یزید بن شراحیل انصاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از زید بن شراحیل)

مقدمه

یزید بن شراحیل عامری انصاری - یا زید بن شراحیل بنابر نقلی - از کاتبان امیرالمؤمنین(ع) بود. این مطلب، در منابع گوناگون آمده است. در مناقب خوارزمی و مسند علی بن ابی طالب(ع) وی از کاتبان حضرت شناخته شده است[۱].

علامه امینی در کتاب گران‌سنگ الغدیر وی را به عنوان کاتب امیرالمؤمنین(ع) نام می‌برد که این حدیث را از پیامبر(ص) شنیده که به علی(ع) می‌فرمود: «شما بهترین مردم هستید؛ تو و شیعیانت» [۲]؛

در کتاب‌های تفسیر و حدیث در تفسیر آیه أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ[۳]. نقل شده یزید بن شراحیل کاتب علی(ع) از رسول گرامی اسلام(ص) نقل کرده که به علی فرمود: «آنان شیعیان تو هستند، وعده من و شما حوض کوثر است»[۴] یا آمده «هُمْ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ وَ مَوْعِدِي...»[۵].

مرحوم امینی او را از راویان غدیر[۶] و جزو گواهان روز مناشده دانسته است: آن هنگام که حضرت در کوفه از مردم بر ولایت و جانشینی خود در غدیر خم توسط پیامبر(ص) گواهی خواست و گروهی از صحابه بر این امر گواهی دادند[۷].

بخاری می‌نویسد: او از ابو مسعود و حذیفه حدیث شنیده و شعبی از او روایت می‌کند[۸]. ابن ابی حاتم رازی می‌نویسد: یزید بن شراحیل عامری، جزو انصار است که از ابو مسعود بدری و حذیفه حدیث شنیده و شعبی و موسی بن عبدالله بن زید از او حدیث نقل کرده‌اند [۹].

اطلاعات ما دربارۀ ابن شراحیل اندک است. او در جریان قیام مختار، فعال و با خاندان علوی در ارتباط است.[۱۰]

ابن شراحیل پیام‌رسان محمد بن حنفیه به مختار ثقفی

از تاریخ طبری استفاده می‌شود که یزید بن شراحیل، پیام رسان محمد بن حنفیّه به مختار بوده است. وی درباره علت فرستادن سر عمر بن سعد نزد محمد بن حنفیه یا امام سجاد(ع) می‌نویسد: ابو مخنف از موسی بن عامر نقل می‌کند. که انگیزه مختار بر کشتن عمر بن سعد این بود که یزید بن شراحیل انصاری نزد محمد بن حنفیه رفت و بر او سلام کرد و با یک دیگر درباره خروج مختار به گفت و گو پرداختند و این که وی درصدد خون خواهی اهل بیت است. محمد بن حنفیه گفت: او تصور می‌کند شیعه ما است در حالی که قاتلان امام حسین(ع) جزو هم‌نشینان او می‌باشند و در کنار او سخن می‌گویند و از آنها حمایت می‌شود. یزید بن شراحیل، آنگاه که به کوفه آمد نزد مختار رفت. مختار از وی دربارۀ محمد بن حنفیه پرسید. یزید، سخنان محمد بن حنفیه را برای او بازگو نمود. مختار که در ابتدا با قاتلان امام حسین(ع) مدارا می‌کرد دستور داد گردن عمر بن سعد و فرزندانش را زدند و سرهای آنها را توسط مسافر بن سعید بن نمران ناعطی و ظبیان بن عماره تمیمی برای محمد بن حنفیه ارسال کرد[۱۱].[۱۲]

نامه محمد بن حنفیه در ردّ غلوّ

در شهر کوفه دو زن به نام «هند» دختر متکلفة ناعطیه و «لیلی» دختر قمامه، شیعیان تندرو را در خانه خود جمع کرده و در آن به نقل حدیث می‌پرداختند. برادر لیلی جزو شیعیان میانه‌رو بود؛ از این رو خواهرش او را دوست نداشت. ابو عبدالله جدلی و یزید بن شراحیل جریان این دو زن و تندروی‌های آن دو را به محمد بن حنفیه گزارش دادند. همچنین گزارشی دربارۀ ابو احراس و بطین لیثی و ابو حارث داده شد.

محمد بن حنفیه، نامه‌ای توسط یزید بن شراحیل برای شیعیان کوفه فرستاد و آنان را از این گروه برحذر داشت و نوشت: «از محمد بن علی به کسانی که در کوفه از پیروان ما هستند. اما بعد، پس به سوی مجلس‌ها و مسجدها بروید و در پنهان و نهان به یاد خدا باشید به جز مؤمنان، کسی را از یاران خاص و سر (بطانه) خویش قرار ندهید، پس اگر بر خود می‌ترسید بترسید بر دین خویش از این دروغگویان! نماز، روزه و دعا را زیاد کنید؛ زیرا هیچ یک از خلق و مردمان، مالک ضرر و نفع کسی نیست جز آنچه خداوند بخواهد و هر کس در گرو کار خویش است و هیچ کس بار گناه دیگری را بر نمی‌دارد و خداوند بر هر نفسی از آنچه انجام داده آگاه است، پس عمل شایسته انجام دهید و برای خود عمل شایسته پیش فرستید و از غافلان مباشید و درود بر شما»[۱۳].

مورد غلو این گروه، روشن نیست؛ اما از نامه استفاده می‌شود که آنان به نماز و روزه و دعا، بهای لازم را نمی‌دادند؛ از این رو آنها به این مسائل توصیه شده‌اند و با توجه به آیات قرآن، بیان می‌کند که هر کس در گرو عمل خویش می‌باشد. توصیه دیگر وی این است که در مساجد حاضر شوند و جلسات سری، آنان را از اجتماع جدا و دور نسازد.

از گزارش دیگر طبری که از ابو مخنف نقل کرده به دست می‌آید کسانی که با این منزل ارتباط داشتند جزو طرفداران مختار بودند و این جریانات مربوط به زمان درگیری مختار با مصعب بن زبیر بوده است[۱۴].

نکته دیگری که استفاده می‌شود این است که یزید بن شراحیل ساکن کوفه بوده و حوادث آنجا را به محمد بن حنفیه گزارش می‌داده و رابط میان کوفه و مدینه بوده است، به ویژه در قیام مختار.

بنابراین، بعید نیست که وی افزون بر کتابت، کارگزار خراج حضرت نیز بوده باشد؛ زیرا گردآوران خراج و زکات، عنوان کاتب نیز داشتند و آنچه می‌گرفتند مینوشتند. ابوزید پدر مصعب بن یزید انصاری[۱۵] که نامش در بخش گردآوران خراج بیان شده ممکن است وی باشد. این نکته در صورتی درست خواهد بود که کنیه یزید بن شراحیل، ابوزید باشد که متأسفانه تاکنون نتوانستیم کنیه او را به دست آوریم یا نام فرزندان او را بدانیم.

تاریخ درگذشت وی نیز برای ما مشخص نیست.[۱۶]

نکته‌ای درباره قیام مختار

با توجه به آنچه گذشت، سؤالی به ذهن می‌رسد که چرا یزید بن شراحیل انصاری به محمد بن حنفیه مراجعه می‌کرده در حالی که در آن زمان، رهبر شیعیان امام سجاد(ع) بوده است؟

در پاسخ می‌‌توان گفت امام چهارم(ع) امور مربوط به قیام مختار را به عموی خود محمد بن حنفیه سپرده است و شیعیان برابر دستور حضرت، موظف بودند به ابن حنفیه مراجعه کنند.

علامه مجلسی در بحار الأنوار نقل می‌کند: هنگامی که مختار، تصمیم خویش را بر خون خواهی از قاتلان امام حسین(ع) اعلام کرد، شماری از بزرگان کوفه - که نام آنها را یاد کرده - برای کسب تکلیف به مدینه نزد محمد بن حنفیه رفته و جریان مختار را به او گزارش دادند. ابن حنفیه پس از گفت وگو با آنان گفت: حرکت کنید نزد امامم و امام شما علی بن الحسین(ع) برویم. آنها همراه ابن حنفیه نزد امام چهارم رفتند و جریان مختار را به عرض حضرت رساندند. امام سجاد(ع) در حضور آنان، امور مربوط به قیام مختار را به محمد بن حنفیه واگذارد و خطاب به عمویش فرمود: «ای عمو! اگر برده زنگی برای ما خاندان تعصب بورزد، بر مردم واجب است که از او حمایت کنند. من زمام این کار را به دست تو سپردم، پس هرگونه که می‌خواهی عمل کن»[۱۷]؛

از این رو می‌‌بینیم یزید بن شراحیل از طریق محمد بن حنفیه، حوادث کوفه را پی می‌گیرد و به وی گزارش می‌دهد و دستورات او را به مختار و شیعیان در کوفه می‌رساند. این نکته خود نشانه تشیع یزید بن شراحیل و موقعیت اجتماعی برجسته اوست.[۱۸]

نکته‌ای درباره کاتب قرارداد آتش بس صفین

در کتاب وقعة صفین در پایان قرارداد حکمیت میان امیرالمؤمنین(ع) و معاویه در جنگ صفین کاتب قرار داد در یک مورد «عمر»[۱۹] و در مورد دیگر «عمیره»[۲۰] دانسته شده. با توجه به اینکه در نقلی، عمرو عاص به کاتب پیشنهاد می‌کند عنوان «امیرالمؤمنین» را از ابتدای نام علی(ع) در متن قرارداد بردارد؛ زیرا شامیان علی را امیر خود نمی‌دانند[۲۱]. محقق محترم کتاب وقعة صفین، عبدالسلام محمد هارون نتیجه‌گیری کرده که عمر و عمیره جزو کاتبان علی(ع) بودند و به این مطلب در فهرست فنی پایان کتاب[۲۲] تصریح می‌کند در حالی که این مطلب درست نیست.

علت صحیح نبودن آن این است که برابر نقل ابن اعثم کوفی در الفتوح «عمر» یا «عمیره» کاتب رسمی معاویه بوده نه علی(ع). نام این کاتب معاویه در برخی نسخه‌های فارسی الفتوح، «عمیر بن عباد کلبی» و در نسخه‌ای «عمرو بن عباد کلبی»[۲۳] و در نقلی «عمر بن عباد کلبی» و در نسخۀ عربی «عمار بن عباد الکلبی» است[۲۴].

در کتاب الفتوح، پس از نقل متن قرارداد حکمیت می‌نویسد: دبیر علی(ع) عبیدالله بن ابی رافع، نسخه‌ای نوشت و اهل شام آن را امضا کردند و دبیر معاویه؛ عمیر بن عباد کلبی نسخه‌ای نگاشت و اهل عراق آن را امضا نمودند[۲۵].

در کتاب مناقب و بحار الأنوار نیز کاتب علی(ع)، عبیدالله بن ابی رافع و کاتب معاویه عمیر بن عباد کلبی شناخته شده‌اند[۲۶].

بنابراین، عمیر دبیر معاویه بوده است که پس از نگارش قرار داد، مبادله شده است[۲۷]. برابر آنچه گذشت افزودن نکته دیگری لازم است. و آن این که در ترجمه وقعة صفین به نام «پیکار صفین» بر اساس این اشتباه، خطای دیگری رخ داده است. توضیح این که چون در فهرست عربی «عمر» کاتب علی(ع) شناخته شده است و پیش از آن، عمر مساوی با عمر بن سعد دانسته شده است مترجم محترم تصور کرده است منظور از «عمر کاتب حضرت»، همان عمر بن سعد است؛ از این رو در پاورقی «عمر» را عمر بن سعد دانسته و متأسفانه در متن ترجمه نیز این اشتباه را تکرار کرده است و عبارت کتاب را "وفي كتاب عمر بن سعد: هَذَا مَا تَقَاضَي..." چنین ترجمه کرده است که «عمر بن سعد چنین نگاشته بود». در حالی که منظور نصر بن مزاحم این است که در کتاب عمر بن سعد بن ابی صید اسدی که از منابع مهم وقعة صفین بوده، این مطلب ذکر شده است. متأسفانه در ادامۀ ترجمه، نام کاتب در پرانتز «عمر بن سعد» شناخته شده است. بگذریم از این که نام هیچ یک از این کاتبان در فهرست اعلام نیامده است[۲۸].[۲۹]

منابع

پانویس

  1. خوارزمی، المناقب، ص۲۶۵۷، ح۲۴۷؛ مسند علی بن ابی طالب(ع)، ج۷، ص۲۹۸۶.
  2. «أَنْتُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ»؛ الغدیر، ج۲، ص۵۷؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۴۴ به عنوان زید بن شراحیل.
  3. «بی‌گمان آنانکه ایمان آورده‌اند و کردارهایی شایسته کرده‌اند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.
  4. «هُمْ شِيعَتُكَ، وَ مَوْعِدِي وَ مَوْعِدُكُمُ الْحَوْضُ...»
  5. بحار الأنوار، ج۲۳، ص۳۸۹ و ج۶۵، ص۵۳؛ المسترشد، ص۳۵۴؛ شرح الأخبار، ج۱، ص۴۵۷؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۵۹؛ مجمع البیان و المیزان ذیل آیه شریف.
  6. الغدیر، ج۱، ص۳۸.
  7. الغدیر، ج۱، ص۱۸۴؛ اسد الغابه، ج۲، ص۲۹۰، ش۱۸۴۴.
  8. تاریخ الکبیر، ج۸، ص۳۴۱، ش۳۲۴۴.
  9. الجرح و التعدیل، ج۹، ص۲۷۱.
  10. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 153 - 154.
  11. تاریخ طبری (۸ جلدی)، ج۴، ۵۳۲-۵۳۳.
  12. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 154 - 155.
  13. تاریخ طبری (۸ جلدی)، ج۴، ص۵۶۶-۵۶۷.
  14. تاریخ طبری (۸ جلدی)، ج۴، ص۵۶۷.
  15. فتوح البلدان، ص۲۷۰.
  16. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 155 - 156.
  17. «یا عم لو إن عبدا زنجیا تعصب لنا أهل البیت لوجب علی الناس موازرته، و قد ولیتک هذا الأمر فاصنع ما شئت»؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۶۴.
  18. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 156 - 157.
  19. وقعة صفین، ص۵۰۷.
  20. وقعة صفین، ص۵۱۱.
  21. وقعة صفین، ص۵۰۸.
  22. وقعة صفین، ص۵۹۹-۶۰۱.
  23. الفتوح، مترجم، ص۶۹۳؛ در کتاب الامامة و السیاسه، ج۱، ص۱۳۳، نام وی عمرو بن عباده، دانسته شده است.
  24. الفتوح، عربی، ج۳-۴، ص۲۰۲ و حاشیه آن.
  25. الفتوح، مترجم، ص۶۹۳.
  26. مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۸۴؛ بحار الأنوار، ج۳۳، ص۳۱۴.
  27. متأسفانه این برداشت محقق کتاب وقعة صفین وقت مرا گرفت؛ زیرا ناچار بودم در این باره تحقیق کنم و شرح حال وی را بنگارم. شرح حالی برای کاتب معاویه نیافتم.
  28. پیکار صفین، ص۷۰۱.
  29. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 158 - 159.