رابطه آزادی و اختیار انسان با ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
رابطه آزادی و اختیار انسان با ظهور امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / انتظار فرج
مدخل اصلیرابطه اختیار انسان با ظهور امام مهدی
تعداد پاسخ۳ پاسخ

رابطه آزادی و اختیار انسان با ظهور امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

حسین سوزنچی

حجت الاسلام و المسلمین حسین سوزنچی، در مقاله «مهدویت و انتظار در اندیشه شهید مطهری» در این‌باره گفته است:

«انقلاب مهدی تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. در خصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد که بر اساس هر یک، انتظار، معنای خاصّی می‌یابد. یک دیدگاه این است که تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست یا اگر ضابطه‌مند است، اراده انسانی در آن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاکم است. کسی که معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست، باید قائل شود به اینکه این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی را هم نمی‌توان تحلیل کرد؛ آن‌گاه انتظار، یعنی منتظر یک حادثه عجیب و غریب ماندن و کاری نکردن تا بلکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند. اینجا است که باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می‌شود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم کمک کنیم. کسی هم که قائل باشد تحوّلات، ضابطه‌مندند، امّا اراده انسانی در آنها نقشی ندارد نیز چاره‌ای ندارد جز اینکه بگوید: کاری نمی‌توان کرد و یگانه کار، حرکت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویکرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعه ستم‌ها و تبعیض‌ها ناشی می‌شود؛ آن‌گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یکّه‌تاز میدان شود، این انفجار رخ می‌دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید[۱]. دیدگاه دوم آن است که تحوّلات تاریخی ضابطه‌مندند و اراده انسانی در آنها نقش دارند که در بخش اوّل در واقع مبانی این دیدگاه را تبیین کردیم. در این دیدگاه نیز دوگونه تصویر وجود دارد که شاید بتوان تفاوت دکتر شریعتی و استاد مطهری را در مسأله انتظار در این موضع دید. یک تصویر اگزیستانسیالیستی است که در این تصویر، ارادة انسان نقش بسیار مهمّی دارد؛ امّا هدفی ورای انسان قائل نیست و معتقد است که خود انسان باید هدف برای خود بیافریند[۲]. در واقع از دید آنها، پذیرش هر هدفی ورای انسان و حرکت انسان به سمت آن هدف مستلزم از خود بیگانگی است؛ پس از پیش نباید هیچ هدفی را برای انسان قائل شد؛ بلکه هر کسی هر هدفی دلش می‌خواهد برای خود برگزیند و به سمت آن حرکت کند؛ امّا اشکالات این تصویر اگر بیش‌تر از دیدگاه قبل نباشد، کم‌تر نیست. مهم‌ترین اشکالش این است که اصلا آفریدن ارزش به معنای دقیق کلمه سخنی بی‌معنا است. آیا به واقع معقول است که انسان فرض کند در مقابلش هدفی هست؛ آن‌گاه به سمت آن هدف فرضی و برای رسیدن به آن حرکت کند. این مثل کار بت پرست‌ها است که بت را می‌آفریدند و بعد می‌پرستیدند و انسان داستان آن مرد ساده‌لوح را به یاد می‌آورد که برای رهایی از آزار بچه‌ها به آنها گفت: در کوچة بالاتر آش نذری می‌دهند و وقتی بچه‌ها به آن سمت دویدند، با خود گفت شاید واقعاً آش می‌دهند و خودش هم به آن سمت حرکت کرد. هدف فرضی معنا ندارد، هدف باید واقعی باشد؛ امّا در عین حال برگرفته از عمق وجود خود آدمی باشد به نحوی که حرکت به سمت آن، حرکت کمالی برای خود تلقّی شود، نه حرکتی به سمت از خود بیگانگی. در هر حال، در این تصویر انتظار به معنای اعتراض همیشگی به هر وضعی است و مستلزم اصالت انقلاب است؛ یعنی اگر هیچ هدف خاص و معیّنی قبول نشود، آن‌گاه به هر حالتی انسان باید معترض باشد و هیچ هدفی را که عده‌ای پذیرفته‌اند نپذیرد؛ زیرا دیگر انتظار به پایان خواهد رسید، و به نظر می‌رسد دیدگاه دکتر شریعتی در کتاب انتظار، مکتب اعتراض چنین مبنایی داشته باشد»[۳].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی نصیری، در کتاب «انتظار موعود» در این‌باره گفته است: «تمهید مقدمات ظهور به صورت طبیعی و متأثر از اراده و اختیار انسان‌ها محقق خواهد شد، نه آن که متأثر از اراده تکوینی و قاهرانه الهی باشد. بر این اساس، انسان‌ها به صورت طبیعی با باور به شکست تمام ادیان و اندیشه‌های مدعی نجات و سعادت بشریت و با مشاهده کردن ناکامی همه نظام‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در حاکمیت عدالت و ارزش‌های اخلاقی، خود با تمام وجود طالب ظهور منجی خواهند بود و او را برای غلبه بر دشمنانش یاری خواهند رساند[۴].این سخن به معنای ضرورت تلاش برای تمهید مقدمات ظهور؛ از قبیل ترویج اخلاق و معنویت در زندگی فردی، اجتماعی و حتی جهانی است»[۵].
۲. آقای لک‌زایی؛
آقای دکتر شریف لک‌زایی، در مقاله «آزادی انتظار و آموزه مهدویت» در این‌باره گفته است:
  1. عنصر اساسی و گوهری آدمی آزادی و اختیار است. آزادی و اختیار در هر معنایی که از آن مراد شود، اما در این نکته که تصمیم گیرنده اصلی و اساسی حیات سیاسی و اجتماعی همانا انسان است مشترک است. گرچه در زمینه بهره‌گیری از این عنصر مشکلاتی پیش رو است و البته اقتضائات خاص و موانع گوناگونی در پیش پای افراد نهفته است اما به هر حال انسان با دستان پرتوان و فربه برخودار از آزادی و اختیار دست به انتخاب زده و راه و سرنوشت و زندگی خویش را بر می‌‌گزیند.
  2. تأسیس دولت مهدوی نیازمند تحقق شرایطی است که از جمله آنها می‌‌توان به آمادگی فرد و جامعه اشاره کرد. تحقق آمادگی خود البته نیازمند ابزارهایی است که از جمله آنها کاربست آزادی و اختیار در زندگی است. البته این آزادی و اختیار همانا می‌‌تواند انسان را به هر سمت و سویی که آدمی میل کند سوق دهد اما طبیعی است که زمینه‌سازی برای تحقق و تأسیس دولت مهدوی نیز از این مسیر دشوار میسور خواهد بود. بدون بهره گیری از آزادی و در فقدان آزادی و اختیار، آدمی راه به جایی نمی‌برد و شرایط تحقق دولت مهدوی پیش نخواهد آمد. از این‌رو انسان برای آن که زمینه ظهور و بروز دولت مهدوی را در خود و جامعه خود فراهم آورد نیازمند آزادی است. ظهور منجی و تأسیس دولت مهدوی راهی است که به تدریج و با کار مداوم همراه با آزادی و اختیار پدید خواهد آمد.
  3. نه تنها ظهور موعود و تأسیس دولت مهدوی آزادانه و همراه با آمادگی تمام رخ می‌‌نماید که از سویی تداوم دولت مهدوی نیز با استفاده از همین عنصر محقق خواهد شد. از این‌رو حضور آزادی و اختیار انسان شرط بقا و تداوم دولت مهدوی است. نه تنها شرط بقای دولت مهدوی استمرار آزادی و اختیار آدمی است که در این دولت گوهر آزادی و اختیار آدمی بیش از گذشته شکوفان شده و مورد بهره‌برداری قرار می‌‌گیرد. چنان که دیگر نعمت‌ها به انسان روی می‌‌آورد این عنصر نیز در انسان شکوفاتر شده و میوه‌های شیرینی را نصیب انسان می‌‌کند.
  4. و در نهایت این که نباید از آزادی معقول ترسید و آن را از انسان دریغ ورزید. می‌‌بایست در هر شرایطی زمینه‌های حضور و بروز گوهر آزادی را درون انسان‌ها پدید آورد و آنان را مشتاق بهره‌گیری از آن کرد. به یقین در این صورت می‌‌توان با کار مداوم و برنامه‌ریزی‌های حساب شده جامعه را به سمت و سویی سوق داد که زمینه ظهور و تأسیس دولت مهدوی فراهم گردد. از این‌رو شاید بتوان عنصر آزادی را با توجه به پشتوانه اختیار تکوینی از اساسی‌ترین مباحث در آموزه مهدویت به شمار آورد»[۶].

پانویس

  1. (مطهری، ۱۳۷۱: ص ۵۶ ـ ۶۴).
  2. (مطهری، ۱۳۷۲ الف: ص ۵۱ ـ ۴۶).
  3. سوزنچی، حسین، مهدویت و انتظار در اندیشه شهید مطهری، ص ۷۱.
  4. در روایاتی از اهل بیت (ع) به این نکته تصریح شده است؛ به عنوان نمونه، امام صادق (ع) فرمود: « مَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا يَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْلِ» امر ظهور قائم محقق نخواهد شد، مگر آن که هر گروهی از مردم که مدعی اجرای عدالت‌اند، زمام کار را بر عهده گیرند، تا دیگر کسی عذر نیاورد که اگر ما حکومت می‌‌کردیم عدالت می‌‌ورزیدیم. در این هنگام قائم برای اجرای حق و عدالت ظهور خواهد کرد". بحارالانوار، ج۱۳، ص۱۶۸.
  5. نصیری، علی، انتظار موعود، ص ۶۵،۶۶.
  6. لک‌زایی، شریف، آزادی انتظار و آموزه مهدویت.