دعبل خزاعی
آشنایی اجمالی
ابوعلی دعبل بن علی بن رزین خزاعی کوفی از شعرای مشهور شیعه، و قصیده تائیه او از قدیم زبانزد بوده است. دعبل لقب اوست و نامش را «حسن»، «عبدالرحمان» و «محمد» گفتهاند،[۱] اما به هیچ یک از این نامها شناخته شده نیست. درباره نسب او پس از جدش «رزین» اختلاف نظر وجود دارد. افرادی همانند نجاشی و خطیب نسب او را به عبدالله بن بدیل بن ورقاء میرسانند.[۲] عبدالله صحابی رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع) بود که در جنگ صفین به شهادت رسید.[۳] اما ابوالفرج نسب وی را به گونه دیگر بیان کرده است[۴] و یاقوت حموی اولی را قول اکثر میداند.[۵]
الندیم خانواده وی را شاعر دانسته[۶] و نجاشی ذیل ترجمه دعبل، او را شاعر معروف امامیه و مؤلف خوانده و ذیل ترجمه برادرش، شرح حال دعبل را آورده و به نقل از فرزند برادرش، ولادت وی را سال ۱۴۸ه نوشته است.[۷]
اصل دعبل از کوفه و به قولی قرقیسیاء، از شهرهای شام بود و در یک جا سکونت نمیکرد، بلکه پیوسته از شهری به شهری دیگر منتقل میشد، گرچه بیشتر سکونتش در بغداد بود.[۸] او امام کاظم(ع) را دیده و از امام رضا(ع) روایت کرده است.[۹] همچنین از مالک بن انس، واقدی، شعبه، سفیان ثوری و مأمون خلیفه عباسی روایت کرده و ابن ابی دؤاد قاضی القضات، محمد بن موسی و برادرانش علی و اسماعیل از او نقل حدیث کردهاند.[۱۰] خطیب روایات او از مالک و دیگران را نادرست میداند و میگوید که آن احادیث را فرزند برادرش اسماعیل ساخته است.[۱۱] دعبل مدتی والی سمنگان، از شهرهای افغانستان و مدتی والی اسوان، از شهرهای مصر بود.[۱۲] وی را شاعری پیش کسوت، خوش ذوق، بسیار هجوکننده و تندگو وصف کرده و گفتهاند که هیچ یک از خلفا و وزرا و فرزندانشان از جانب او آسوده نبودهاند.[۱۳] در شجاعت و بیباکی او همین بس که خود گفته است: پنجاه سال است چوبه دارم را بر دوش میکشم، ولی کسی را نمییابم که مرا بر آن بیاویزد.[۱۴] او مأمون، معتصم، واثق و متوکل را هجو کرد و چون معتصم قصد کشتنش را نمود، به ایران گریخت.[۱۵] مشهورترین شعر دعبل، تائیه ای است که برای امام رضا(ع) خواند و در آن، از مصائب خاندان پیامبر و محبت اهل بیت(ع) سخن گفته است. این قصیده حدود شصت بیت است که دو بیت مشهور آن چنین است:
مدارسُ آیات خلت من تِلاوة | ومنزلُ وحی مُقفرُ العَرَصاتِ | |
خُروجُ إمامٍ لامَحالَةَ خارِجٌ | یَقومُ عَلی اسمِ اللَّهِ والبَرَکاتِ |
پس از آنکه دعبل به قبر امام کاظم(ع) اشاره کرد، امام رضا(ع) دو بیت به قصیده دعبل افزود که مصرع اول آن چنین است: "و قبر بطوس یا لها من مصیبة" و برای او توضیح داد که به زودی در آنجا از دنیا میرود.[۱۶] امام انگشتر عقیق و درهمهایی منقوش به نام خود را به او بخشید و فرمود: از قم عبور کن که اینها به کار تو خواهد آمد. همچنین پیراهنی از خز به او داد و فرمود: از آن مراقبت کن که در آن هزار شب هزار رکعت نماز خوانده ام و هزار ختم قرآن کردهام.[۱۷] درباره برکات این لباس و سرانجام آن و درباره اصل قصیده و حضور دعبل نزد امام هشتم، منابع شیعه و اهل سنت به تفصیل سخن گفتهاند. درباره شهادت این شاعر دلسوخته اهل بیت نوشته اند: چون دعبل مالک بن طوق حاکم دمشق را هجو کرد، در پی او فرستاد، اما دعبل به بصره گریخت. پس مالک شخصی را تطمیع کرد تا دعبل را هر جا که هست بیابد و به قتل برساند. قاتل سرانجام وی را در یکی از روستاهای شوش پیدا کرد و شبانگاه با عصایی مسموم، ضربه ای به او زد که از دنیا رفت و در اطراف شوش دفن شد.[۱۸] درباره مرگ دعبل و مدفن او اقوال دیگری نیز هست. سال وفات وی را ۲۴۵ هـ[۱۹] یا یک سال قبل یا بعد از آن نوشتهاند.[۲۰] وی علاوه بر اشعار فراوانی که بر جای گذاشته و با عنوان دیوان دعبل چاپ شده است، کتابی در موضوع خوبیها و بدیهای عرب به نام الواحده و کتابی با عنوان طبقات الشعراء تألیف کرده است.[۲۱] اثر دیگری با عنوان کتاب فی اخبار ملوک الیمن و وصایاهم الی ابنائهم آل البیت را به او نسبت دادهاند[۲۲].[۲۳]
مدارس آیات
عنوان قصیدۀ معروف دعبل خزاعی (شاعر شیعی متوفای ۲۴۶ق) است. وی این قصیدۀ ولایی و ظلمستیز و افشاگر مظالم طاغوتها را در محضر حضرت رضا(ع) در خراسان خواند و در آن از غصب خلافت و شهادت اولاد علی و فاطمه(ع) و مظلومیّت خاندان رسالت و ستایشی از حضرت مهدی(ع) داشت و مورد ستایش و دعای آن حضرت قرار گرفت و خلعت و جایزهای از امام دریافت کرد. این قصیدۀ تائیّه که بارها از سوی اهل علم و ادب شرح و ترجمه شده است، چون یکی از مصرعهایش مدارس آیات خلت من تلاوة است به قصیدۀ "مدارس آیات" شهرت یافته که با حسرت از مکتب اهل بیت و خانههای نزول آیات قرآن که مهجور و متروک مانده است سخن میگوید[۲۴].[۲۵]
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
پانویس
- ↑ تاریخ بغداد، ج۸، ص ۲۸۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص ۱۷۶.
- ↑ رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۱؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص ۲۸۳.
- ↑ الاصابه، ج۴، ص ۱۸.
- ↑ الاغانی، ج۲۰، ص ۱۲۰.
- ↑ معجم الادباء، ج۱۱، ص ۱۰۰.
- ↑ الفهرست (الندیم)، ص ۱۸۳.
- ↑ رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۱ و ج۲، ص۱۱۴.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۸، ص ۳۸۲.
- ↑ رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۵.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۱۸، ص ۲۵۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص ۱۷۶.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۸، ص ۳۸۳.
- ↑ معجم البلدان، ج۲۰، ص ۱۶۱.
- ↑ الاغانی، ج۲۰، ص ۱۲۰.
- ↑ وفیات الاعیان، ج۲، ص ۲۶۶.
- ↑ الاغانی، ج۲۰، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۶.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ص ۲۶۳.
- ↑ رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۴.
- ↑ الاغانی، ج۲۰، ص ۱۸۶.
- ↑ رجال النجاشی، ج۲، ص ۱۱۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۶، ص ۴۰۰.
- ↑ الفهرست (الندیم)، ص ۱۸۳؛ رجال النجاشی، ج۱، ص ۳۷۲.
- ↑ المستدرک علی معجم المؤلفین، ص ۲۴۳.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۳۲۹- ۳۳۰.
- ↑ ر.ک: «دعبل خزاعی، شاعر دار بر دوش»، مصطفی قلیزاده، ص۶۳.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۱.