دختران لوط در قرآن
مقدمه
دختران لوط سه بار به صراحت در قرآن یاد شده ﴿وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ﴾[۱]، ﴿قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ﴾[۲]؛ ﴿قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ﴾[۳] و افزون بر آن، مفسران تعبیر "اهل" و "آل" لوط را نیز شامل آنها دانستهاند. ﴿فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴾[۴]، ﴿رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ﴾[۵]، ﴿إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ﴾[۶]، ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ﴾[۷] .[۸] (آل لوط) براساس این آیات، فرازهای برجسته گزارش قرآن درباره این دختران چنین است: تصمیم قوم لوط به اخراج آل لوط از سرزمین خویش؛ درخواست حضرت لوط (ع) از خدا برای نجات او و خاندانش از کردار ناپسند قوم؛ پیشنهاد ازدواج با دخترانش به قوم در پی هجوم آنها به خانهاش و بیرغبتی قوم؛ دستور فرستادگان الهی (فرشتگان) به لوط (ع) برای حرکت شبانه با خانواده خود به سوی مقصد معیّن؛ نجات حضرت و اهل وی از عذاب الهی به پاس شکرگزاری شان. این گزارش با برخی تفاوتهای اساسی، در کتاب مقدّس هم آمده است: بر پایه گزارش کتاب مقدس شمار دختران لوط دو نفر است. پیشنهاد دختران به مردان قوم، درخواست فرشتگان از لوط (ع) برای بیرون بردن دامادها، پسران و دختران و همسرش از شهر، خودداری دامادها از ترک شهر و به سخره گرفتن عذاب الهی، خروج لوط (ع) به همراه زن و دختران و پسرانش از شهر و پناه بردن به یک کوه، از فرازهای مهم گزارش کتاب مقدساند؛ همچنین به گفته کتاب مقدس چون همه مردان قوم با عذاب الهی نابود شده بودند، دختران لوط به پدرشان شراب نوشانده و با وی همبستر شدند و هر یک پسری به دنیا آوردند! پسر دختر بزرگ "موآب" و فرزند دختر کوچک "بنعمی" نام گرفت و موآبیان و بنعمیها از نسل آن دو پدید آمدند؛[۹] لکن چنین نسبتهایی به پیامبران الهی با عصمت آنان که در آموزههای اسلامی آمده است، سازگار نیست.[۱۰]
پیشنهاد ازدواج با دختران به قوم
هنگامی که مردان قوم لوط به قصد لواط به خانه آن حضرت یورش بردند و خواستار در اختیار گرفتن مهمانان او شدند، حضرت لوط (ع) با نهی آنان از این کردار ناپسند، دخترانش را برای ازدواج به آنها پیشنهاد کرد: ﴿وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ﴾[۱۱]؛ نیز ﴿قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ﴾[۱۲] جمع بودن واژه "بنات" مینمایاند که دختران لوط دست کم سه نفر بودهاند. برخی مفسران با توجه به شمار اندک این دختران و عدم کفایت آنها نسبت به گروهی که هجوم آورده بودند، "بنات" را زنان و دختران قوم لوط دانسته و در نامیدن آن زنان به عنوان دختران خود گفتهاند: هر پیامبری پدر قوم خود است؛[۱۳] بعضی "بنات" را به همان معنای ظاهری و اشاره به دختران حقیقی لوط (ع) دانستهاند.[۱۴] براساس این تفسیر، در پاسخ به چگونگی کفایت دختران برای همه مردان گفتهاند که هدف حضرت از پیشنهاد دخترانش، درخواست ازدواج با زنان و نهی از لواط بود و دختران خود را از سر نمونه پیشنهاد داد و پاسخ قوم به حضرت لوط با بهکارگیری تعبیر ﴿بَنَاتِكَ﴾ در آیه ﴿قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ﴾[۱۵] نیز مؤید این تفسیر دانسته شده است؛ با این توضیح که آنها اساساً به لوط ایمان نداشتند، بنابراین نمیتوانند به دختر بودن زنان و دختران خود برای لوط (ع) و پدر بودن وی برای قوم معترف باشند.[۱۶] بیشتر مفسران، صیغه تفضیلِ ﴿أَطْهَرُ﴾ را در ﴿هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ﴾ صرفا برای اشاره به طهارت محضِ ازدواج با زنان دانستهاند که هیچ بر طهارت لواط دلالت ندارد؛ مانند «الله اکبر» و ﴿مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ ﴾ در آیه ﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[۱۷] که تنها بزرگی و خیر محض را میرساند.[۱۸] برخی روایات با استناد به این فقره، جایز بودن استفاده از دُبُر زن را گزارش کرده است.[۱۹] درباره پیشنهاد دختران، مفسران آن را "ازدواج" و نه هرگونه بهرهگیری جنسی بیازدواج دانستهاند، چون اساساً درمان یک فحشا (لواط) با فحشای دیگر (زنا) آن هم با سفارش پیامبر خدا توجیه و پذیرش ندارد.[۲۰] امام صادق (ع) نیز عرضه دختران را ازدواج دانسته است.[۲۱] در تورات آمده که حضرت لوط (ع) خطاب به قومش گفت آنچه در نظر شما پسند آید، با آنها انجام دهید. اگر مراد از این سخن تمتع جنسی بی ازدواج باشد، با توجه به عصمت انبیا [۲۲] و حرمت زنا ﴿وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا﴾[۲۳].[۲۴] این مطلب پذیرفتنی نیست.
مفسران به مناسبت بحث پیشنهاد ازدواج با دختران، درباره جواز ازدواج زن مؤمن با مرد کافر بحث کردهاند و اینکه چگونه حضرت لوط (ع) چنین پیشنهادی داد: بیشتر آنها احتمال جواز آن را در شریعت آن حضرت (ع) ذکر و ازدواج دختران پیامبر (ص) با عتبة بن ابیلهب و ابیالعاص بن ربیع را نمونهای دیگر یاد کردهاند که تا پیش از نزول آیه ﴿وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۲۵] ادامه داشته است، در حالی که آنها مسلمان نبودند.[۲۶] معتقدان به عدم جواز گفتهاند که پیشنهاد لوط (ع) ازدواج به شرط ایمان بوده؛[۲۷] ولی برخی هدف از عرضه دختران را پراکندن قوم دانستهاند نه ازدواج.[۲۸] قوم لوط با رد پیشنهاد وی گفتند که به دختران او گرایش ندارند: ﴿قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ﴾[۲۹] درباره "نفی حق" نسبت به دختران احتمالات مختلفی یاد شده است:
- نفی نیاز و ابراز عدم تمایل نسبت به آنها.[۳۰]
- چون دختران لوط همسر آنان نبودند، برای خود در بهرهمندی از آنان حقی باور نداشتند.[۳۱] این احتمال، با توجه به اینکه آنان پروایی از انجام دادن اعمال زشت نداشتند، صحیح به نظر نمیرسد.
- آنان بر اثر عادت به لواط و سنت شدن این عمل نزدشان به نوعی آن را نیکو و برای خود حق میدانستند و در مقابل، ازدواج با زنان را خلاف سنت پنداشته و اساسا برای کسی حقی در چنین کاری معتقد نبودند.[۳۲] برخی افزودهاند کاربرد ﴿لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ﴾ به جای ﴿مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ﴾ مینمایاند که آنان آگاهی لوط (ع) از سنت و عادت خود را به وی گوشزد کردند.[۳۳].[۳۴]
نام و شمار دختران لوط
قرآن به نام و شمار آنها نپرداخته است؛ ولی از جمع بودن واژه "بنات» میتوان به دست آورد که دست کم سه تن بودهاند و عرضه آنها نشانه بالغ بودن آنهاست؛ اما مورخان و مفسران در نام و عدد دختران لوط اختلاف دارند: برخی آنها را دو نفر و به نامهای "زعورا" و "ریثاء" دانستهاند؛ این نظر را به مشهور نسبت میدهند؛[۳۵] ولی بعضی آنان را سه تن [۳۶] و به نقلی ۱۲ نفر [۳۷] هم گزارش شده است. برخی مفسران با توجه به عدم تصریح قرآن به شمار و نام آنها و نبودن روایات معتبر در این زمینه، عدد آنها را مبهم دانسته؛ حتی دو نفر بودنشان را چون مستندش تورات است و به مطالب آن اعتمادی نیست، ضعیف شمردهاند.[۳۸] مشهور است که شهر اقامت دختران "سدوم" نام داشته است [۳۹] و مادر آنها اگر زنی باشد که دچار عذاب الهی شد، مورخان چند نام برای او برشمردهاند: "والهه"؛ "هیشفع"؛ "هلسفع".[۴۰] برای لوط (ع) همسر دیگری نیز گزارش شده که مؤمن بوده است.[۴۱].[۴۲]
ویژگیهای دختران لوط
درباره ویژگیها و فضائل آنها جز سخنان قرآن درباره "آل لوط" مطلبی در منابع نیامده است. با توجه به اینکه آل لوط شامل دختران وی نیز میشود، آنان با ویژگیهایی چون طهارت و پاکی، ایمان، اسلام و شاکر خدا بودن ستوده شدهاند که شایسته برخورداری از نعمت الهی و نجات از عذاب گشتند. ﴿فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴾[۴۳]؛ ﴿وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴾[۴۴]؛ ﴿كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ﴾[۴۵]، ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ﴾[۴۶]؛ نیز ﴿فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۴۷]، ﴿فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴾[۴۸].[۴۹]
ازدواج دختران لوط
در قرآن تنها از عرضه دختران یاد شده است و گزارشی از ازدواج آنها نیست. برخی مفسران، تصمیم حضرت لوط (ع) برای تزویج دخترانش به دو تن از مردان قوم را نقل کردهاند.[۵۰] در منابع روایی، گزارشهای متفاوتی از ازدواج آنها هست: براساس روایتی، حضرت ابراهیم دختران لوط (ع) را به ازدواج شعیب، ایوب (ع) و بلعم بنباعورا درآورد [۵۱] و حدیثی نیز از ازدواج مدین بن ابراهیم با یکی از دختران لوط یاد میکند [۵۲] و روایت دیگری، مادر حضرت ایوب (ع) را دختر لوط دانسته است؛[۵۳] همچنین شعیب (ع) را فرزند میکیل و ام میکیل را نیز دختر لوط (ع) دانستهاند؛[۵۴] لکن با توجه به معاصر بودن لوط (ع) با حضرت ابراهیم (ع) برخی از این احادیث تضعیف میشوند، زیرا بر پایه احادیث اسلامی و دیدگاه بیشتر مفسران، حضرت شعیب (ع) پدر زن موسی (ع) و همدوره وی بوده است،[۵۵] چنان که بلعم باعورا نیز در زمان موسی (ع) میزیسته[۵۶] و ایوب (ع) هم بسیار متأخر از روزگار ابراهیم (ع) بوده است. ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴾[۵۷].[۵۸] درباره زندگی دختران لوط پس از نجات از عذاب الهی و سرانجام آنها بیش از آنچه یاد شد، گزارشی در منابع اسلامی نیست.[۵۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.
- ↑ «گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم» سوره هود، آیه ۷۹.
- ↑ «(لوط) گفت: اگر میخواهید کاری بکنید اینان دختران منند» سوره حجر، آیه ۷۱.
- ↑ «اما پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهر خود بیرون کنید زیرا آنان مردمی هستند که خود را پاک مینمایانند» سوره نمل، آیه ۵۶.
- ↑ «پروردگارا مرا و خانوادهام را از کارهایی که (اینان) میکنند برهان!» سوره شعراء، آیه ۱۶۹.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که ما او و تمام خانوادهاش را رهانیدیم» سوره صافات، آیه ۱۳۴.
- ↑ «ما بر (سر) آنان شنبادی (مرگبار) فرستادیم جز بر خاندان لوط که سحرگاهی رهاییشان بخشیدیم» سوره قمر، آیه ۳۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۳۲۳؛ ج ۹، ص ۳۹۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۷۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۹۳؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۸۴.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش ۱۹: ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۲۶، ۳۰، ۳۱، ۳۸.
- ↑ قائمینسب، محمد علی، مقاله «دختران لوط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
- ↑ «و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.
- ↑ «(لوط) گفت: اگر میخواهید کاری بکنید اینان دختران منند» سوره حجر، آیه ۷۱.
- ↑ جامع البیان، ج ۷، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۲؛ التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص ۱۲۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۲۶؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۳۹.
- ↑ «گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم» سوره هود، آیه ۷۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۳۹.
- ↑ «و چون داد و ستد یا سرگرمییی ببینند، بدان سو شتاب میآورند و تو را ایستاده رها میکنند؛ بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است و خداوند بهترین روزیدهندگان است» سوره جمعه، آیه ۱۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۵۱؛ التحریر و التنویر، ج ۱۰، ص ۱۲۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۳۸.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۵۷؛ بحار الانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۹.
- ↑ جامعالبیان، ج ۷، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ التبیان، ج ۶، ص ۴۰ ـ ۴۱؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۱۳؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۳۹.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۷۲؛ بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۱۷۱.
- ↑ کشفالمراد، ص ۳۴۹؛ قواعد المرام، ص ۱۲۵.
- ↑ «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
- ↑ کتاب مقدس، لاویان ۱۸: ۶ ـ ۲۰؛ ۲۰: ۱۰؛ تثنیه ۲۲: ۲۲ ـ ۳۰؛ حزقیال ۲۲: ۱۰ ـ ۱۱.
- ↑ «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا میخوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا میخواند و آیات خود را برای مردم روشن میدارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۴۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۳؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۳۹.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۳.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۴۱۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۵۱.
- ↑ «گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم» سوره هود، آیه ۷۹.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۴.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۴.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۴۱۴؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۴۰.
- ↑ قائمینسب، محمد علی، مقاله «دختران لوط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۷۹؛ عرائس المجالس، ص ۹۱؛ البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۶۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۵۱.
- ↑ تاریخ الانبیاء، ص ۸۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۳۹.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۷۹؛ عرائس المجالس، ص ۹۱؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۶۷.
- ↑ جامع البیان، ج ۲۳، ص ۱۱۶؛ عرائس المجالس، ص ۱۰۶؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۶۸.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۹، ص ۳۹۳؛ ج ۵، ص ۳۲۳.
- ↑ قائمینسب، محمد علی، مقاله «دختران لوط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
- ↑ «اما پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهر خود بیرون کنید زیرا آنان مردمی هستند که خود را پاک مینمایانند» سوره نمل، آیه ۵۶.
- ↑ «و پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: اینان را از شهرتان بیرون کنید که آنان مردمی هستند که خود را پاک مینمایانند» سوره اعراف، آیه ۸۲.
- ↑ «قوم لوط بیمدادن را دروغ شمردند» سوره قمر، آیه ۳۳.
- ↑ «ما بر (سر) آنان شنبادی (مرگبار) فرستادیم جز بر خاندان لوط که سحرگاهی رهاییشان بخشیدیم» سوره قمر، آیه ۳۴.
- ↑ «آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم» سوره ذاریات، آیه ۳۵.
- ↑ «و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران نیافتیم» سوره ذاریات، آیه ۳۶.
- ↑ قائمینسب، محمد علی، مقاله «دختران لوط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۴۱۴؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۸۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۵۱.
- ↑ البدء و التاریخ، ج ۳ و ۴، ص ۷۵؛ بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۳۸۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۳۷۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۳۵۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۳۷۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۴۰؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۸۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۲۴۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۶۸؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۷۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۳۳۷.
- ↑ «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم» سوره انعام، آیه ۸۴.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۳۲؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۵۶.
- ↑ قائمینسب، محمد علی، مقاله «دختران لوط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.