌‌نویسد: ابن غضائری او را توثیق کرده است.

مامقانی او را در اوج جلالت و عظمت می‌‌داند. سید محسن امین به تشیّع و وثوق و راست گویی‌اش تصریح می‌‌کند. آیة الله خوئی می‌‌نویسد: به گواهی ابن قولویه علی بن ابراهیم، شیخ مفید، ابن غضائری و پیش از اینها به مقتضای روایت صحیح از امام صادق، جابر جعفی ثقه و راست گوست. وی از کسانی چون: امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، حارث بن مسلم، خیثمه بصری، سالم بن عبدالله بن عمر، طاووس بن کیسان، عامر بن شراحیل شعبی، ابوطفیل، عکرمه مولای ابن عباس، شعبی و مجاهد روایت کرده است. و از وی کسانی چون: سفیان ثوری، شعبة بن حجاج، زهیر بن معاویه، سفیان بن عیینه، شریک بن عبدالله، ابو عوانه و اسرائیل بن یونس روایت کرده‌اند.

او که از طبقه پنجم تابعین است، روایاتش در برخی جوامع روایی اهل سنت مانند: سنن ترمذی، ابن ماجه و ابو داوود آمده است، چنان که روایات زیادی از وی در میان منابع روایی شیعه نیز نقل شده است [۸].

جابر از امام باقر(ع) نقل می‌‌کند که: حدیث ما اهل بیت، سخت و عمیق و درکش برای اذهان ضعیف، دشوار است. به ژرفای آن نرسد مگر پیامبر یا فرشته مقرب یا مؤمنی آزموده. اگر چیزی از ما به تو رسید و فهم کردی خدا را بستای و اگر درک آن بر تو گران آمد، فهمش را به خود ما اهل بیت واگذار و چون و چرا مکن که این شرک است[۹]. وفات او را در سال‌های ۱۲۸.۱۲۷و ۱۳۲ﻫ.ق دانسته‌اند، لکن مشهور آن است که جابر به سال ۱۲۷ یا ۱۲۸ﻫ.ق در عصر امام صادق(ع)بدرود حیات گفت[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. رجال کشی / ش ۳۴۳.
  2. الاختصاص ۲۱۶.
  3. رجال کشی / ش ۳۳۸.
  4. الکامل فی ضعفاء الرجال ۱۱۳/ ۲.
  5. الجرح و التعدیل ۱/ ق ۱/ ۴۹۷.
  6. اعیان الشیعه ۵۱/ ۴.
  7. مصنفات الشیخ المفید ۹ و رسالة الرد علی اهل العدد ۲۵ و ۳۵.
  8. تهذیب الکمال ۴۶۵/ ۴؛ کامل الزیارات ۷۱ و معجم رجال الحدیث ۱۷/ ۴.
  9. اختیار معرفة الرجال / ش ۳۴۱.
  10. تاریخ خلیفه ۳۰۲؛ الکامل فی التاریخ ۵/ ۳۵۲ و تاریخ الاسلام ۵/ ۶۰.
  11. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 47.