جامعه اسلامی در معارف و سیره امام باقر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اسلام افق گسترده‌ای است که همه کسانی که شهادتین را بر زبان جاری کنند دربر می‌گیرد، عرصه‌ای گسترده که همه نیروها و امکانات را در خود جمع کرده و آنها را برای رسیدن به یک هدف در یک راه به‌کار می‌گیرد، به همین سبب است که محوریت اسلام و حدود عمل آن همه جامعه اسلامی را شامل می‌شود. نظام اجتماعی جامعه اسلامی براساس برادری، هماهنگی و همیاری در جهت رسیدن به اهداف بلند و حفاظت از نظام اسلامی در برابر خطر پاره‌پاره شدن و فروپاشی است. به همین دلیل است که پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت طاهرش(ع) همواره همه مسلمانان را به همّت گماردن به امور مسلمانان و مشارکت داشتن با مسلمانان در آرزوها و رنج‌های آنان، همچنین همّت گماشتن در ایجاد عواملی که منجرّ به نزدیکی و رسیدن به اتّفاق‌نظر در نقطه‌نظرهای مشترک فکری، عاطفی و رفتاری می‌شود تشویق می‌نموده‌اند.

امام باقر(ع) قاعده‌ای کلّی در رفتار افراد جامعه وضع نمود که همان عمق بخشیدن به مفهوم ولایت در میان مسلمانان است. از زراره روایت‌شده که گفت: من و حمران بر امام باقر(ع) داخل شدیم، من به آن حضرت عرض کردم: ما همه افراد جامعه را با این ملاک و معیار که معتقد به اعتقادات ما هستند یا نه، می‌سنجیم، پس هرکس از علوی یا غیرعلوی با ما بر سر این اعتقاد موافق بود، با او علقه ولایت می‌بندیم، و اگر اعتقادش مخالف با اعتقاد ما بود، چه علوی باشد یا غیرعلوی، از او بیزاری می‌جوییم. امام باقر(ع) به من فرمودند: ای زراره، کلام خداوند راست‌تر از کلام توست، پس کجا هستند آنانی که خداوند عزّ و جلّ درباره آنان فرموده است: (مگر آن مردان و زنان و کودکان فرودستی که چاره‌جویی نتوانند و راهی نیابند؟) کجا هستند آنانی که در قرآن تعبیر ﴿مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ[۱] (کسانی که کارشان در قیامت متوقف به فرمان خدا است) درباره آنان آمده است؟ کجا هستند آنانی که به تعبیر خداوند در قرآن اعمال صالحی را با اعمال ناپسند درهم آمیخته‌اند؟ «اصحاب اعراف» کجا هستند؟ و همچنین جایگاه کسانی که به تعبیر خداوند در قرآن باید میان دل‌های آنان الفت برقرار شود در طرز تفکر تو کجا خواهد بود؟[۲].

می‌بینیم که میزان و معیار در نزد امام(ع) وابستگی به گروه صالحان یعنی شیعه نیست، بلکه ملاک و معیار وابستگی به دین مبین اسلام است. اگر سیره اهل بیت(ع) را در احادیث آنان و به خصوص احادیث امام باقر(ع) که در کتاب‌های مختلف پخش شده است بررسی نماییم، می‌توانیم ولایت را در کلام آن بزرگواران به چهار دسته تقسیم نماییم:

  1. ولایت خداوند متعال.
  2. ولایت رسول خدا.
  3. ولایت اهل بیت(ع).
  4. ولایت در میان مسلمانان.

به این ترتیب هرکس به ولایت خداوند متعال و ولایت رسول اکرم(ص) ایمان نداشته باشد به اجماع مسلمانان کافر است، امّا کسی که به این دو ولایت معتقد باشد امّا به ولایت اهل بیت(ع) یعنی امامت آنها ایمان و اعتقاد نداشته باشد، نمی‌توان صفت اسلام را از او سلب نمود، بلکه او -مادامی که مبغض و دشمن اهل بیت(ع) نباشد- بر صفت اسلام باقی می‌ماند. بدین‌گونه است که ولایت در میان اتباع اهل بیت(ع) و سایر مسلمانان که معتقد به ولایت ندارند ثابت و برقرار بوده و شکافتن و قطع کردن این ولایت بر هیچ‌کس جایز نیست. امام باقر(ع) همواره با چنین روحیه اسلامی با سایر مسلمانان برخورد می‌نمود.

آن حضرت با اتّکا به همین مفهوم، اصول کلّی روابط اجتماعی در میان مسلمانان را برای اصحاب و شیعیان خود بیان نموده است. آن حضرت اصحاب خود را به همیاری با دیگر مسلمانان فراخوانده است و از مصادیق این همیاری روایتی است که از رسول اکرم(ص) برای اصحاب خود نقل نموده که آن حضرت فرمود: «مَنْ أَطْعَمَ ثَلَاثَةَ نَفَرٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ، أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثَلَاثِ جِنَانٍ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ: الْفِرْدَوْسِ، وَ جَنَّةِ عَدْنٍ، وَ طُوبى‌»؛ هرکس سه نفر از مسلمانان را غذا بدهد، خداوند متعال او را در روز قیامت از سه بهشت در ملکوت آسمان‌ها طعام خواهد داد: فردوس، بهشت عدن و بهشت طوبی‌[۳]. همچنین از پیامبر اکرم(ص) این روایت شریف را نقل نموده که فرمود: هرکس یک نفر از فقرای مسلمانان را لباسی بپوشاند و او را از برهنگی رهایی بخشد، یا از غذا و اموال خود به او کمک رسانیده وی را از گرسنگی نجات دهد، خداوند عزّ و جلّ هفتاد هزار ملک از ملائکه خود را بر او می‌گمارد تا برای هر گناه او تا زمان دمیدن صور استغفار نمایند[۴]. آن حضرت همچنین به‌شدّت از در بستن به روی مسلمانان و نپذیرفتن آنان نهی فرموده‌اند. از ابو حمزه از امام باقر(ع) روایت شده است که گفت: به امام باقر(ع) عرض کردم: خداوند مرا فدای شما کند. چه می‌فرمایید درباره مسلمانی که به زیارت مسلمان دیگری رفته یا به طلب حاجتی به نزد او برود و اجازه ورود بخواهد امّا آن مسلمان در حالی‌که در خانه است به او اجازه ورود ندهد و برای دیدن او از خانه خارج نشود؟

امام باقر(ع) در پاسخ من فرمود: «ای ابو حمزه، هر مسلمانی که به زیارت مسلمان دیگر برود یا به طلب حاجتی به نزد او برود و او هم در در منزل خود باشد و از او اجازه ورود بگیرد، امّا آن مسلمان برای دیدن او از منزل خود خارج نشود، همواره در لعنت خداوند متعال خواهد بود تا آن‌گاه که با یکدیگر ملاقات کنند». ابو حمزه می‌گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: خداوند مرا قربانت کند، آیا او تا زمانی که به ملاقات آن شخص نرفته در لعنت خدا خواهد بود؟ آن حضرت فرمودند: آری ای ابو حمزه‌[۵]. امام باقر(ع) همچنین از پی‌جویی عیب‌ها و مسائل مخفی مسلمانان نهی شدیدی می‌فرمودند. آن حضرت از جدّ بزرگوار خود رسول خدا(ص) روایت فرموده‌اند که فرمود: ای جماعتی که به زبان اسلام آورده‌اید امّا هنوز ایمان کامل به قلب شما رسوخ نکرده است، مسلمانان را مذمّت ننمایید، به دنبال عیب‌های آنان نباشید؛ چراکه هر کس به دنبال عیبجویی از مسلمانان باشد، خداوند نیز عیب‌های او را پی‌گیری خواهد کرد و هرکس خداوند به دنبال پیگیری عیب‌هایش باشد، وی را رسوا خواهد کرد اگرچه عیب او در درون خانه‌اش باشد[۶].

آن حضرت همچنین از رسول خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: هر کس با مسلمانی حیله به کار برد از ما نیست‌[۷]. امام باقر(ع) همچنین همواره شیعیان خود را به رفتار نیکو و صبر بر اذیت و آزار دیگران و عدم مقابله و پاسخگویی بدی با بدی و ستم با ستم و جدایی با جدایی دعوت می‌نمودند. آن حضرت همواره شیعیان خود را به عفو و گذشت از مردم فرامی‌خوانده‌اند. از آن حضرت روایت شده است که فرمود: همواره پشیمان شدن از عفو و گذشت برتر و آسانتر از پشیمان شدن در مجازات و عقوبت است‌[۸]. آن حضرت همچنین فرموده‌اند: «سه چیز است که خداوند متعال به‌واسطه آن سه چیز عزّت انسان مسلمان را افزایش می‌دهد: گذشت از کسی که به او ستم روا داشته، دادن و بذل و بخشش به کسی که او را محروم کرده، و پیوستن با کسی که از او قطع رابطه نموده است»[۹].

امام باقر(ع) همواره کاری می‌کردند که شیعیان و پیروان آن حضرت کارهایی از قبیل نزدیکی با مردم و رفتار و برخورد نیکو با آنان، که موجب جلب رضایت عموم مردم -حتی مسلمانان غیرشیعه- می‌شود را دوست بدارند. البتّه این مسأله تا آنجا صحیح است که موجب سخط و خشم خداوند متعال نگردد. امام باقر(ع) از رسول اکرم(ص) روایت کرده‌اند که فرمود: هرکس در طلب جلب رضایت مردم کاری کند که خداوند متعال را به خشم آورد، مدح و ثنای مردم در آبروی او اثر معکوس دارد یعنی هرکس از میان مردم او را مدح و ثنا کند در واقع وی را مذمّت نموده است، امّا کسی که فرمانبرداری و اطاعت از خدا را ترجیح دهد و به‌وسیله این کار به خشم و غضب مردم گرفتار آید، خداوند متعال دشمنی هر دشمن و حسد هر حسود و ظلم هر ظالمی را از او کفایت خواهد کرد و خداوند عزّ و جلّ یاور و پشتیبان او خواهد بود[۱۰].

اگرچه امام باقر(ع) مردم را به برقراری روابط با سایر مسلمانان و سایر مردم تشویق و ترغیب می‌نمودند، امّا در عین‌حال آنان را از همنشینی و داشتن روابط با گروه‌هایی از مردم نیز برحذر می‌داشتند. امام باقر(ع) از پدرش امام زین العابدین(ع) روایت کرده که آن حضرت این‌چنین به او وصیت نمود که: پسرم، با پنج گروه همنشین، همکلام و همسفر مشو: از همنشینی با دروغگو بپرهیز؛ چراکه او همچون سراب است، دور را به تو نزدیک می‌نماید و نزدیک را به تو دور می‌نمایاند. از مصاحبت با شخص فاسق و گنه‌کار بپرهیز؛ چراکه او تو را به لقمه‌ای یا کمتر از لقمه‌ای خواهد فروخت. از همنشینی با بخیل بپرهیز؛ چراکه او آنجا که پای مال در میان باشد تو را وا خواهد نهاد. از همنشینی با احمق بپرهیز؛ چراکه او می‌خواهد منفعتی به تو برساند اما از روی نادانی، به تو ضرر و زیان خواهد رساند[۱۱]. امام باقر(ع) شیعیان خود را از خصومت و جدال نیز نهی کرده‌اند. امام باقر(ع) همواره آنان را به امر به معروف و نهی از منکر دعوت می‌فرمودند تا اینکه شیعه در عرصه جامعه حضور فعّال داشته و در عمل، اخلاص و رفتار نیکو الگویی برای دیگران باشد. امام باقر(ع) در این رابطه فرموده‌اند: مسلمان کسی است که سایر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند... مؤمن آن کسی است که مسلمانان در جان و مال خود او را امین بدانند، بر مسلمان حرام است که بر مسلمان دیگر ظلم کند یا از یاری او خودداری نماید یا وی را از کار خیر باز دارد و در گناه و فساد اندازد[۱۲].

آن حضرت برای حفاظت عام از روابط گروه صالحان آنان را به صورت کلی به مماشات با مراکز قدرت فرا خوانده، فرموده‌اند: «خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِيَّةِ وَ خَالِفُوهُمْ بِالْجَوَّانِيَّةِ إِذَا كَانَتِ الْإِمْرَةُ صِبْيَانِيَّةً»؛ هنگامی که امر حکومت به دست نااهلان افتاد در برون با آنها باشید اما در درون با آنها مخالفت نمایید.[۱۳].

منابع

پانویس

  1. «و دیگرانی هستند که وانهاده به فرمان خداوندند» سوره توبه، آیه ۱۰۶.
  2. کافى، ج۲، ص۳۸۲.
  3. کافى، ج۲، ص۲۰۱.
  4. کافى، ج۲، ص۵۰۲.
  5. کافى، ج۲، ص۳۶۵.
  6. کافى، ج۲، ص۳۵۴.
  7. وسائل الشّیعه، ج۱۲، ص۲۴۲.
  8. وسائل الشّیعه، ج۱۲، ص۱۷۰.
  9. وسائل الشّیعه، ج۱۲، ص۱۷۳.
  10. کافى، ج۲، ص۳۷۲.
  11. کافى، ج۲، ص۳۷۶.
  12. کافى، ج۲، ص۲۳۴.
  13. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۲۹۵.