دیدگاه شیعیان و اهل سنت پیرامون تولد امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دیدگاه شیعیان و اهل سنت پیرامون تولد امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دیدگاه شیعیان و اهل سنت پیرامون تولد امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید جعفر موسوی‌نسب

حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«در ابتدا لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که اعتقاد به مصلح، و موعود جهانی در تمام ادیان یک اصل مسلّم و قطعی است و هریک از انبیای گذشته، به پیروان خود از آمدن مصلحی غیبی خبر داده‌اند[۱].

به طور کلی از دو طریق می‌توان تولد و وجود امام زمان (ع) را ثابت کرد:

  1. دلیل عقلی؛
  2. دلیل نقلی.

دلیل عقلی: و آن این که تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلّفانی وجود دارند، عده‌ای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند، و زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است به همین جهت علی (ع) نیز فرموده‌اند: زمین هرگز از حجّت خدا خالی نخواهد ماند و آن حجّت الهی یا ظاهر است یا مشهور یا خائف است و مستور تا حجّت‌ها و بینات الهی باطل نگردد.

دلیل نقلی: این دلیل را می‌توان به دو صورت توضیح داد:

۱. روایات نبوی که امامان دوازده‌گانه را با نام‌های آنان به‌طور روشن معرفی کرده‌اند که به ذکر دو نمونه اشاره می‌کنیم:

اوّل: از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل نزد رسول خدا آمد و سؤال‌های بسیاری را مطرح نمود و از اوصیاء نیز پرسید، حضرت در پاسخ فرمود: نخستین وصی من علی و پس از او حسن و حسین و امامان نه‌گانه و از فرزندان او می‌باشند، و نعثل پرسید نام آنها چیست؟ حضرت اسامی تک‌تک امامان را تا امام دوازدهم حضرت مهدی (ع) شمردند[۲].

دوم: باز در کتاب مناقب وجود دارد که از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل شده که شخصی یهودی به محضر رسول اللّه (ص) می‌رسد و سؤالات زیادی می‌کند و از اوصیای حضرت می‌پرسد و سؤال می‌کند پس از حسین اوصیاء چه کسانی هستند؟ پیامبر فرزندان امام حسین از علی بن الحسین (ع) را نام می‌برد تا حضرت مهدی (ع) و سپس می‌فرماید لقب او قائم و حجّت است و او غایب خواهد شد و خوشا به حال صابران در غیبت... .

۲. شواهد تاریخی یعنی گزارش‌هایی که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده‌اند در بین شیعه بسیار زیاد است و در بین اهل سنت هم کم نیستند افرادی که قائل به ولادت آن حضرت شدند که ذیلاً به چند نمونه اشاره می‌شود:

  • حافظ سلیمان حنفی می‌گوید: خبر معلوم نزد محققان و مؤثّقان این است که ولادت قائم (ع) در شب پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ ه.ق در شهر سامرا واقع شده است[۳].
  • خواجه محمد پارسا در کتاب "فصل الخطاب" گفته: یکی از اهل بیت ابو محمد عسکری است که فرزندی جز ابو القاسم که قائم و حجّت و مهدی و صاحب الزمان نامیده می‌شود باقی نگذاشت و او در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری متولد شد. مادرش نرجس نام دارد، او هنگام شهادت پدرش، پنج سال داشت[۴].

بهتر است بدانیم بعضی محققین تعداد روایات اهل سنت را بسیار زیاد تخمین زده‌اند که همه در مورد امام دوازدهم می‌باشد که فقط حقّانیت شیعه اثنی عشری (دوازده امامی) را می‌رساند و بر هیچ یک از مذاهب، جز شیعه دوازده امامی منطبق نیست و همه این احادیث بر ولایت و امامت حضرت (ع)‏ دلالت می‌کند و آیت اللّه صافی -دام عزّه- در کتاب مهدویت بیش از ۷۷ نفر از علمای اهل سنت را نقل می‌کند که هریک به نحوی ولادت آن حضرت را بیان کرده‌اند.

پس اگر اهل سنت مطلقاً بگویند حضرت مهدی (ع) به دنیا نیامده، این ادّعایی کاملاً بی‌اساس است زیرا آنها حتّی گفته‌ها و نوشته‌های بزرگان خود را هم قبول ندارند. علاوه بر آن، آیات متعددی در قرآن به چگونگی قیام آن بزرگوار اشاره کرده است[۵].

به عنوان نمونه به تفسیر آیات ۱۰۵ و ۱۰۶ سوره نور، ۵۵ از سوره توبه، ۲۹ سوره کهف و ۲۹ سوره مؤمن مراجعه شود. و اگر آنها طولانی بودن عمر را دلیل عدم تولد ایشان بدانند، به سادگی می‌توان عرض کرد که همان کسی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی موعود اقتدا کند و یونس را در شکم ماهی محافظت نماید و یا به نوح پیامبر ۹۵۰ سال عمر دهد، آیا او قدرت ندارد به مهدی (ع) عمر طولانی عنایت کند، در حالی که خود اهل سنّت نیز قائل به زنده بودن عیسی و خضر و صالح و... می‌باشند.

نتیجه: ولادت حضرت مهدی (ع) امری است مسلّم و قطعی و خود اهل سنت هم به آن واقفند و عوامل و انگیزه‌های دیگری وجود دارد که نمی‌گذارد حق را بازگو کنند و حقانیت شیعه اثنی عشری و وجود امام زمان (ع) را بپذیرند»[۶].

پاسخ‌های دیگر

۱. آقای مهری؛
آقای سید محمد جواد مهری، در مقاله «انتظار فرج» در این‌باره گفته است: «تنها اختلافی که بین ما و برادران اهل سنت در این زمینه وجود دارد، این است که ما معتقدیم آن حضرت هم‌اکنون در همین جهان زندگی می‌کنند و ایشان فرزند بلافصل امام یازدهم - امام حسن عسکری (ع) - می‌‌باشند که طبق مصالحی در پشت پرده غیبت، از انظار مردم غایب و پنهان است و روزی که اراده حضرت حق تعلق بگیرد، پرده غیبت بالا زده می‌‌شود و مصلح موعود می‌‌رسد، ولی اکثر اهل سنت معتقدند که آن حضرت در آخرالزمان متولد می‌‌شود و پس از اذن خداوند، حکومت الهی را به‌دست می‌‌گیرد»[۷].
۲. آقای امینی؛
آقای سید عبدالحمید امینی، در مقاله «انتظار عدالت و صلح جهانی» در این‌باره گفته است:

«دسته‌ای بر این عقیده‌اند که آن منجی در آسمان عروج کرده است در آخر زمان یا روز موعود به زمین فرود می‌آید و جهان را از ظلم و جور نجات می‌دهد؛ منجی اینها شخص معینی است که در آسمان‌ها قرار دارد؛ یعنی فرد نامشخصی نیست که هنوز به دنیا نیامده باشد و عالم وجود از وجود او خالی باشد. اعتقاد به مصلح مجهول و فرد ناموجود، معتقد گروه دوم دین‌داران است که گروه عظیمی از مسلمانان را تشکیل می‌دهد. اهل سنت اعتقاد دارند که در آخر زمان فرزندی از نسل پیغمبر اسلام (ص) ظهور می‌کند؛ او از نسل فاطمه هست اما اینکه از نسل امام حسن (ع) هست یا امام حسین (ع)‌ اختلاف کرده‌اند، اکثری آنها بر این اعتقادند که از نسل امام حسین (ع) است‌[۸]. برخی که او را فرزند حسن می‌داند، در این حسن هم اختلاف دارند که آیا حسن سبط النبی (ص)، امام دوم شیعیان است یا امام حسن عسکری (ع) است، بعد از مشاجره‌های که دارند، به نمایندگی از شیعه آرایی را نسبت به شیعه داده‌اند سپس آن را به استهزا گرفته است که به نظر نگارنده سفاهت خودشان را نشان داده است‌[۹].

"ای فاطمه قسم به آن کسی که مرا به حق مبعوث نمود از آن دو تا (حسن و حسین) مهدی این امت است"[۱۰]؛ همین حدیث برای خاتمه به نزاع و پاسخ به استهزای باورهایشان نسبت به عقیده شیعه، کافی است.

گروه سوم، شیعه امامیه است که اعتقاد دارد که آن مرد صالح (ع) مهدی فاطمه از نسل امام حسن و حسین علیهما السّلام است آن امام همام (ع) فرزند امام حسن عسکری فرزند امام علی نقی فرزند امام محمد تقی فرزند امام رضا فرزند موسی کاظم فرزند جعفر صادق فرزند امام محمد باقر که از طرف پدر به امام علی زین العابدین فرزند امام حسین و از طرف مادر به فاطمه دختر امام حسن (ع) می‌رسد.

این از برجستگی افکار و عقاید شیعه است که معتقد است آن موعود جهان به دنیا آمده است و مانند ما، در انتظار به سر می‌برد؛ مثل او در پس پرده غیبت مثل خورشید در پشت ابر است، هم‌چنان‌که خورشید وقتی طلوع کرد روز می‌شود، هوا روشن می‌شود، جنب وجوش و زندگی به راه می‌افتد[۱۱]. وجود امام و حجت خدا (ص) هم منشأ زندگی و تلاش برای تحقق امیدها و سعادت است. در تجرید الاعتقاد خواجه طوسی درباره علت غیبت او گفته است: وجود حجت حق لطف است و تصرف او لطف دیگر است‌[۱۲].

لذا انتظار در بینش اسلامی انتظار مخصوصی است، انتظار ظهور کسی است که انتظار ظهورش عبادت و پاداش دارد، اجر و پاداش آن معادل با بودن با امام (ع) در خیمه آن حضرت، بلکه مثل کسی است که با آن حضرت شمشیر زده، و فراتر از آن مانند کسی است که در رکاب پیامبر اعظم (ص) شهید شده است[۱۳]. این انتظار، در حدیث دیگر شرط قبولی عبادت بیان شده است‌[۱۴]»[۱۵].

پانویس

  1. آیة اللّه مکارم شیرازى، مهدى انقلابى بزرگ، نشر صدف، چاپ چهارم، ص 31.
  2. شیخ کلینى قدّس سرّه، اصول کافى، (ترجمه سید جواد مصطفوى)، نشر فرهنگ اهل البیت، سال ۳۲۸ ه.ق، ج ۱.
  3. شیخ سلیمان قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، (چاپ قدیم)، ص ۱۷۹.
  4. همان مدرک.
  5. آیة اللّه صافى (لطف اللّه)، امامت و مهدویت، چاپ بهمن، نوبت ۱، ج ۲ ص ۵۶ الى ۲۴۱.
  6. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۷۷-۸۱.
  7. مهری، سید محمد جواد، انتظار فرج.
  8. اللآلئ المصنوعه بقیة المناقب، ج ۱، ص ۴۱۳.
  9. «خ ۳۴۴ و روی أیضا من حدیث أبی أمامة قال خطبنا رسول الله (ص) و ذکر الدجال و قال: فتنفی المدینة الخبث کما ینفی الکیر خبث الحدید و یدعی ذلک الیوم یوم الخلاص فقالت أم شریک فأین العرب یا رسول الله یومئذ فقال: هم یومئذ قلیل و جلهم ببیت المقدس و إمامهم المهدی رجل صالح؛ خ ۳۴۵ و روی أیضا من حدیث عبد الله بن عباس رضی الله عنهما قال قال رسول الله (ص): لن تهلک أمّة أنا فی أولها و عیسی ابن مریم فی آخرها و المهدی فی وسطها. و هذه الأحادیث و إن کان فی أسنادها بعض الضعف و الغرابة فهی مما یقوّی بعضها بعضا و یشدّ بعضها ببعض فهذه أقوال أهل السنة و أما الرافضة الامامیة، فلهم قول رابع و هو أن المهدی هو محمد بن الحسن العسکری المنتظر من ولد الحسین بن علی لا من ولد الحسن الحاضر فی الأمصار الغائب عن الأبصار». (المنار المنیف، ج ۱، ص ۱۴۸).
  10. «... يَا فَاطِمَةُ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ إِنَّ مِنْهُمَا مَهْدِيَّ هَذِهِ الْأُمَّةِ» خ ۱۵۳: «و منا سبطا هذا الامة و هما ابناک الحسن و الحسین و هما سیدا شباب أهل الجنة و أبوهما و الذی بعثنی بالحق خیر منهما...» (مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۶۵- ۱۶۶).
  11. «قَالَ سُلَيْمَانُ: فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ (ع): فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ؟ قَالَ: كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ» (لطف الله صافی، منتخب الاثر فی امام الثانی العشر (ع)، الفصل الثانی، الباب التاسع و العشرون، ص ۳۳۷).
  12. علامه حلی، کشف المراد، به تحقیق حسن‌زاده آملی، المقصد الخامس، ص ۳۶۲.
  13. لطف الله، صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، الفصل العاشر، الباب الثانی، ح ۹ و محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۲۰۰.
  14. همان، ح ۱۳ و احمد بن خالد برقی، المحاسن، کتاب الصفوه و النور، ج ۱، ص ۱۵۱- ۱۷۴.
  15. امینی، سید عبدالحمید، انتظار عدالت و صلح جهانی، ص۲۳۵-۲۳۸.