دلایل اعتبار سیره معصومان چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دلایل اعتبار سیره معصومان چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دلایل اعتبار سیره معصومان چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی اکبر ذاکری

حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری در کتاب «درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه» در این‌باره گفته‌ است:

  • «عصمت: مهم‌ترین دلیل بر لزوم پیروی از سیره معصومان عصمت آنان است. خداوند در قرآن پیروی از پیامبر (ص)[۱] و عمل به دستورهای ایشان را لازم دانسته است. اگر عصمت نباشد، الزامی برای عمل به سیره و سنت آنان نیست. ثقة الاسلام کلینی در باب اول کتاب حجت کافی روایاتی را نقل می‌کند که خداوند در قرآن فرموده: ﴿مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۲]؛ خداوند امور بندگان را به پیامبرش و آن حضرت به علی (ع) و فرزندان ایشان وانهاده است[۳]؛ به همین جهت است که قول، عمل و تقریر آنان برای دیگران قابل استناد است.

عمل به سنت و سیره رسول خدا (ص) دستور خداوند است و در روایات فراوانی مورد تأکید قرار گرفته است. باب آخر کتاب علم اصول کافی درباره اخذ به سنت است[۴]. ائمه هم اولی الامر هستند که در قرآن اطاعت از آنان واجب دانسته شده است[۵]. آنان اوصیای پیامبرند[۶] و منظور از اطاعت از اولی الامر در آیه، اطاعت از آنان است[۷]. امیرالمؤمنین (ع) بیان نموده، از آن جهت خداوند اطاعت اولی الامر را واجب کرده که آنان معصوم و پاک هستند و بر خلاف دستور خدا فرمان نمی‌دهند[۸]؛ بنابراین کسی که پاک و معصوم باشد، شایسته پیروی است. سیره و سنت وی درخور عمل است؛ افزون بر آن، امام به معنای پیشواست؛ یعنی کسی که باید از او پیروی شود. به تعبیر امیرالمؤمنین هر پیروی امامی دارد که به او اقتدا می‌کند و از نور دانش او بهره می‌برد[۹]. تنها یک معصوم باقی می‌ماند که ممکن است گفته شود با دیگران متفاوت است و سنت و سیره وی مطرح نشده و آن فاطمه زهرا (س) است. لزوم پیروی از سنت‌های منسوب به ایشان نیز از آن جهت که معصوم است، لازم می‌نماید. وقتی حجیت سنت و سیره معصوم اثبات شود، ایشان هم جزو معصومان مورد اتفاق و مشمول آیۀ تطهیر هستند. در احادیث، تشویق به عمل به سنت فاطمه (س) در کنار سنت دیگر معصومان بیان شده است. در دعای تعقیب نماز مغرب و صبح به نقل از امام صادق (ع) آمده: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ أَمْسَيْتُ وَ أَصْبَحْتُ بِاللَّهِ مُؤْمِناً عَلَى دِينِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَى دِينِ عَلِيٍّ (ع) وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَى دِينِ فَاطِمَةَ (س) وَ سُنَّتِهَا وَ عَلَى دِينِ الْأَوْصِيَاءِ (ع) وَ سُنَّتِهِمْ...»[۱۰]: به نام خداوند بخشنده مهربان. روز را شب کردم و شب را صبح کردم، درحالی که به خداوند ایمان دارم، بر دین محمد و سنت او هستم، بر دین علی و سنت او هستم، بر دین فاطمه و سنت او هستم و دین اوصیای الهی و سنت آنان.

در اینجا از سنت فاطمه (س) یاد شده که مانند سنت پیامبر و امامان باید مورد توجه و پیروی و عمل قرار گیرد و سیره بخشی از سنت یا مرادف آن است

  • حجت: معصومان حجت‌های الهی هستند. حجت بودن آنان، یکی از جهاتی است که پیروی از سیره و رفتار آنان را برای دیگران موجه و لازم می‌سازد. حجت یعنی چیزی که می‌توان به آن برای دیگران استدلال و برهان آورد[۱۱]. وقتی گفته می‌شود اجماع حجت است، یعنی دلیل بر حکم شرعی است که می‌توان به آن استناد کرد و دلیل بر حکم شرعی دانست که در مباحث اصول فقه به آن پرداخته شده است.

زمانی که پیامبر (ص) یا علی و فاطمه (ع) حجت معرفی می‌شوند؛ یعنی آنان کسانی هستند که دیگران می‌توانند به راه و روش آنان عمل کنند و در بیان علت عمل به آن، نزد خداوند احتجاج کنند. بدیهی است سیره و روشی حجت است که برای دیگران قابل پیروی باشد. روایاتی داریم که در آنها معصومان حجت دانسته شده‌اند و طبق آنها، دیگران با پیروی از آنان در مسیر صحیح قرار می‌گیرند. به چند روایت اشاره می‌شود:

  1. پیامبر فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَعْدَاؤُنَا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُنَا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ»[۱۲]: من، علی، فاطمه، حسن، حسین (ع) و نه تن از فرزندان حسین (ع)، حجت‌های خدا بر خلق او هستیم. دشمنان ما، دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند.
  2. جابر بن عبدالله از پیامبر (ص) نقل می‌کند که فرمود: “خداوند علی (ع) و همسرش و فرزندانش را حجت‌های خدا بر خلقش قرار داده است و آنان درهای دانش در امت من می‌باشند. هر کس با راهنمایی آنان حرکت نماید، به سوی راه راست می‌رود”[۱۳]. در این روایت حجت به معنای امام نیست؛ زیرا زهرا (س) هم مورد اشاره قرار گرفته است؛ بنابراین می‌توان آنها را اسوه و نمونه برای دیگران دانست تا انسان‌ها با پیروی از ایشان به راه درست دست یابند. در روایتی دیگر که حسکانی از پیامبر (ص) نقل کرده، آن حضرت خود را به خورشید و علی (ع) را به ماه و فاطمه (س) را به زهره و حسن و حسین (ع) را به فرقدان (دو ستاره)[۱۴] انبیا و پیامبران هم به عنوان حجت‌های خدا در زمین معرفی شده‌اند[۱۵]. امام زمان (ع) در توقیعی علما و آگاهان به حوادث سیاسی را حجت خود بر بندگان و خود را حجت خدا بر آنان معرفی کرده است[۱۶]. مرحوم کلینی در کافی پس از کتاب توحید، کتاب حجت را آورده و در آن از مسائل نبوت، امامت و ویژگی‌های هر یک از رسول و امام سخن گفته و به بیان مولد و تاریخ معصومان پرداخته است

اسوه: تعبیر دیگری که پیروی از معصومان را می‌رساند، “اُسوه” است. این واژه درباره معصومان به کار رفته است. راغب در معنای “اسوه” می‌نویسد: “اُسوه و إسوه مانند قُدوه و قِدوه و آن حالتی است که انسان در آن پیروی از دیگری می‌کند، چه نیکو باشد و چه زشت، چه در شادمانی و چه در زیانمندی”[۱۷].

شخصی که دیگران او را نمونه و الگو قرار داده‌اند، ممکن است الگویی در خوبی‌ها باشد و ممکن است نمونه در بدی‌ها و زشتی‌ها باشد. علامه حلی بعد از نقل آیۀ اسوه درباره رسول خدا (ص) در بیان معنای اسوه می‌نویسد: اسوه انجام دادن کاری است به این جهت که دیگری انجام داده است[۱۸] که شامل خوب و بد می‌شود؛ به همین علت قرآن وقتی رسول خدا (ص) را به عنوان اسوه معرفی می‌کند، اسوه را به صفت نیکویی ستوده است: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۱۹].

آیه به این نکته اشاره دارد که هر کسی را الگو و اسوه خود انتخاب نکنید. کسی را اسوه برگزینید که به دنبال اعمال پسندیده و نیک است. افزون بر رسول خدا (ص)، تعبیر اسوه درباره ابراهیم پیامبر (ع) و پیروان وی نیز در قرآن به کار رفته است[۲۰].

گرچه اسوه در لغت معنای عامی دارد، کاربرد آن در اسوۀ نیکو و پسندیده است. اسوه پیروی از رفتار دیگران است. اصولیان شیعه و سنی درباره آیه اسوه و آیات مربوط به اتباع از رسول خدا (ص) مانند ﴿فَاتَّبِعُوهُ[۲۱] یا ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي[۲۲] بحث‌های مختلفی کرده‌اند که آیا اتباع و تأسی به فعل و رفتار پیامبر (ص) واجب است یا نه. دراین باره چهار نظر مطرح است[۲۳]. علمای شیعه مانند سید مرتضی[۲۴]، شیخ طوسی[۲۵]، علامه حلی[۲۶]، صاحب فصول[۲۷] و میرزای قمی در قوانین[۲۸] از آیۀ اسوه بحث کرده‌اند. مهدی نراقی افعال پیامبر (ص) و معصوم را دارای هشت جهت دانسته و درباره هر یک سخن گفته که سه وجه اول آنکه مرتبط به بحث ما می‌باشد، چنین است:

  1. آنچه از افعال طبیعی انجام دادند، مانند خوردن، آشامیدن، بیداری، حرکت و سکون و مانند آن. تردیدی نیست که اینها برای ایشان و برای تمام امت اسلامی مباح است و در این موضوع خلافی نیست.
  2. کارهایی است که از اختصاصات پیامبر (ص) است، چه عبادی مانند وجوب تهجّد و نماز وتر برای ایشان یا غیرعبادی مانند بیش از چهار همسر داشتن و مانند آن. تردیدی نیست که در این امور امکان پیروی از حضرت نیست.
  3. آنجا که جهت آن مشخص باشد از وجوب، استحباب و اباحه، طبق آن، به پیامبر (ص) تأسی می‌شود و حضرت اسوه قرار می‌گیرد. اگر واجب باشد پیروی واجب و اگر مستحب باشد پیروی و تأسی مستحب یا مباح خواهد بود.

موارد دیگری که ذکر می‌کند، مواردی است که جهت آن مشخص نیست و عمل پیامبر (ص) برای بیان حکم مجمل و مانند آن است و آن را وا می‌کاود[۲۹].

شهید محمد باقر صدر نکته جالبی را درباره آیه اسوه بیان می‌کند؛ ایشان می‌گوید منظور پیروی در جنبه بشری پیامبر (ص) است؛ بنابراین حضرت و معصومان در تمام موارد اسوه هستند؛ مگر ثابت شود کاری که انجام داده‌اند، اختصاصی و از جهت رسالت و امامت آنان بوده است[۳۰].

فخر رازی از علمای اهل سنت در معنای اسوه بودن پیامبر (ص) می‌نویسد: “می‌توان اسوه را در موردی به کار برد که اسوه در بعضی از کارها باشد و این مسلم است؛ اما نزد ما پیامبر (ص) در سخنانش و بسیاری از اعمالش که ما را دستور پیروی از آن داده، مانند این سخن که "آن‌گونه نماز بخوانید که می‌بینید من نماز می‌خوانم" اسوه است”[۳۱]. آمُدی با ذکر آیه اسوه در موردی گفته، هر کس به پیامبر (ص) تأسی ننماید، ایمان به خدا و روز قیامت ندارد؛ پس عمل به سنت پیامبر (ص) واجب است[۳۲]»[۳۳].

پانویس

  1. ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  2. «آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۸.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۹.
  5. ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ «از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷ و ۱۸۹.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶: « إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا».
  8. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۲۳: «وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ».
  9. نهج البلاغه، ن۳۵: «أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ».
  10. ابن طاووس، فلاح السائل، ص۲۳۰؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۸۳، ص۹۷؛ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۰۰.
  11. الحجّة لغة: كلّ شيء يصلح أن يحتجّ به على الغير (محمدرضا مظفر، أصول فقه، ج۲، ص۱۲).
  12. شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۳۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۶، ص۲۲۸؛ عمادالدین ابی جعفر طبری، بشارة المصطفی، ص۲۴.
  13. عبیدالله بن عبد الله حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۷۶: «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أَبْنَاءَ [هُ‏] حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ -وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي- مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ».
  14. فرقدان: دو ستاره نزدیک قطب که به آن راه شناسند (علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ذیل کلمه فرقد).
  15. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۷۰.
  16. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۴: «فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ».
  17. ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۶.
  18. علامه حلی، تهذیب الوصول إلی علم الأصول، ص۱۷۶: الأسوة: الإتيان بفعل الغير لأنّه فعله.
  19. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  20. ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ «بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴؛ ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ «بی‌گمان برای شما آنان نمونه‌ای نیکویند، برای هر کس که به خداوند و روز بازپسین امید می‌ورزید» سوره ممتحنه، آیه ۶.
  21. «از آن پیروی کنید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  22. «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  23. شیخ طوسی، العدة فی أصول الفقه، ج۲، ص۵۷۶.
  24. سید مرتضی، الذریعة إلی أصول الشریعه، ج۲، ص۱۰۰ و ۱۰۲.
  25. شیخ طوسی، العدة فی أصول الفقه، ج۲، ص۵۷۳.
  26. علامه حلی، نهایة الوصول الی علم الأصول، ج۲، ص۵۵۲؛ علامه حلی، مبادی الوصول إلی علم الأصول، ص۱۷۲؛ علامه حلی، تهذیب الوصول إلی علم الأصول، ص۱۷۶.
  27. محمدحسین بن عبدالرحیم حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیه، ص۳۱۳.
  28. میرزا ابوالقاسم بن محمد قمی، القوانین المحکمة فی الأصول، ج۲، ص۵۵۵.
  29. محمدمهدی نراقی، أنیس المجتهدین فی علم الأصول، ج۱، ص۳۰۶.
  30. محمد باقر صدر، قواعد کلی استنباط، ج۲، ص۳۲۵.
  31. ابوعبدالله محمد بن عمر فخر رازی، المحصول، ج۳، ص۲۵۱ (مؤسسة الرساله)؛ ج۱، ص۴۲۲ (چ دار الکتب).
  32. سیف الدین ابوالحسن علی بن محمد آمدی، الإحکام، ج۱، ص۲۳۱.
  33. ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۷۸-۸۵.