حجت الهی
حجّت بهمعنای برهان و دلیل در اصطلاح قرآنی چیزی است که از سوی خداوند، معیار و میزان درستی حرفها و عملها قرار داده شده تا مردم به آن رجوع کنند و از آن تبعیت نمایند. در مباحث دینی به پیامبران و امامان (ع) مانند امام زمان (ع) اطلاق حجت شده است، به دلیل آنکه وسیلۀ اتمام حجت از طرف خداوند هستند.
معناشناسی
حجّت در لغت بهمعنای برهان و دلیلی است که با آن مدّعا اثبات شده و حریف را قانع یا دفع میکنند[۱] و در اصطلاح اصول فقه، دلیلی است که واسطه اثبات احکام شرعی باشد[۲] و در اصطلاح قرآنی هر آن چیزی است که از سوی خداوند، معیار و میزان درستی حرفها و عملها قرار داده شده تا مردم به آن رجوع کنند و از آن تبعیت نمایند[۳].
حجت الهی بودن امام
هر یک از امامان معصوم (ع)، حجّت الهی بر مردماند که خداوند بهواسطۀ وجود ایشان بر بندگان خود احتجاج میکند. حجّت، یکی از لقبهای امام دوازدهم حضرت مهدی است، حجة بن الحسن. در کتابهای اعتقادی، مباحث مربوط به نبوت و امامت، تحت عنوان "شناخت حجت" مطرح میشود و حجّتشناسی از شناختهای ضروری و مهم است. در عصر غیبت امام عصر، فقهای دین از سوی آن حضرت، حجت بر مردم در مسائل دینی قرار داده شدهاند و فتوای آنان برای مردم "حجّت شرعی" در عمل به احکام است[۴].
حجت الهی بودن محمد و آل محمد
در ادبیات گفتاری و نوشتاری شیعه، حجت دو مفهوم وصفی همسنگ دارد:
- مفهومی وصفی عام که درباره هر دلیل و برهان الهی چون پیامبران و امامان (ع) یا عقل به کار برده میشود و این دلیل همواره در زمین بر انسان آشکار است؛ ازاین رو در روایت امام کاظم (ع) آمده است که فرمود: خداوند سبحانه و تعالی را بر مردم دو حجّت است: یکی ظاهر که آن عبارت است از پیامبران و رهبران دینی و دیگری باطن که آن عقول مردم است[۵].
- مفهوم وصفی خاصی که از نگاه شیعه، حضرت مهدی (ع) آخرین حجّت الهی است؛ ازاین رو به حجة بن الحسن العسکری (ع) شهرت دارد[۶].[۷]
توجه به این نکته ضروری است که قلمرو حجت بودن امام تنها به شیعیان یا مسلمانان یا حتی انسانها محدود نمیشود، بلکه امام کسی است که بر تمام آفریدگان، اعم از انسان و غیر انسان، حجیت دارد؛ چنانکه پیامبر خدا (ص)، خود در روایت دیگری با عبارت «حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى بَرِيَّتِهِ»[۸]، بر این نکته تأکید کردهاند. همچنین امام هادی (ع) به هنگام زیارت قبر پدر بزرگوارشان، امام جواد (ع) فرمودند: "خدایا بر محمد بن علی... حجتت بر هر کسی که بر بالای زمینها و زیر خاک است، درود فرست"[۹].[۱۰]
حجت الهی بودن محمد و آل محمد در حدیث
متون روایی شیعه از این واقعیت حکایت میکند که پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، همگی از مفهوم حجت الله برای تبیین و توصیف حقیقت مقام امامت استفاده کردهاند. روایات موجود در این باره، چنان فراوان است که بیگمان متواتر معنوی است و محقق را از بررسی سندی انبوه روایات یاد شده بینیاز میسازد. دو نمونه از این روایات عبارتاند از:
- پیامبر گرامی اسلام (ص) در بیانات خود برای مردم، از امیرالمؤمنین (ع) با عنوان حجت الله یاد کردهاند؛ در این باره ابن عباس نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) به امام علی (ع) فرمودند: "ای علی! تو پس از من، پیشوای مسلمانان و امیر مؤمنان و... و حجت خدا بر تمام مخلوقات هستی"[۱۱].
- حضرت رسول (ص) در دیگر بیانات خود، با تأکید بر اینکه ائمه پس از ایشان دوازده نفرند، بر تمام آنها عنوان حجت الله را اطلاق کردهاند. ایشان در این باره فرمودند: "امامان پس از من به تعداد نقبای بنی اسرائیل و حواریون عیسی (ع) هستند... آنها حجتهای خدا در خلق اویند"[۱۲].[۱۳]
حجت الهی بودن اهل بيت در سخنان اصحاب امامان
اصحاب ائمه در گفت و گوهای خود از تعبیر حجت الله استفاده میکردند، در این باره، زید بن علی بن الحسین میگوید: "در هر زمان، مردی از ما اهل بیت وجود دارد که خداوند به وسیله او بر خلق خود احتجاج میکند و حجت عصر ما پسر برادرم، جعفر بن محمد است. کسی که از او پیروی کند، گمراه نشده و کسی که با او مخالفت کند، هدایت نخواهد شد"[۱۴]. بر اساس نقلی صحیح، هنگامی که زید بن علی بن الحسین از مؤمن طاق خواست او را در قیامش یاری کند، مؤمن طاق ضمن مخالفت با وی، به او گفت: "اگر برای خدا حجتی روی زمین باشد، پس متخلف از تو نجات یافته و خروج کننده همراه با تو هلاک یافته است و اگر برای خدا حجتی روی زمین نباشد، پس متخلف از تو و خروج کننده همراه با تو، مساویاند"[۱۵].
حمران بن اعین، از یاران امام صادق (ع) هنگامی که برای سخن گفتن در حضور آن حضرت اجازه گرفت، چنین گفت: "شهادت میدهم خدایی جز خدای یگانه نیست... و شهادت میدهم علی (ع) حجت خدا بر خلق اوست"[۱۶].[۱۷]
ویژگیهای حجتالله
حجت الله دارای ویژگیهایی است که برخی از آنها عبارتاند از:
- وسیله اتمام حجت بندگان: حجت کسی یا چیزی است که به وسیله آن بر دیگری احتجاج میشود. بنابراین حجت خدا بر مردم، کسی است که خداوند میتواند به وسیله او بر مردم احتجاج کند و در مقابل این حجت، مردم بهانهای برای شانه خالی کردن از وظایف خود نخواهند داشت. شاید بتوان سخن خداوند راجع به پیامبران در قرآن را تأییدی بر این تبیین به شمار آورد: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۱۸]. امام کاظم (ع) فرمودند: "همانا حجت برای خدا بر مردم اقامه نمیشود، مگر به وجود امامی که برای مردم شناخته شود"[۱۹].
- عصمت: حجت الله باید معصوم باشد و عصمت را میتوان در دو حوزه عصمت از اشتباه و عصمت از گناه بررسی کرد:
- عصمت از اشتباه در تبیین دین: حجت خدا بر روی زمین، نماینده و جانشین او میان آفریدگانش است و با وجود او حجت بر بندگان تمام میشود؛ از اینرو، سخن او سخن خدا و فرمانهای او اوامر خداوند است. اگر چنین است، لازم میآید سخنان و اوامر او از منبع فیض الهی سرچشمه گرفته باشد تا مشوب به خطا و غبار آلود به گرد اشتباه نگردد؛ زیرا در غیر این صورت، حجت خدا بر بندگان تمام نمیشود؛ از اینرو، امام صادق (ع) فرمودند: "هیچ زمانی بر زمین نگذشته مگر آنکه برای خداوند حجتی در آن بوده است که حلال و حرام را شناسانده و مردم را به راه خدا دعوت میکند"[۲۰].
- عصمت از گناه: در برخی دیگر از روایات، به گونهای سخن به میان آمده است که عصمت حجت الله از گناه نیز ثابت میشود؛ برای نمونه، ابو بصیر در روایتی معتبر از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَتْرُكَ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ»[۲۱]. مقصود از امام در این روایت نیز همان حجت خدا بر بندگان است. به نظر میرسد، در این روایت، وصف “عادل” نشان از این حقیقت دارد که اگر امام غیر عادل باشد، حجت بر مردم تمام نخواهد شد[۲۲].
- مرجعیت دینی با علم ویژه: حجت الله دارای منصب مرجعیت دینی با علم ویژه است؛ علمی خطاناپذیر، به گونهای که موجب اتمام حجت خواهد شد. کمترین علمی که برای حجت الله ثابت میشود، علم به شریعت است؛ همان علمی که باید در اختیار مردم قرار گیرد تا حجتی بر خداوند نداشته باشند. امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَبْقَى بِغَيْرِ عَالِمٍ»[۲۳]؛ "همانا زمین بدون عالم باقی نمیماند". همچنین فرمودند: "هیچ زمانی بر زمین نگذشته است، مگر آنکه برای خداوند حجتی در آن بوده که حلال و حرام را شناسانده است و مردم را به راه خدا دعوت میکند"[۲۴].
- برخورداری از علوم غیر دینی: بر اساس روایات، حجت الله کسی است که قلمرو علم او محدود به علم دین و شریعت نمیشود. اباصلت، یار وفادار امام رضا (ع) نقل میکند ایشان با مردم مختلف به زبانهای خودشان سخن میگفتند. هنگامی که من شگفتی خود را از این عمل ابراز کردم، امام فرمودند: "ای اباصلت! من حجت خدا بر مردمم و خداوند کسی را حجت بر مردم قرار نمیدهد که زبان آنها را نداند"[۲۵]. از این روایت رابطه میان مقام حجت اللهی و علم متصدی این منصب روشن میشود؛ بدین ترتیب که چون امام حجت خداست، آگاه به زبان کسانی است که او حجت خدا بر آنهاست و یا امام صادق (ع) در روایتی به یکی از اصحاب خود، به نام سعد بن أبی الأصبغ فرمودند: "آیا گمان میکنی، کسی که خداوند او را حجت بر خلق خود قرار داده است، خداوند چیزی از امور آنها را بر آن حجت پنهان نگه میدارد؟"[۲۶].
- وساطت فیض: از جمله مقاماتی که برای حجت الله در روایاتی متعدد و مستفیض تبیین شده است، واسطه فیض بودن حجت الله برای عالمیان یا همان امامت تکوینی است؛ بدین معنا که بر اساس روایات متعدد و مستفیض، خداوند متعال که فیاض مطلق است، به واسطه حضور حجت خود در عالم، فیضش را به اهل عالم عطا میکند. احمد بن اسحاق اشعری از امام حسن عسکری (ع) نقل میکند که فرمودند: "ای احمد بن اسحاق! همانا خداوند تبارک و تعالی از روزی که حضرت آدم (ع) را آفرید تا روز قیامت، زمین را از حجت خود بر بندگانش خالی نمیگذارد. به واسطه او بلا از اهل زمین دور میشود و باران میبارد و برکات زمین بیرون میآید"[۲۷].[۲۸].
حجتشناسی
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لسانالعرب، ج۳، ص۵۲، تاجالعروس، ج۳، ص۳۱۴، حجج.
- ↑ فرائدالاصول، ج۱، ص۵۱؛ اصولالفقه، ج۲، ص۱۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۸۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۸۲؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۱-۲۲۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۶۸.
- ↑ " إِنَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ (ع) وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ "، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۵
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۵، ح ۶ و ج ۹۷، ص ۳۴۳
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۶۳ - ۱۶۵.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۳۰۶؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۱۸۷-۱۸۹.
- ↑ جعفر بن محمد بن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۳۰۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج۲، ص۶۰۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۲۳-۱۲۶.
- ↑ «يَا عَلِيُّ أَنْتَ إِمَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ... وَ حُجَّةُ اللَّهِ بَعْدِي عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ». شیخ صدوق الامالی، ص۳۰۰.
- ↑ «الْأَئِمَّةُ بَعْدِي عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ حَوَارِيِّ عِيسَى... هُمْ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ». علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۷۵. برای ملاحظه روایات نبویای که از ائمه اطهار (ع) با عنوان «حجج الله» یاد کردهاند، ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۹؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۵۹؛ شیخ صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج۴، ص۱۸۰؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۲۱-۲۲؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۷۵. گفتنی است که قرآن کریم به صراحت تعداد نقبای بنیاسرائیل را دوازده نفر معرفی میکند: ﴿وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا﴾ [«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم.».. سوره مائده، آیه ۱۲].
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۲۷۹؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص؟؟ ؟.
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ص۵۴۳-۵۴۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۴؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل الجاج، ج۲، ص۳۷۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۸۰.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۱۲-۲۱۳.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۲۷۹.
- ↑ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ (ع)قَالَ: إِنَّ الْحُجَّةَ لَا تَقُومُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَّا بِإِمَامٍ حَتَّى يُعْرَفَ». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷. این روایت با سند صحیح دیگری از امام رضا (ع) نیز نقل شده است. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ در این باره، ر. ک: مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۷، ص۱۷۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۳. همچنین، ر. ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۱۴ و ۳۲۷؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۲۸.
- ↑ «أَ تَرَى مَنْ جَعَلَهُ اللَّهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِهِ يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنْ أُمُورِهِمْ»؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۲۲.
- ↑ «يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ (ع) وَ لَا يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۸۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۲۷۵.