سند دو توقیع صادر شده از امام مهدی بر شیخ مفید چگونه قابل اثبات است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سند دو توقیع صادر شده از امام مهدی بر شیخ مفید چگونه قابل اثبات است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / توقیعات امام مهدی
تعداد پاسخ۳ پاسخ

سند دو توقیع صادر شده از امام مهدی (ع) بر شیخ مفید چگونه قابل اثبات است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد صدر

آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در این‌باره گفته‌ است:

«باید در نظر داشت که شیخ طبرسی سندی برای این دو نامه ذکر نکرده و مدرکی در نوشته‏‌های دانشمندان پس از او نیافتیم، بنابراین از جهت اصطلاحی به آنها روایت مرسل گفته می‏‌شود و از نظر تاریخی قابل اثبات نیستند، لکن به چند جهت پذیرش آنها ترجیح دارد:

  1. شیخ طبرسی این دو نامه را جزء مسلمیات دانسته و به صورت تردید نقل نکرده است. گویا صحت آنها را پذیرفته و به خاطر شهرت و وضوح آن، سند را نیاورده است؛ چنانکه بسیاری از روایات دیگر را نیز به طور مرسل نقل کرده، گرچه مدرک و سند آنها در دوره‏های بعدی از بین رفته است. و بدین جهت می‌‏شود نسبت به صحت سند ظن و گمان کافی داشت، گرچه به اندازه‏ای که‏ بشود یک مسأله تاریخی را اثبات کرد نیست.
  2. این دو روایت دارای مضمونی عالی و پیشگوئیهایی راستین است، به طوری که اگر قبل از وقوع حوادث مذکور در آنها بر این روایات دست یافته بودیم، به صدور روایات از ناحیه مقدسه حضرت بقیة الله یقین کرده و به طور حتم می‌‏گفتیم که گوینده حدیث خود حضرت است.
  3. مصلحت عمومی مقتضی آن است که در آغاز غیبت کبری، این‌گونه نامه‏‌ها از سوی حضرت صادر شود و این امر برای احراز دو مصلحت است:

این خطی است که امام حسن عسکری (ع) آن را ترسیم و آغاز نموده است؛ آن هنگام که در نامه خود به ابن بابویه از او چنین تعبیر فرمود: "یا شیخی، یا أبا الحسن ..." به طوری که در تاریخ غیبت صغری مفصلا بررسی شد (تاریخ غیبت صغری، ص ۱۹۶). حال با توجه به اینکه می‏‌دانیم روش عادی و معمولی برای دستیابی به این دو مصلحت، منحصر به ارسال نامه می‏‌باشد، احتمال صدور آن بیشتر می‌‏شود؛ به ویژه اگر آن دو جهت اول را نیز بدان ضمیمه کنیم.

با توجه به این مقدمات، گمان و ظن قوی‌تر صحت تاریخی صدور این دو روایت از سوی حضرت بقیة الله می‏‌باشد»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین ذاکری؛
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری، در مقاله «ارتباط با امام زمان در عصر غیبت» در این‌باره گفته است: «از مواردی که امکان دارد بر ارتباط با حضرت حجت، در غیبت کبری، استفاده شود، توقیعاتی است که گفته می‌شود از جانب آن حضرت برای شیخ مفید ارسال شده که یکی به تاریخ صفر ۴۱۰ و دیگر، شوال ۴۱۲ و سومی ذی الحجه ۴۱۲ است[۲]. در درستی این توقیعات، تردیدهایی وجود دارد. این توقیعات را برای نخستین بار، ابو منصور طبرسی، از علمای قرن ششم، بدون سند، پس از نزدیک به صد سال که از فوت شیخ مفید می‌گذرد، در احتجاج، نقل می‌کند. آنگاه شاگرد وی، ابن شهرآشوب به آن اشاره می‌کند[۳]. شاگرد ابن شهرآشوب، ابن بطریق[۴] آنها را مطرح کرده است[۵]. اما شاگردان شیخ مفید: سید مرتضی، نجاشی، شیخ طوسی، ابو یعلی جعفری، ابو الفتح کراجکی، سلار بن عبد العزیز دیلمی و... با اینکه تألیفات فراوانی داشته‌اند، به این توقیعات، اشاره نکرده‌اند. علامه بحر العلوم طباطبایی نیز در این توقیعات، در کتاب رجالی خود[۶] و آقای سید ابوالقاسم خویی در معجم رجال الحدیث[۷]، تردید کرده‌اند. پیش بینی این توقیعات از حوادث آینده دلیل بر درستی آن نخواهد بود، زیرا آنچه به دست ما رسیده پس از حوادث بوده که امکان جعل آنها می‌رود»[۸].
۲. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«سند این دو توقیع را از جهاتی می‌توان مورد توجه قرار داده و برای اعتبار آن چاره‌ای اندیشید، گر چه شیخ طبرسی که تنها ناقل این دو توقیع است آنها را مرسلاً و بدون سند نقل کرده است.

  • طبرسی این دو روایت را از مسلّمات به حساب آورده که این به نوبه خود دلالت بر اعتقاد به صحت سند نزد او دارد. و ممکن است که طبرسی به جهت شهرت و وضوح این دو توقیع، سند آنها را حذف کرده است، همان گونه که سند بسیاری از روایات را حذف کرده است.
  • مضامین عالی که در این دو روایت است و نیز خبرهای صادقی که در آن دو به آنها اشاره شده نیز از جمله شواهد صدق این دو توقیع و انتساب به حضرت مهدی (ع) است.

و امری که موجب ازدیاد اطمینان به این دو توقیع است اینکه محدّث بحرانی بعد از آنکه اشعار منسوب به امام زمان (ع) در رثای شیخ مفید را نقل می‌کند که بر قبر او نوشته شده بود، می‌فرماید: این اشعار از امام زمان (ع) نسبت به شیخ مفید بعید نیست، بعد از آنکه توقیعاتی از ناحیه حضرت (ع) برای شیخ فرستاده شد، توقیعاتی که مشتمل بر تعظیم و اجلال فراوانی بوده است.... آن گاه می‌گوید: شیخ یحیی بن بطریق حلی در رساله نهج العلوم الی نفی المعدوم معروف به سؤال اهل حلب دو طریق در تزکیه شیخ مفید ذکر کرده است:

  1. صحت نقل او از ائمه (ع)، آن طوری که در تصانیف او از مقنعه و دیگر کتب ذکر شده است.
  2. آنچه را که عموم شیعه روایت کرده و مورد قبول قرار داده است که صاحب الامر دو نامه به او نوشته است به این نحو که در هر سال یک نامه، و عنوان نامه به سوی برادر سدید... است، و این بالاترین تعبیر در مدح و تزکیه و ثنای شیخ مفید در گفتار امام امت و جانشین ائمه است.

گفتار بن بطریق دلالت دارد بر اینکه این دو توقیع مورد اجماع است. و نیز از کلام طبرسی در مقدمه احتجاج استفاده می‌شود که این دو توقیع از قسم احادیثی است که مورد اجماع علما بوده و لذا سند آن دو را ذکر نکرده است. ابن‌شهرآشوب در معالم العلماء در ترجمه شیخ مفید می‌گوید: صاحب الزمان (ع) او را شیخ مفید نامید...[۹] ظاهراً مراد او همان چیزی است که در توقیع حضرت به شیخ مفید آمده است که فرمود: "لِلْأَخِ السَّدِیدِ وَ الْوَلِیِّ الرَّشِیدِ الشَّیْخِ الْمُفِیدِ"...

یکی اینکه حضرت با این نامه‌ها به جماعت شیعیانش دستورات لازم را برساند. و دیگر اینکه با فرستادن این نامه‌ها به دست علمای صالح امثال شیخ مفید ریاست و زعامت او را تثبیت کرده، مردم را به اطاعت از او در عصر غیبت کبرا تشویق کند. همان گونه که در نامه خود به ابن بابویه خطاب به او فرمود: "يَا شَيْخِي يَا أَبَاالْحَسَنِ"»[۱۱].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۱۶۵-۱۶۷.
  2. احتجاج طبرسی، تحقیق محمد باقر موسوی خرسان، ج ۲، ۴۹۵، ۴۹۷، ۴۹۹، اعلمی، بیروت.
  3. معالم العلماء، ابن شهرآشوب، ۱۰۱. از این‌که شهرآشوب می‌نویسد: سبب توقیع را در مناقب ذکر کرده‌ام و در چاپ موجود مناقب، مطلبی در این‌باره نیست، استفاده می‌شود، بخشی از کتاب مناقب آل ابی طالب، از بین رفته است.
  4. الذریعة، آقابزرگ تهرانی، ج ۱۵، ۳۳۴.
  5. لؤلؤ البحرین، محدث بحرانی، ۳۶۷؛ مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج ۳، ۵۱۸.
  6. رجال، بحر العلوم، ج ۳، ۳۲۰.
  7. معجم رجال الحدیث، ۱۷، ۲۰۹.
  8. ذاکری، علی اکبر، ارتباط با امام زمان در عصر غیبت، چشم به راه مهدی، ص ۹۸-۹۹.
  9. معالم العلماء، ص ۱۱۳، رقم ۷۶۵
  10. مقدمه احتجاج، ص ۱۴
  11. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۸۲.