جهاد علمی و فرهنگی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

جهاد علمی و فرهنگی یکی از مصادیق جهاد است. مأموریت پیامبر (ص) در مقابل دشمنان، در پیش گرفتن «رفتار نرم» و نیز مبارزه فرهنگی بوده که از سنخ جهاد فرهنگی است.

مقدمه

جهاد علمی ـ فرهنگی از مصادیق بارز مفهوم عام جهاد است. با توجه به آیه ۵۲ سوره فرقان ﴿فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا[۱] که در آن به جهاد بزرگ امر شده و نیز با عنایت به مدنی بودن جهاد نظامی و مکی بودن این آیه، جهاد نظامی نمی‌تواند مراد این آیه باشد[۲]؛ لذا برخی مفسران «جهاد کبیر» را به جهاد علمی فکری (و یا اعم از آن) تفسیر کرده[۳] و دفع شبهات از جانب متکلمان را از مهمترین مصادیق جهاد، شمرده‌اند[۴]. به نظر برخی دیگر از مفسران، مراد از جهاد کبیر، عدم اطاعت از کافران و التزام به ارزش‌ها و احکام اسلامی در برابر فشار دشمنان و تلاش آنان برای نفوذ در شئون جامعه اسلامی است[۵].

مأموریت پیامبر (ص) در مقابل دشمنان، در پیش گرفتن «رفتار نرم»[۶] و نیز مبارزه فرهنگی بوده که از سنخ جهاد فرهنگی است[۷]. در اهمیت این جهاد این نکته کافی است که اگر پشتوانه جهاد فرهنگی نبود، هرگز مجاهدان در مقابل دشمنان ایستادگی نمی‌کردند و زحمات ایشان در عرصه نظامی نیز هدر می‌رفت. شاهد این مدعا سقوط اندلس به دست مسیحیان است که در نتیجه ضعف مسلمانان در جبهه جهاد فرهنگی رخ داد[۸]. از این‌رو در حدیث نبوی (ص)، صدای قلم عالمان از مواردی شمرده شده که حجاب‌ها را پاره می‌کند و به پیشگاه با عظمت الهی می‌رسد[۹].

در اندیشه انقلاب اسلامی، بقای میراث عظیم اسلامی، وامدار مجاهدت‌های علمی۔ فرهنگی مجاهدانی است که با جهاد پیوسته خود، پیام الهی مکتب را به مردمان رسانده و در این راه شهدای فراوانی چون شهید اول(۷۸۶ق) و ثانی(۹۶۵ق) را تقدیم نموده‌اند[۱۰]، که این حرکت مبارک ضامن بقای اسلام و میراث عظیم آن گردیده است. انقلاب اسلامی نیز ذاتاً انقلابی فرهنگی بوده و زمینه‌های مبارزاتی آن نیز از این سنخ بوده و مبارزات مسلحانه را ضروری نمی‌دانست[۱۱]؛ لذا این نوع جهاد در اندیشه انقلاب اسلامی دارای جایگاه ویژه‌ای است.

انقلاب اسلامی که به دنبال دگرگونی واقعی در ارکان فکری و فرهنگی جامعه طاغوت‌زده و نفی سلطه فرهنگی غرب بر جامعه بود، این حقیقت را از ابتدای شکل‌گیری جمهوری اسلامی مد نظر قرار داد؛ ازاین رو درصدد نهادینه کردن جهاد فرهنگی- علمی در قالب انقلاب فرهنگی برآمد. انقلاب فرهنگی در نگاه انقلاب اسلامی امری ضروری بود؛ زیرا جبهه شیطانی در تلاش بود که ارزش‌های الهی را از بین ببرد و آموزه‌های شرک و تباهی را جایگزین کند[۱۲]؛ از این‌رو امام خمینی در ابتدای پیروزی انقلاب با هدف پالایش فرهنگ و محیط‌های علمی از عناصر مخرب و زدودن آثار آن خصوصاً در متون و محیط دانشگاهی که دنباله‌روی غرب بود، اقدام به تشکیل نهاد «ستاد انقلاب فرهنگی» نمود تا با تحول در شاکله فرهنگی علمی و آموزشی کشور، آن را از انحطاط دوران شاهنشاهی رها سازد[۱۳]. این نهاد، ستاد مرکزی در سیاست‌گذاری کلان مسائل فرهنگی به شمار می‌آمد[۱۴]، که موظف بود در جهادی ملی، با تهیه برنامه و طرح، موانع سعادت جامعه، همچون بی‌سوادی، عقب‌ماندگی علمی و تبعیت فرهنگی را در دو سطح عمومی (فرهنگ عمومی و تخصصی (تخصص‌های علمی) ساماندهی کند[۱۵] و با پایش فرهنگ عمومی به دنبال کشف بیماری‌های فرهنگی کشور و راه علاج آن باشد و در راستای تحول دستگاه‌های فرهنگی و آموزشی کشور تلاش کند[۱۶]. چشم‌انداز مهم انقلاب فرهنگی، کیفیت‌بخشی به خروجی‌های مراکز آموزشی کشور بود که باید به دور از وابستگی و وادادگی تربیت شوند[۱۷]. در دهه هشتاد بحث طراحی و تدوین «مهندسی فرهنگی کشور» توسط آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شده و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان «قرارگاه اصلی»، موظف به طراحی آن شد[۱۸].

در راستای سیاست‌های انقلاب فرهنگی، باید از جهاد دانشگاهی برای تحقق این سیاست‌ها در عرصه دانشگاه‌ها یاد کرد که ابتدا با هدف ساماندهی امور اساتید (در سال ۱۳۵۹ش) پایه‌گذاری شد و در ادامه با ترسیم افق‌های بلند و اهداف عالی انقلاب اسلامی تطور یافت تا با تعمیق فکر جهادی در بدنه علمی - فرهنگی کشور، زمینه بالندگی، رشد و دستیابی به جهش علمی - فرهنگی را فراهم آورد و با ابتکار و ایده‌پردازی در راستای خودکفایی و برآوردن نیازهای جامعه و انقلاب اسلامی[۱۹]، سامان‌دهی علمی دانشجویان را با رویکرد اسلامی - انقلابی پیگیری کند[۲۰]. در دهه اخیر نیز، شاهد تأکید ویژه رهبری انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای، بر بحث تولید علم در راستای تحقق جهاد علمی بوده‌ایم[۲۱]. تأکید ایشان بر این مسئله، به یک جریان رو به گسترش تبدیل شده و به یک گفتمان عمومی ارتقا یافت[۲۲]. در این فرآیند، تأکید بر رسیدن نخبگان کشور به مرزهای پیشرفته علوم و پیشبرد این مرزها و خروج جامعه علمی از تقلید و ترجمه صرف آثار دیگران بوده است، تا ایران به جمع اولین‌های مراکز تولید علم بپیوندد[۲۳] و با توجه ویژه بر حل نیازهای درونی[۲۴] در قالب کامل نمودن زنجیره علم، فناوری، تولید محصول و تجاری‌سازی آن سامان یابد[۲۵]. نتیجه این امر، تقویت اعتماد به نفس ملی، رونق اقتصادی و تولید ثروت ملی خواهد بود[۲۶]. البته مواجهه این حرکت با مانع تراشی‌های دشمنان در تشدید تحریم‌ها علیه ایران، عاملی مهم در شکوفایی ظرفیت‌های داخلی در این زمینه محسوب می‌شود[۲۷].

ضرورت استمرار و تقویت جهاد علمی - فرهنگی در انقلاب اسلامی بر اساس توجه به دو عامل بیرونی و درونی می‌تواند مورد توجه قرار گیرد: عامل بیرونی، گشوده شدن جبهۀ «تهاجم فرهنگی» است که به ویژه در سال‌های پایانی جنگ و نیز بعد از آن با انسجام و تنوع ادامه یافت به طوری که موجب هشدارهای جدی نسبت به جریان تهاجم فرهنگی شد[۲۸] و در دهه سوم انقلاب، در تعبیر پدیده جنگ نرم دشمنان انقلاب علیه مبانی و ارزش‌های فرهنگی انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار گرفت.

استراتژی دشمن در این جنگ، تبدیل نقاط قوت و فرصت‌های جامعه به نقاط ضعف و تهدید[۲۹] با هدف تسلیم نمودن مردم بدون ابزار نظامی و اجرای خواسته‌های او بدون دردسر[۳۰] از راه دگرگون‌نمایی واقعیات در قالب دروغ، شایعه و تحریف با ابزارهای پیشرفته ارتباطاتی، بدبین کردن مردم نسبت به هم و ایجاد اختلاف قومی و مذهبی و متزلزل کردن وحدت مردم[۳۱] با استفاده از عامل رسانه است[۳۲].

بایسته‌های این جهاد توجه به ویژگی‌های جبهه فرهنگی و شناخت مؤلفه‌های پیچیده و مهم فرهنگی و فکری است. از این‌رو باید دانست که محیط هجوم در این جنگ عام بوده، ولی به طور خاص متوجه دانشگاه‌ها، مدارس و مراکز فرهنگی می‌باشد[۳۳].

در این جبهه‌بندی فرهنگی، تقسیم کار به حسب توانایی، استعداد و اقتضائات آن باید صورت پذیرد[۳۴]. در این راستا وظیفه مجموعه‌های فرهنگی، ادبی و هنری ابلاغ و تبیین است[۳۵]؛ ولی تمرکز باید بر روی نخبگان باشد[۳۶]. دانشجویان، افسران جوان این جبهه و اساتید، فرماندهان آن می‌باشند که با تمرکز بر مسائل کلان، باید نقش خود را در پیگیری و شناسایی دشمن و اهداف وی ایفا کنند[۳۷]. به طور کلی نیز باید درصدد ترویج امید به آینده، اقدام بر اساس فکر و تجربه، دوری از انزوا و بی‌عملی و بی‌تحرکی، پرهیز از افراط و تندی و حفظ انسجام و یکپارچگی در عرصه مقابله با دشمن بود[۳۸].

وظیفه رسانه‌های متعهد، مقابله با رسانه‌های دشمن است که مهمترین حربه برای سست کردن آموزه‌های دینی‌اند. این رسانه‌ها باید با بهترین الگو برنامه‌ریزی کنند و مخاطبان جوان را در اولویت قرار داده و با راهبرد تهاجمی و خروج از موضع دفاعی رسالت خود را ایفا کنند[۳۹].

بر اساس تأکید منابع دینی[۴۰] دشمن‌شناسی از مهمترین وظایف جامعه اسلامی خصوصاً کسانی که عهده‌دار تعلیم دیگرانند؛ مانند اساتید حوزه‌ها و دانشگاه‌ها[۴۱] می‌باشد. تحقق این مهم با شناخت دنیای پیرامون و احوال آن ممکن است[۴۲]؛ لذا در روایات[۴۳]، شناخت زمانه وظیفه‌ای شمرده شده که مانع از مشتبه شدن امر بر انسان‌ها می‌گردد[۴۴]. نتیجه این فرآیند، یافتن بصیرت، یعنی گم نکردن خطی که دشمن آن را دنبال می‌کند و در زمین او بازی نکردن است[۴۵].

عامل درونی، عمدتاً میراث خُلقیات و آداب ناهنجاری است که در فرهنگ عمومی جامعه از دوران حاکمیت طاغوت به جا مانده است، کم بودن ساعت کاری مفید در میان کارمندان، گره خوردن کارهای ارباب رجوع در مراکز اداری و سایر نقاط ضعف فرهنگ عمومی جامعه، آسیب‌هایی است که باید با رویکرد جهادی به رفع آن اقدام شود[۴۶]. همچنین با وجود تأکید اسلام بر اتقان کار، و ارزش محسوب شدن آن[۴۷]، این ارزش در بدنه جامعه کم‌رنگ است، در حالی‌که تأثیر آن در پیشرفت ابعاد مختلف جامعه روشن است[۴۸]. این نوع چالش‌های فرهنگی، زمینه تضعیف درونی جامعه و تحقق اهداف دشمنان را فراهم می‌کند. از این‌رو تلاش در راستای زدودن این نوع آسیب‌های فرهنگی و تحکیم ارزش‌های اسلامی و انقلابی، جهاد فرهنگی خواهد بود. البته تلاش‌هایی در علاج این آسیب‌ها و احیای ارزش‌هایی از قبیل وجدان کاری و انضباط اجتماعی صورت گرفته[۴۹] تا جایی که رهبری انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای، شعار سال ۱۳۷۳ را «وجدان کاری و انضباط اجتماعی» قرار دادند[۵۰].[۵۱]

منابع

پانویس

  1. «پس، از کافران فرمان نبر و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز» سوره فرقان، آیه ۵۲.
  2. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۲۲.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۲۷۳؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج۶، ص۲۲۷؛ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۲۲.
  4. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۲۷۳.
  5. آیت الله خامنه‌ای، ۲۰/۳/۱۳۹۵.
  6. ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  7. اکبری، کمال، «جهاد فرهنگی و آگاهی رسانه‌ای»، بازتاب اندیشه (فصلنامه)، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ش۱۱۷، ۱۳۹۰ش، ص۵۴.
  8. آیت الله خامنه‌ای، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
  9. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۰۱.
  10. آیت الله خامنه‌ای، ۲۳/۱/۱۳۷۸.
  11. آیت الله خامنه‌ای، ۱۹/۹/۱۳۶۹؛ ۳/۲/۱۳۷۰؛ مصباح یزدی، محمدتقی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص۸۶.
  12. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۱۰.
  13. امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۳۱ -۴۳۲.
  14. آیت الله خامنه‌ای، مکتوبات، ۱۴/۹/۱۳۷۵.
  15. آیت الله خامنه‌ای، مکتوبات، ۱۴/۹/۱۳۷۵.
  16. آیت الله خامنه‌ای، ۲۱/۹/۱۳۶۸.
  17. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۵۸.
  18. آیت الله خامنه‌ای، ۱۳/۱۰/۱۳۸۴.
  19. رحمتی، محمد، «جهاد دانشگاهی: گذشته و آینده (مصاحبه)»، دانشگاه انقلاب (فصلنامه)، تهران، جهاد دانشگاهی، ش۹۸-۹۹، ۱۳۷۳ش، ص۱۸۰-۱۸۶.
  20. آیت الله خامنه‌ای، ۱۱/۶/۱۳۶۹.
  21. آیت الله خامنه‌ای، ۹/۱۲/۱۳۷۹.
  22. آیت الله خامنه‌ای، ۲۰/۷/۱۳۹۰.
  23. آیت الله خامنه‌ای، ۲۲/۲/۱۳۸۲.
  24. آیت الله خامنه‌ای، ۳۰/۷/۱۳۹۳.
  25. آیت الله خامنه‌ای، ۱/۱/۱۳۹۰.
  26. آیت الله خامنه‌ای، ۳۰/۷/۱۳۹۰.
  27. آیت الله خامنه‌ای، ۱/۱/۱۳۹۳.
  28. آیت الله خامنه‌ای، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
  29. آیت الله خامنه‌ای، ۲/۷/۱۳۸۸.
  30. اکبری، کمال، «جهاد فرهنگی و آگاهی رسانه‌ای»، بازتاب اندیشه (فصلنامه)، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ش۱۱۷، ۱۳۹۰ش، ص۵۳-۵۴.
  31. آیت الله خامنه‌ای، ۴/۹/۱۳۸۸؛ ۱۹/۱۱/۱۳۸۹.
  32. آیت الله خامنه‌ای، ۱۱/۹/۱۳۸۳.
  33. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۱۰ -۴۱۱.
  34. آیت الله خامنه‌ای، ۱۳/۳/۱۳۸۹.
  35. آیت الله خامنه‌ای، ۱۴/۶/۱۳۸۸.
  36. آیت الله خامنه‌ای، ۴/۶/۱۳۸۸.
  37. آیت الله خامنه‌ای، ۸/۶/۱۳۸۸.
  38. آیت الله خامنه‌ای، ۴/۶/۱۳۸۸؛ ۱۹/۱۱/۱۳۸۹.
  39. اکبری، کمال، «جهاد فرهنگی و آگاهی رسانه‌ای»، بازتاب اندیشه (فصلنامه)، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ش۱۱۷، ۱۳۹۰ش، ص۵۸.
  40. نهج البلاغه، نامه ۵۳ (۴۲۶-۴۴۵).
  41. آیت الله خامنه‌ای، ۲/۶/۱۳۹۰.
  42. آیت الله خامنه‌ای، ۲/۶/۱۳۹۰.
  43. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۷.
  44. آیت الله خامنه‌ای، ۱۶/۲/۱۳۸۷.
  45. آیت الله خامنه‌ای، ۲/۸/۱۳۸۹.
  46. آیت الله خامنه‌ای، ۲۱/۹/۱۳۶۸.
  47. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۶۳.
  48. آیت الله خامنه‌ای، ۱۹/۹/۱۳۶۹.
  49. آیت الله خامنه‌ای، ۱۳/۲/۱۳۷۴؛ ۱۲/۲/۱۳۸۰.
  50. آیت الله خامنه‌ای، ۱/۱/۱۳۷۳.
  51. ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌ ص ۴۳۰.