دفاع از دیدگاه اهل سنت
روایات وارد شده از طریق اهلسنت
احمد بن حنبل در مسند خود در احادیث عبدالله بن عباس از او روایت میکند که رسول خدا(ص) میفرماید: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»[۱]؛ کسی که به خاطر دفاع در برابر ظلمی که به او وارد میشود، کشته شود، شهید است». نسائی در سنن خود از سعید بن زید از رسول خدا(ص) نقل میکند که: ««مَنْ قاتل دون ماله فهو شهید»[۲]. همچنین نسائی در همان مبحث سنن خود از سلیمان بن بریده از پدرش بریده نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»[۳]. نسائی در همان کتاب به نقل از علقمه از ابوجعفر از رسول خدا(ص) چنین میآورد که: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»[۴]. در همان کتاب از طلحه بن عبدالله بن عوف از سعید بن زید از رسول خدا(ص) نقل میکند که: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ؛ من قتل دون أهله فهو شهيد؛ من قتل دون دينه فهو شهيد؛ من قتل دون دمه فهو شهید من قاتل دون مظلمته فهو شهید»[۵]؛ کسی که در دفاع از مالش کشته شود، شهید است، کسی که در دفاع از خانوادهاش کشته شود، شهید است؛ کسی که در دفاع از دینش کشته شود، شهید است؛ کسی که در دفاع از خونش کشته شود، شهید است و کسی که در دفاع در برابر ظلمی که به او روا داشته شده، بجنگد (و کشته شود) شهید است. نسائی از ابوجعفر نقل میکند که گفت: نزد سوید بن مقرن نشسته بودم؛ سوید بن مقرن گفت که رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»[۶]. همچنین نسائی به نقل از ابوداود میگوید: «کسی که بر انسان سلاح بکشد (بلند کند) و سپس پایین آورد، خونش هدر است»[۷].
از اسامه بن زید و یونس بن زید روایت شده که نافع از عبدالله بن عمر نقل میکند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ حَمَلَ عَلَيْنَا السِّلَاحَ فَلَيْسَ مِنَّا»[۸]؛ کسی که علیه ما سلاح بردارد، از ما نیست». ابونعیم در کتاب معرفة الصحابه از سوید بن مقرن روایت کرده است که رسول خدا(ص) میفرماید: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»[۹]. همین روایت در کتاب صحیح کنوز السنه النبویه روایت شده است[۱۰]. ابنقانع در معجم الصحابه نیز این روایت را از امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) آورده است[۱۱] در جامعالاحادیث (مدخل حرف میم) نیز همین روایت را از زبان رسول خدا(ص) نقل میکند[۱۲].
صاحب کتاب جامعالاحادیث میگوید: حدیث فوق را نسائی، ابنقانع، طبرانی و ضیاء از سوید بن مقرن با ذکر سند نقل کردهاند. محقق کتاب جامعالاحادیث میگوید: این روایت را نسائی در جلد هفت سنن، صفحه ۱۱۷، حدیث شماره ۴۰۹۶، طبرانی در معجم جلد هفت، صفحه ۸۶، حدیث شماره ۶۴۵۴ و احمد در مسند، جلد یک، صفحه ۳۰۵ با شماره ۲۷۸۰ با ذکر سند نقل کردهاند. هیتمی در زواجر، ج۶، ص۲۴۴ رجال این حدیث را صحیح میداند. این روایتها دستهای از روایات از طریق شیعه و سنی بود. سند برخی نزد شیعه و سنی صحیح بوده و با الفاظی نزدیک به هم و با یک مضمون است و آن روایتی است که شیعه و سنی از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که میفرماید: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»[۱۳].[۱۴].
دیدگاه فقهای اهل سنت درباره دفاع
فقه حنبلی
محمد بن محمد مختار شنقیطی در شرح زاد المستقنع - که در فقه حنبلی است - میگوید: گاهی متجاوزی به قصد جان، مال و یا ناموس بر انسان هجوم میآورد، که ممکن است انسان و یا غیر آن باشد؛ در مقابل، گاهی انسان توانایی دفاع و دفع متجاوز از حریم خود را دارد و گاهی از چنین توانی برخوردار نیست؛ به چنین مسائلی در فقه، مسائل صیال[۱۵] میگویند. آیا دفاع در برابر مهاجمی که قصد کشتن، غارت مالی و یا تجاوز به حریم انسان را دارد، واجب است؟ و اگر واجب نیست، آیا افضل است یا خیر؟ اگر به جواز و مشروعیت دفاع با مراتب و صورتهای گوناگون آن معتقد باشیم، آیا مدافع میتواند با وجود امکان دفاع با مرتبه سبکتر، با مرتبه قویتر از خود دفاع کند؟ برترین و بزرگترین حرمتها، حرمت جان آدمی است، سپس ناموس و در مرتبه بعدی مال قرار دارد. شرع درباره احکام صائل (مهاجم) به جان، ناموس و مال سختگیر است؛ فقیهان درباره دفاع از جان و ناموس فتاوای متفاوتی ارائه نمیکنند، اما درباره وجوب یا عدم وجوب دفاع از مال - بر اساس تفصیلی که بیان کردهاند-اختلاف نظر دارند. به این ترتیب وقتی به وجوب دفع مهاجم حکم میدهند، در دفاعی که برای جان یا ناموس باشد با یکدیگر اختلافی ندارند، اما در وجوب دفاع از مال به طور یکسان فتوا نمیدهند.
لازم است شخص مورد تهاجم با آسانترین راه و وسیلهای که به نظرش میرسد، از خود دفاع کند؛ مشروعیت دفاع دراین باره با دلایل شرعی ثابت شده است. فقیهان در آن سوی مسئله [عدم جواز تجاوز مهاجم] اتفاق نظر دارند، یعنی صائل (مهاجم) حق تجاوز به خون (جان)، ناموس و اموال مردم را ندارد؛ پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَ أَمْوَالَكُمْ وَ أَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ- كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا- فِي بَلَدِكُمْ هَذَا»[۱۶]؛ همانا خونها، داراییها و ناموسهایتان بر یکدیگر حرام است؛ مانند حرمت امروزتان در این ماه شما در این دیار شما. شخص مسلمان از سوی شارع مقدس اجازه دفاع دارد؛ از اینرو، خداوند متعال میفرماید: ﴿...وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ...﴾[۱۷].
سکوت انسان در برابر مهاجم، به معنای به هلاکت انداختن خویش است؛ خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾[۱۸]. بنابراین، اگر انسان در برابر متجاوز سکوت کند، خود را به کشتن داده است [و اسباب قتل خویش را فراهم کرده است]؛ سنت پیامبر اکرم(ص) نیز این مطلب را تأیید میکند: مردی به رسول خدا(ص) عرض کرد: نظرتان درباره کسی که میخواهد مال مرا بگیرد، چیست؟ حضرت فرمود: مالت را واگذار نکن. گفت: اگر با من بجنگد؟ فرمود: با او بجنگ. گفت: اگر مرا بکشد، نظرتان چیست؟ حضرت فرمود: تو شهید هستی. گفت: اگر من او را بکشم؟ فرمود: او در آتش است. در حدیث صحیح آمده است: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شهید و من قتل دون عرضه فهو شهید و من قتل دون نفسه فهو شهید»[۱۹].
هر کس در راه دفاع از مالش کشته شود، شهید است؛ هر کس در دفاع از ناموسش کشته شود، شهید است و هر کس در دفاع از جانش کشته شود، شهید است. حال، آیا این دفاع از نوع دفاع واجب وجوب تعیینی است یا به اختیار شخص [و دارای وجوب تخییری] میباشد که به این ترتیب دست فرد از نظر حکم فقهی باز است[۲۰]؛ به اعتقاد مصنّف که همان نظر امام احمدبن حنبل است، دفاع واجب است [واجب تعیینی است]؛ بنابراین، اگر فردی به جان، ناموس و یا مال دیگری تجاوز کند، دفاع در برابر او واجب است، مگر در زمان فتنه[۲۱].[۲۲].
فقه شافعی
نووی از فقیهان شافعی در روضة الطالبین مینویسد: برای کسی که مورد هجوم قرار گرفته، دفاع کردن از جان و نیز عضوی از بدن و از منفعت آن[۲۳] جایز است و همچنین دفاع از تجاوز به بضع[۲۴] یا مقدمات آن و نیز دفاع از مال - اگر چه اندک باشد- جایز است؛ البته در صورتی که این موارد، محترم باشند. دفاع از فرد مورد تهاجم، برای دیگران جایز است، حتّی اگر شخصی مشاهده کند مسلمانی به کافر ذمّی یا پدری به فرزندش یا آزادی بر بندهاش به ناحق هجوم برده میتواند از وی دفاع کند؛ زیرا آنها محترم و مظلومند. از شافعی قول دیگری نقل شده که دفاع از مال اگر به کشته شدن یا قطع عضو بیانجامد، جایز نیست؛ ولی قول اوّل مشهور است و جمهور علما به آن فتوا دادهاند. در حدیث صحیح آمده است: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ» پس دفاع در همه صورتها جایز است و اگر به صدمه دیدن متجاوز بیانجامد، ضمانی ندارد.
اگر ببیند شخصی با کنیز او رفتار ناشایستی انجام میدهد- اگر چه به حد تجاوز و زنا نرسد-حق دارد دفاع کند، حتی اگر کشته شدن خودش را به دنبال داشته باشد. دیگری هم میتواند از باب حسبه و نهی از منکر دفاع کند، حتی اگر آنچه که مورد تجاوز قرار گرفته، ملک متجاوز باشد. بنابراین، اگر ببیند شخصی مال خود را از بین میبرد، برای مثال خرمن خود را نابود میکند یا مال خود را به دریا میریزد، جلوگیری از آن جایز است و اگر حیوان [در معرض نابودی] باشد، مثلاً اگر ببیند شخصی سرِ الاغ خود را میشکند، بنابر قولِ صحیحتر بازداشتن او از این کار و دفع کردن او واجب است؛ بغوی به دلیل حرمت حیوان [به عنوان موجود زنده و مخلوق خداوند متعال وجوب ممانعت و دفع را قطعی دانسته است. چگونگی دفاع اینگونه است که شخصی که به او تهاجم شده، باید ترتیب و تدریج را در دفاع رعایت کند یعنی از مرحله آسانتر آغاز کند؛ بنابراین، اگر دفع متجاوز با سخن، فریاد و یاریطلبیدن از مردم امکانپذیر شود، زدن جایز نیست؛ همچنین اگر شرّ متجاوز با افتادن در آب یا آتش یا شکسته شدن پای او دفع شود، زدن او جایز نیست؛ همینطور اگر بین آنها دیوار، خندق یا نهر بزرگی وجود داشته باشد.
ولی اگر نهر کوچکی [میان مدافع و مهاجم] باشد و [مدافع] گمان غالب داشته باشد که مهاجم میتواند از آن عبور کند، ابن صبّاغ گفته است: «در این صورت میتواند تیراندازی کند و مانع عبور او شود». اما اگر مهاجم جز با زدن دفع نشود، زدن او جایز است ولی در اینجا هم باید ترتیب را رعایت کند؛ بنابراین، اگر دفع او به مرتبهای از زدن امکانپذیر باشد، اما مدافع بیشتر بزند، ضامن خواهد بود. همچنین اگر مهاجم فرار کند و [مدافع] او را تعقیب کرده و به او ضربه بزند، ضامن خواهد بود. اگر کسی که به او حمله شده، توان فرار یا پناه گرفتن در جای محکم یا پناهنده شدن به گروهی را داشته باشد، آیا لازم است این چنین کند یا میتواند در جای خود بماند و با متجاوز مبارزه کند؟ دراین باره روایات گوناگونی وجود دارد و فقیهان در نظر دارند؛ اظهر، وجوب فرار است، چون شخص، مکلّف به حفظ جان خود با آسانترین راه است[۲۵].[۲۶].
فقه مالکی
در فتح الجلیل شرح مختصر خلیل (فقه مالکی) آمده است: اگر شخص مورد تهاجم بتواند، بدون اینکه آسیبی به وی برسد، فرار کند، زدن و زخمی کردن متجاوز جایز نیست؛ از اینرو، فرار کردن براو از باب تن دادن به کمترین زیان واجب است. ابنعربی گفته است: «اگر شخص مورد تهاجم، قادر به فرارِ مصون از زیان باشد، جایز نیست مهاجم را برای دفاع از خود زخمی کند. اما اگر چنین توانی ندارد، میتواند مهاجم را با هر آنچه در توان دارد دفع کند». ابنعرفه نیز مانند ابنرشد و دیگران میگوید: «اگر دو ضرر با هم تعارض کردند، باید سبکترین آنها برگزیده شود»[۲۷].[۲۸].
منابع
پانویس
- ↑ احمد بن محمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۳۱۰.
- ↑ احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۰.
- ↑ احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۰.
- ↑ احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۰.
- ↑ احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۰.
- ↑ احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ احمد بن عبدالله ابونعیم اصفهانی، معرفة الصحابه، ج۱۰، ص۳۶.
- ↑ بارع عرفان توفیق، صحیح کنوز السنة النبویه، ج۱، ص۸۸.
- ↑ ابوالحسین عبدالباقی بن قانع، معجم الصحابه، ج۲، ص۴۱۰.
- ↑ جلالالدین سیوطی، جامعالاحادیث، ج۲۱، ص۲۱۰.
- ↑ محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۲۱؛ ابوالحسین عبدالباقی بن قانع، معجم الصحابه، ج۲، ص۴۱۰.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت ص ۵۱.
- ↑ صیال در لغت به معنای برانگیخته شدن، یورش ناگهانی و جستن است و در اصطلاح فقیهان به رفتاری گفته میشود که فردی بر دیگری یورش برد چه برای زدن، کشتن و غارت کردن با تجاوز به شرف و ناموس.
- ↑ محمد بن محمد المختار الشنقیطی، شرح زاد المستقنع، ج۱، ص۳۹۲.
- ↑ «و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
- ↑ «و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ این روایت در منابع روایی شیعه هم نقل شده است (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۲). (مترجم).
- ↑ به این معنا که اختیار دفاع یا نبود آن به دست خود وی باشد. (مترجم).
- ↑ محمد بن محمد المختار الشنقیطی، شرح زاد المستقنع، ج۱، ص۳۹۲.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت ص ۳۳.
- ↑ یعنی جایز است از خود دفاع کند، در برابر کسی که جان او را هدف قرار داده یا عضوی از بدن او را یا منفعتی از اعضای بدن مانند شنوایی او را از بین ببرد آن هم بدون اینکه به گوش او آسیب برساند. (مترجم).
- ↑ بُضع کنایه از جماع، آمیزش و شرمگاه زن است. (مترجم).
- ↑ یحیی بن شرف النووی، روضة الطالبین، ج۳، ص۴۹۰.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت ص ۳۶.
- ↑ ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن احمد الکاشانی، فتح الجلیل شرح مختصر خلیل، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت ص ۳۸.