جنگ‌های اعراب جاهلی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

"ایام العرب" عنوانی است که به رویدادهای بزرگ در شبه‌جزیره عربستان پیش از اسلام اطلاق می‌شود. این رویدادها، معمولاً عبارت بودند از: جنگ‌ها و کشمکش‌هایی که حاصل ظرف‌های طبیعی و اقتصادی و اجتماعی منطقه بوده و غالب آنها را خواسته یا ناخواسته، برای تأمین روزی و حفظ حیاتشان به خود درگیر می‌کرده‌اند[۱].

اسباب و علل جنگ‌ها

اوضاع طبیعی و اقتصادی

بیشتر اعراب آن زمان، به سبب بادیه‌نشینی و صحراگردی، به حکم طبیعت، محروم، و از رهگذر دامداری، آن هم به شکل محدود و ابتدایی زندگی می‌کردند. آنان در خیمه‌هایی از موی بز و پشم شتر به سر می‌بردند؛ به هرجا که آب و گیاهی می‌یافتند، روی می‌آوردند و با پایان یافتن آن، ناگزیر، به امید آب و گیاه تازه به سرزمین دیگری ره می‌سپردند.

استمرار یک‌نواختی و خشکی صحرا، افزون بر پیامدهای سخت معیشتی، در تکوین جسم و عقل بدویان نیز تجلی یافته بود. آنها آزادی را بسیار دوست داشتند و خود را پایبند هیچ قانون و مقرراتی نمی‌دانستند[۲]. این قانون‌گریزی و آزادی، از ویژگی‌های موروثی‌شان شمرده می‌شد؛ از همین رو، با هرکس که می‌خواست آنان را تحت فرمان خود در آورد، با همه نیرو مبارزه می‌کردند. تنها دو چیز آنان را محدود می‌کرد:

  1. قید و بندهای کیش بت‌پرستی، مراسم و شعائر آن؛
  2. سنت‌ها، آداب و رسوم قبیلگی و وظایف آنان در برابر قبیله[۳].

اوضاع اجتماعی اعراب جاهلی

اساس اجتماعی عرب بر نظام قبیلگی بود. قبیله در بادیه، دولتی کوچک به شمار می‌آمد که همه ملزومات یک دولت، جز زمین ثابت را داشت. عاملی که مردم قبیله را پیوند می‌داد، تعصبی بود که از راه پیوند نسبی و وابستگی خاندان‌ها به هم حاصل می‌شد، و این تعصب، به ویژه در نبردها و زد و خوردها ضرورت کامل داشت[۴].

افراد یک قبیله خود را از یک خون دانسته، به شدت بدان تعصب می‌ورزیدند. اهانت به هریک از افراد قبیله، مایه لکه‌دار شدن شرافتشان می‌شد؛ از این‌رو، با همه قوا در رفع این اهانت می‌کوشیدند.

آنان، مطیع بی‌چون و چرای رئیس قبیله بودند و برای حفظ قبیله که همه بود و نبودشان در آن خلاصه می‌شد، از جان، مایه می‌گذاشتند[۵].

جنگ‌های جاهلی

بی‌تردید جنگ‌های جاهلی، به منزله نمودی کامل از اوضاع طبیعی و فرهنگی و اجتماعی شبه‌جزیره عربستان، مشخصه اصلی زندگی اعراب جاهلی را تشکیل می‌داد، و آن میل و استعداد شدید به قتال بود. این علاقه، مرضی شایع بین آنان به شمار می‌آمد؛ حتی قبایل مسیحی شبه‌جزیره نیز از این امر مستثنا نبودند[۶]، تا آنجا که می‌توان کشتار را یکی از سنت‌های برشمرد. آنان پیوسته می‌کشتند و کشته می‌شدند و از خون ریختن و خون‌خواهی نمی‌آسودند[۷].

بزرگ‌ترین قانونی که همه در برابر آن خاضع بودند، انتقام‌جویی بود، و "ثار"[۸]شریعت مقدسشان شمرده می‌شد و رنگ دینی به خود گرفته بود؛ زیرا تا از حریفان خود انتقام نگرفته بودند، زن و شراب و عطر را بر خود حرام می‌کردند. هیچ کس در قبیله حق جزئی‌ترین تخطی و توقف یا نقض این قانون را نداشت.

بیشتر درگیری‌هایشان، ادامه نزاع دو فرد از دو قبیله بود بر سر یک توهین یا قتل یا چراگاه. در این زمان، عشیره دو طرف شمشیر می‌کشیدند و عشایر دیگر قبیله‌ها نیز از ایشان پیروی کرده، برای خون‌خواهی هم‌پشت می‌شدند و یکدیگر را می‌کشتند. این پدرکشتگی‌ها به ارث می‌رسید و نسل‌های آینده دو طرف نیز همچنان در ستیز بودند تا اینکه با دخالت طرف ثالثی آشتی کنند و خون‌بها و غرامت مبادله شود، و به این کار راضی نمی‌شدند، مگر وخامت امر به نهایت می‌رسید، و طرفین رو به نابودی بودند. تا قتل و جرحی واقع نمی‌شد، پذیرفتن آشتی برایشان ننگ بود[۹]. عجیب‌تر آنکه اگر مردان هم، قصد مصالحه کرده، به پرداخت خون‌بها تن می‌دادند، زنان مصیبت‌دیده، چنان مرثیه‌های سوزناکی در رثای در گذشته سر می‌دادند که به شدت، افکار عمومی قبیله را جریحه‌دار کرده، آنان را به جنگ و خونریزی تهییج و تحریض می‌کردند.

گرفتن خون‌بها برایشان عیبی بس عظیم و خفتی وصف‌ناشدنی بود. نمی‌خواستند در عوض خون، شتر یا شیر شتر (صلح) بستانند؛ که جوش خون جز با خون ننشیند.

گویا شور زندگی و لذتش در کشتار و غارت بود و بس. به هر بهانه‌ای جنگی واقع می‌شد، و ده‌ها تن به خون می‌غلتیدند. روزگار در نظر آنان دو نیمه داشت: کشتن و کشته شدن[۱۰]. آنها به قدری به جنگ و غارت عادت کرده بودند که دوست داشتند در میدان نبرد عرضه شمشیرها و نیزه‌ها شوند و بر خاک افتند و تنشان پاره‌پاره شده، خوراک درندگان و پرندگان شوند؛ اما در رختخواب نمیرند تا بدین‌گونه در فهرست کشته‌شدگان نیک‌فرجام جاهلیت جاودانه شوند[۱۱]. میته کریمه، در نظر آنان میته‌ای بود که در میدان جنگ و در کنار شن و ریگ بیابان به ضرب شمشیر کشته شود[۱۲]. گفته‌اند که عربی، پس از استماع اوصاف صلح و صفای بهشت از زبان پیامبر (ص) از ایشان پرسید: "آیا در بهشت نیز جنگ هست؟" همین که حضرت فرمود: "نه". گفت: "پس به درد نمی‌خورد"[۱۳].

ایام العرب

با نگاهی کلی به جنگ‌های جاهلی، می‌توان "ایام العرب" را به چهار دسته تقسیم کرد[۱۴]:

  1. ایام العرب و الفرس - شامل دو جنگ "یوم ذی‌قار" و "یوم الصفقه" است. یوم الصفقه، نبردی بود بین باذان، عامل پرویز بن هرمز، شاه ایران در یمن و برخی قبایل یمن از جمله بنی‌تمیم که سرانجام با شکست اعراب خاتمه یافت-[۱۵]؛
  2. جنگ‌های قحطانیان با هم، مثل "یوم الکلاب" اول و دوم، "یوم البردان"، "عین أباغ" و "أیام اوس و خزرج"؛
  3. جنگ‌های عدنانیان با هم، مانند "یوم الوقیط"، "یوم اللوی"، "یوم بُزاخه"، "یوم بسوس" و... ؛
  4. جنگ‌های عدنانی و قحطانی: ایامی چون "یوم الطفخه" بین "بنی‌منذر" و "بنویرجع"، أواره اول و دوم بین قبیله عمر بن هند و "بنی‌تمیم" و "یوم خزاز" که بین "ربیعه" با قبیله "مذجع" و بعضی دیگر از یمنیان به وقوع پیوست[۱۶][۱۷].

ویژگی‌های مشترک جنگ‌های جاهلی

نکته درخور توجه اینکه به دلیل بدوی بودن، غالب جنگ‌های جاهلی بین قبایل عدنانی صورت گرفته است تا قبایل قحطانی. این جنگ‌ها، به لحاظ شدت و اهمیت متفاوت بوده‌اند؛ اما همگی ویژگی مشابهی داشتند، و آن دمیدن روح فخر و انتقام در کالبد قبیله بود. آن‌گاه که جنگجویان، تیغ می‌کشیدند، شاعران، در پس ایشان حماسه‌ها می‌سرودند و دلیران را به قتل و غارت فرامی خواندند. این گونه، داستان آن ایام و کینه‌ورزی‌هایشان، در حافظه قبیله جاودانه شد، و در پیروزی‌ها بدان افتخار می‌کردند و در شکست‌ها مترصد انتقام می‌شدند[۱۸][۱۹].

تعداد جنگ‌های جاهلی

جنگ‌های آنان، زیاد و از حد و حصر خارج است؛ زیرا به اقتضای وضع دشوار زندگی در عربستان، بادیه‌نشینان، معیشت خود را غالباً از راه تهاجم و غارت تأمین می‌کردند و حیات اقتصادی‌شان در حقیقت قائم به جنگ بود. شمار این ایام را از ۷۵۰ تا ۱۷۰۰ یوم برشمرده‌اند که اخبار همه آنها باقی نمانده است. تنها اخبار آن دسته از ایامی که حدود ۱۵۰ سال پیش از اسلام اتفاق افتاده، موجود است. ترتیب، تاریخی این جنگ‌ها نیز واضح نیست و به سبب نگاه تفاخرآمیز اعراب جاهلی به آنها، چه بسا درباره آن مبالغه نیز می‌کردند؛ از هیمن رو، اخبار آنها اطمینان و وثاقت تاریخی چندانی ندارد[۲۰][۲۱].

جایگاه ایام العرب

جایگاه ایام العرب نزد عرب‌ها چنان بود که در صدر اسلام، مسلمانان در مجالس خود شعر و اخبار آن جنگ‌ها را باز می‌گفتند. حتی مورخانی چون طبری و بلاذری، نخستین حوادث جنگی عصر اسلامی، مانند غزوات و سرایا و نیز جنگ‌های صفین و قادسیه را در زمره ایام العرب شمرده‌اند. به همین علت، برخی از نویسندگان معاصر، همه جنگ‌های عرب پیش از اسلام و صدر اسلام را با عنوان "ایام" مطرح و آن را به "ایام العرب فی الجاهلیه" و "ایام العرب فی الاسلام" تقسیم کرده‌اند[۲۲][۲۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۷.
  2. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.
  3. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸.
  4. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۱.
  5. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۸.
  6. فیلیپ حتی، تاریخ العرب، ص۱۳۱.
  7. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۸.
  8. انتقام کشته را گرفتن، خونخواهی کردن، کشنده را کشتن.
  9. شوقی ضیف، عصر الجاهلی، ص۷۱.
  10. شوقی ضیف، عصر الجاهلی، ص۷۱.
  11. شوقی ضیف، عصر الجاهلی، ص۷۱.
  12. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۲۰۲.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۰.
  14. احمد جاد المولی، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۴۰۱-۴۰۵.
  15. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۲۰.
  16. بر گرفته از کتب ایام العرب، الکامل، و عقد الفرید و....
  17. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۰.
  18. این بخش از مقاله نیز برگرفته‌ای است از کتب مختلف ایام العرب، الکامل، عقد الفرید و....
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.
  20. عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۴۷.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۱.
  22. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰، ج۱، ص۴۹۳.
  23. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جنگ‌های اعراب جاهلی، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۱.