دلایل حق نظارت مردم بر دولت چیست؟ (پرسش)
دلایل حق نظارت مردم بر دولت چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
دلایل حق نظارت مردم بر دولت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین سید جواد ورعی در کتاب «درسنامه فقه سیاسی» در اینباره گفته است:
- «فساد آور بودن قدرت: مهمترین دلیلی که میتواند بر لزوم نظارت بر دولتمردان ارائه شود، آن هم دلیلی فرادینی و فرامذهبی، “وجود زمینه فساد در قدرت بیمهار و بینظارت” است. بشر به تجربه دریافته است که قدرت متمرکز و بینظارت موجب انواع و اقسام فسادهاست، قرآن کریم نیز بر این واقعیت مهر تأیید میزند[۱]. از اینرو، تدابیری لازم است تا از فساد قدرت که دامن عموم مردم را میگیرد، جلوگیری شود. “تفکیک قدرت”، “تحدید قدرت”، “منضبط کردن اعمال قدرت از طریق قانون”، “موقت بودن مناصب سیاسی و اجتماعی”، “تشکیل احزاب سیاسی” و “مطبوعات و نشریات” از جمله راهکارهای جلوگیری از فساد قدرت است که بشر در طول تاریخ و در نظامهای سیاسی مختلف بدان دست یافته است، “نظارت بر صاحبمنصبان” نیز یکی از همین راهکارهاست که البته در قالبهای گوناگونی انجام میشود. برخی از فقیهان به دلایل دیگری نیز استناد کردهاند که عبارتند از[۲]:
- شورایی بودن حکومت در اسلام: ماهیت حکومت در اسلام شورایی بودن امور است. قرآن و سنت پیامبر گواه روشنی بر لزوم مشورت زمامداران جامعه با صاحبنظران، کارشناسان و مشارکت عموم مردم در اداره امور کشور است. حفظ این هویت و جلوگیری از دگرگونی آن به حکومت استبدادی، افزون بر وارستگی اخلاقی زمامداران، در گرو به رسمیت شناختن حق دخالت، مراقبت و نظارت مردم بر زمامداران جامعه است. حکومتی که در آن یک نفر تصمیم بگیرد و مردم هیچگونه احساس مشارکتی در اداره امور کشور را نداشته باشند، افزون بر آنکه به استبداد و خودرأیی میانجامد، مردم را دچار رخوت، بیتفاوتی و بیمسئولیتی میکند. حتی پیشوایان معصوم نیز برای اداره امور جامعه با صاحبنظران مشورت کرده و مردم را به حضور و دخالت در امور تشویق میکردند. بهگونهای که حتی برخی از صاحبان موقعیت اجتماعی بیش از اندازه برای خود حق دخالت در امور قائل بودند و به حضرت علی (ع) اعتراض میکردند که نباید بدون مشورت ما تصمیم بگیری! با آنکه سیره امام بر مشورت با یاران و ترغیب مردم به مشارکت در امور و نظارت و مراقبت بر زمامدار جامعه بود. امام علی (ع) نه در زمان خلفای پیشین از مشورت دادن به آنان دریغ میورزید و در زمان خلافت خویش از مشورت کردن با اصحاب پرهیز میکرد. لزوم مشورت زمامدار با صاحبنظران تا پیش از حاکمیت امویان، در صدر اسلام سنّت پیامبر شمرده میشد و زمامداران جامعه بدان پایبند بودند.
- وجوب نهی از منکر: امر به معروف و نهی از منکر بهعنوان تکلیفی همگانی، بهویژه بر صاحب منصبان، بدون نوعی نظارت عمومی امکانپذیر نیست. رسول خدا (ص) و ائمه هدی با آنکه از مقام عصمت برخوردار بودند، مردم را به نظارت بر یکدیگر و صاحبان قدرت تشویق میکردند. از نقد، انتقاد و اعتراض آنان به تصمیمات خویش با روی گشاده استقبال میکردند و به قانع کردن آنان میپرداختند. رسول خدا (ص) در صلح حدیبیه به جای نکوهش معترضان به این قرارداد، به پاسخگویی و اقناع ایشان پرداختند. هنگامی که گذر زمان صحت تصمیم پیامبر را آشکار کرد، از اعتراض خود پشیمان شدند و خود را سرزنش کرده و برای جبران آن تلاش کردند[۳]. پیامبر جامعهای ساخت که مردم امر و نهی زمامداران و صاحبمنصبان و نقد و انتقاد و حتی اعتراض به آنان را نه تنها حق، بلکه وظیفه خویش میدانستند. نمونههای فراوان مواجهة نقادانه اصحاب پیغمبر با خلفا و امرای جامعه شاهدی بر این معناست[۴]. همین عادت موجب شد که حتی در زمان خلافت علی (ع)، بهرغم آنکه آن حضرت با شوق و اصرار فراوان مردم به بیعت با ایشان، به خلافت رسیده بود، اما به مقدار درک و معرفت خود به امر و نهی امام میپرداختند و دیدگاههای خود را مطرح میکردند. بهویژه که امام آنان را به نقد و انتقاد از خویش ترغیب میکرد و از تملقگویی به مانند تملقِ صاحبان قدرت بر حذر میداشت و با صراحت میفرمود: «وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِي لِمَا لَا يَصْلُحُ لِي فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ كَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ»؛ با من با تعارف و تملّق و رودرواسی رفتار نکنید. گمان نبرید که گوش من برای شنیدن انتقاد و عرضه شدن اینکه مقتضای حق این است که چنین و چنان باشی، سنگین است. بدانید آن کس که شنیدن انتقاد و تذکرات و سخن حق بر گوشش ثقیل است، عمل بر طبق حق بر او سنگینتر خواهد بود. علامت اهل حق و اهل عدل این است که از تذکرات و انتقادات پروا ندارند.
امام خمینی، رهبر فقید انقلاب اسلامی، در همان ماههای نخستین تأسیس جمهوری اسلامی به همگان هشدار داد که در برابر رفتار و عملکرد یکدیگر مسئولاند و در یک سخنرانی اظهار داشت: الآن مکلّفیم ما، همهمان مسئولیم، نه مسئول برای کار خودمان، مسئول کارهای دیگران هم هستیم. «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ». همه باید نسبت به همه رعایت کنند. مسئولیت من هم گردن شماست، شما هم گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی؟ باید هجوم کنید، نهی کنید که چرا؟ اگر خدای نخواسته یک معمّم در یک جا پایش را کج گذاشت، همه روحانیون باید به او هجوم کنند که چرا برخلاف موازین؟ سایر مردم هم باید بکنند. نهی از منکر اختصاص به روحانی ندارد، مال همه است. امت باید نهی از منکر بکند؛ امر به معروف بکند[۵].
- پرداخت مالیات: از اینکه مردم برای صرف در مصالح عمومی مالیات میپردازند، میتوان نتیجه گرفت که حق دارند بر مصرف صحیح مالیات در موارد لازم نظارت کنند. علامه نائینی در برابر مخالفان مشروطه که دخالت مردم در شئون اداره جامعه را ممنوع میشمردند، بر این باور بود که چون مردم مالیات میپردازند تا در مصارف معینی هزینه شود، میتوانند بر چگونگی مصرف آن نظارت نمایند[۶]»[۷]
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ ﴿وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ﴾ «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند» سوره بقره، آیه ۲۰۵؛ ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ * إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ * الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ * وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ * وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ * الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ * فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ﴾ «آیا درنیافتهای که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ * با (مردم شهر) “ارم” که دارای ستونهای بزرگ بود * که مانند آن در میان شهرها نیافریدهاند * و با قوم ثمود که در آن دره، خرسنگ (ها) را میشکافتند * و با فرعون، دارنده آن میخها * آنان که در شهرها سر به سرکشی برداشتند * و در آنها بسیار به تباهی پرداختند» سوره فجر، آیه ۶-۱۲؛ ﴿أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ﴾ «و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند که سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنها از ایشان در زمین توانمندتر و پراثرتر بودند و خداوند برای گناهانشان آنان را فرو گرفت و ایشان را در برابر خداوند نگهدارندهای نبود» سوره غافر، آیه ۲۱؛ ﴿فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ﴾ «و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار میکردند» سوره فصلت، آیه ۱۵؛ ﴿قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ﴾ «گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند» سوره نمل، آیه ۳۴.
- ↑ ر.ک: نائینی، تنبیه الامة و تنزیه الملة، ص۱۱۲.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۰۸ و ۳۱۸.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۸، ص۲۵۶ و ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۴۸۸.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة و تنزیه الملة، ص۱۱۲.
- ↑ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۵۷.