دلایل حق امر کردن حکومت و لزوم اطاعت مرم چیست؟ (پرسش)

دلایل حق امر کردن حکومت و لزوم اطاعت مرم چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

دلایل حق امر کردن حکومت و لزوم اطاعت مرم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیمشروعیت حکومت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
سید جواد ورعی

حجت الاسلام و المسلمین سید جواد ورعی در کتاب «درسنامه فقه سیاسی» در این‌باره گفته‌ است:

  1. اولویت مطلق پیامبر و امام: قرآن کریم درباره پیامبر می‌فرماید:  النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ [۱]. معنای آیه از دیدگاه مفسران این است که پیامبر برای تدبیر امور مردم شایسته‌تر بوده و حکمش از حکم آنان بر خودشان نافذتر است. بدیهی است اولویت پیامبر بر مردم نشانه برخورداری ایشان از “حق امر و نهی” در راستای اداره جامعه است. آیات دیگر و نیز روایات متعددی وجود دارد که امام معصوم را نیز دارای چنین حقی می‌داند[۲]. چنان‌که بنابر نظریۀ ولایتِ فقیهان عادل در عصر غیبت، فقیه واجد شرایطی که مردم برای جامعه انتخاب می‌کنند، دارای چنین حقی است. بنا بر دیدگاهی که حق حاکمیت در عصر غیبت را از آن مردم دانسته که می‌تواند به شخص امین - نه لزوماً فقیه عادل - بسپارد، باز هم حق امر و نهی و جعل قانون برای حکومت ثابت است.
  2. معنا و مفهوم عناوین: در منابع دینی از حاکم جامعه به‌عنوان “ولیّ” به معنای سرپرست یا “ولیّ امر”، “سلطان”، “امام” و “امیر” یاد شده که نشانه برخورداری از حق آمریت است. بدیهی است سرپرست، سلطان، پیشوا و رهبر، یا امیری که دارای حق آمریت و اختیار قانونگذاری و تصمیم‌گیری نباشد، از عهده اداره مطلوب جامعه بر نخواهد آمد. کاربرد این واژگان برای زمامداران جامعه گویای مفروض دانستن این حق برای آنان است. اگر در فرهنگ جامعه، رئیس قوم و قبلیه “خادم” شمرده شده، به‌منظور متوجه کردن رؤسا و زمامداران جامعه به این نکته است که باید خدمتگذار مردم باشند، نه اینکه مردم را خادم و نوکر خویش بپندارند.
  3. تعیین قلمرو اطاعت: دلایلی که برای اطاعت از حاکم قلمروی تعیین کرده، مثلاً اطاعت را فقط در نیکی‌ها تجویز کرده[۳]، یا اطاعت از دستورهایی که معصیت خداوند را در پی دارد، ممنوع شمرده[۴]، دلیل روشنی بر برخورداری حاکم از حقّ امر و نهی است. معنای روایاتی که اطاعت از حاکم را در قلمرویی محدود کرده یا در مواردی منع نموده، آن است که حاکم در محدوده‌ای معیّن حق امر و نهی دارد. همچنین روایاتی که اطاعت از فرمانداران و استانداران را مقیّد به رعایت حق و ادای حقوق مردم کرده[۵]، گواه دیگری بر حق آمریت حکومت است، نیز روایاتی که پیروی مردم از زمامداران را در صورتی لازم شمرده که حاکمان به وظایف خود در قبال آنان عمل کنند[۶]، دلیلِ دیگر “حق آمریت مشروط حکومت” و “وظیفۀ اطاعت مشروط مردم”»[۷]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  2. به‌عنوان نمونه:  أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ  «از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹؛  إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ  «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  3. مغربی، تأویل الدعائم الاسلام، ج۳، ص۱۲۹؛ نیشابوری، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۶۹ «إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي‏ الْمَعْرُوفِ‏».
  4. «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ‏» (حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۷۴).
  5. امام علی S پس از اعزام مالک اشتر به ولایت مصر در نامه‌ای به مردم نوشت: «فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِيعُوا أَمْرَهُ‏ فِيمَا طَابَقَ الْحَقَّ»؛ “به سخنش گوش بسپارید و دستورش را در مواردی که مطابق با حق است، پیروی کنید” (نهج‌البلاغه، نامه ۳۸).
  6. «فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَا يَنَامُ أَيَّامَ الْخَوْفِ وَ لَا يَنْكُلُ‏ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ‏ أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ بْنُ الْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِيعُوا أَمْرَهُ‏ فِيمَا طَابَقَ الْحَقَّ فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللَّهِ لَا كَلِيلُ‏ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِي‏ الضَّرِيبَةِ فَإِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تُقِيمُوا فَأَقِيمُوا»؛ “بنده‌ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در ایام ترسناک، خواب نمی‌رود، و از دشمنان در اوقات بیم و هراس باز نمی‌گردد. بر بدکاران از سوزش آتش سخت‌تر است و او مالک بن حارث برادر (و از قبیله و خویشان) مذحج است. پس سخنش را بشنوید و دستور و فرمانش را در آنچه مطابق حق است، اطاعت کنید، زیرا او شمشیری از شمشیرهای خدا است که تیزی آن کند نمی‌شود و ضربه آن بی‌اثر نمی‌گردد. اگر به شما دستور داد که به سوی دشمن روانه شوید، حرکت کنید و اگر دستور داد که نروید، از حرکت باز ایستید” (نهج‌البلاغه، نامه ۳۸).
  7. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۶۲.