فرهنگ جاهلی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از سنن و آداب جاهلی)

مقدمه

همان گونه که از عنوان جاهلیت به دست می‌آید، فرهنگ جاهلیت فاقد روح تفکّر بود و عمدتاً بر اساس مشتی آداب و عادات متعصّبانه شکل گرفته بود. در آن محیط تنها چیزی که به آن اهمیت داده نمی‌شد علم، اندیشه و آگاهی بود و معیار ارزش‌های حیاتی آنها چیزی جز زور، شمشیر، نیزه، زبان چرب و نرم، شعر و خطابه، جنگ و خونریزی و انتقام و ارزش نهادن به حسب و نسب نبود. زندگی، رفتار، حرکات فردی و اجتماعی آن‎ها ناشی از جهل بوده است[۱].

عاملی که نقش اساسی در ایجاد و گسترش مفاسد اجتماعی در عصر بعثت داشته است، جهل و بی‌سوادی وسیع و فراگیر آن دوران بوده است.

قرآن مجید از این موضوع به این صورت یاد می‌کند: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۲]..[۳]

در ادامه به گوشه‌هایی از فرهنگ جاهلی اشاره می‌شود:

نخست: پندارها و اندیشه‌های جاهلی (اعتقادات)

جهل و خرافه، سراسر زندگی اعراب جاهلی را فرا گرفته بود که علت آن را می‌‎توان در دوری از فرهنگ و تمدن‎‌های پیشرفته بررسی کرد. ‌ خرافه‎‌های جاهلی در میان آنان به گونه‎‌ای بود که قرآن از آن به غل و زنجیر بر اعضا‎یشان تعبیر می‌‎کند: ﴿وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ[۴] و برخی از این خرافه‎‌ها عبارت‌اند از: کتک زدن گاو نر برای آب نوشیدن گاو ماده[۵]‌؛ داغ کردن شتر نر سالم موقع مریض شدن شتر ماده‌ و...[۶]. امام علی (ع) در مورد فرهنگ جاهلی عرب می‌‌فرماید: «خداوند، محمد (ص) را مبعوث داشت که بیم دهندۀ جهانیان باشد و امین وحی او و شما ای جماعت عرب‎‌ها، پیش از آن، بدترین آیین را داشتید و در بدترین مکان‎‌ها به سر می‌‌بردید و در زمین‎‌های سنگلاخ و ناهموار زندگی می‌‌کردید و با مار‎های سخت و کرّ (مارهای فاقد شنوایی که از هیچ چیز نمی‌ترسیدند و خطرشان بسیار زیاد بود) همخانه بودید. آبی تیره و ناگوار می‌‌نوشید‎ید و طعامی درشت و خشن(غذاهایی بسیار ناگوار) می‌‌خوردید و خون یکدیگر می‌‌ریختید و پیوند خویشاوندی خویش را پیوسته قطع می‌‌کردید. بتان در میان شما برپا بودند و خود غرقه گناه بودید»[۷].[۸]

علم و دانش در عصر جاهلیت

در شبه جزیره عربستان که عمدۀ ساکنان آن کوچ نشین بودند، سطح سواد نسبت به دیگر مناطق پایین‌تر بود؛ اما شمار افراد باسواد هر شهر، طایفه یا قبیله نیز قابل توجه بود. از جمله در مدینه افرادی همچون سعد بن عباده، حضیر و پسرش اسید، سوید بن صامت ... که لقب کامل داشتند و در مکه نیز افرادی همچون علی بن ابی طالب، بغیض بن عامر ... و افراد فراوان دیگری که به احناف معروف و از پرستش بت سر باز زده بودند، جزء باسوادهای مکه شمرده شده اند[۹]. عرب پیش از اسلام به برخی دانش‌ها از جمله نسب‌شناسی اهمیت بیشتری می‌‌داد و به عالم آن نسابه می‌‌گفتند. عقیل بن ابی طالب،[۱۰]، مخرمة بن نوفل و حویطب بن عبدالعزی و... جزء نسب‌شناسان معروف بودند[۱۱]. در تاریخ جاهلی حکمای[۱۲] برجسته‌ای چون لقمان بود و سلیمان حکیم نیز از شخصیت‌های معروف به حکمت در دوره جاهلی است[۱۳]. دربارۀ پزشکان عرب در دوره جاهلی اطلاعات فراوانی در اختیار نیست. حارث بن کلده ثقفی[۱۴]، ابن ابی رمثه تمیمی[۱۵]، ضماد ازدی[۱۶] و فردی انصاری[۱۷] را از پزشکان عصر جاهلی دانسته‌اند و زنانی نیز چون حمنه دختر جحش (دختر عمه پیامبررفیده انصاری[۱۸]، ام عطیه انصاری[۱۹] و لیلا از قبیلۀ غفار[۲۰] در نبردهای پیامبر به مداوای زخمیان می‌‌پرداختند. مردمان جاهلی به جابه جایی و صعود و فرود سیارات (نجوم) اهمیت می‌‌دادند[۲۱].

شرک جاهلی

اعراب به خاطر همجواری با ملل مختلف با ادیان متنوع (از جنوب با حبشه مسیحی از مغرب امپراتوری مسیحی روم، از شمال با ایران مجوس و در سایر نقاط مثل هند و مصر و حضور قبایل یهودی در داخل جزیرة‌العرب) به بت‌پرستی و شرک روی آورده بودند و زندگی قبیله‌ای و بیابان‌نشینی آنان با اختلاطی از رسوم و عقاید یهودیت، مسیحیت و مجوس همراه شده بود[۲۲].[۲۳] برخی از عقاید اعراب جاهلی عبارت‎اند از: (۱): تقدیس حیوانات؛ (۲): اعتقاد به مؤثر بودن نیروی پنهانی در بعضی حیوانات، پرندگان، گیاهان و بعضی از مظاهر طبیعی، نظیر ستارگان، در سرنوشت انسان؛ (۳): بت پرستی؛ (۴): عدم اعتقاد به معاد.[۲۴].

دوم: گفتارها و بیان‌های جاهلی

سوم: رفتارها و مناسک جاهلی

بت پرستی

پرستش فرشتگان

سنت و رسوم جاهلی

برخی از اعمال و آداب و رسوم دینی عصر جاهلی عبارت‌اند از: (۱): داشتن معبدهایی برای بت پرستی یا پرستش موجوات دیگر؛ (۲): قرار دادن محلی در معابد برای بخور و قربانی؛ تقدیم قربانی و هدایا و نذری به خدایان[۲۵].

اخلاق جاهلی

تعصب جاهلی

عنصر "تعصب" نقطۀ مشترک و قوام و همبستگی قبیله را تشکیل می‎‌داد و این تعصب به ویژه در نبردها، ضرورت کامل داشت[۲۶] و بر اساس این عنصر هر فرد قبیله، حاضر بود هر نوع فداکاری و ایثاری را در راه قبیله بپذیرد و اگر به فردی از افراد قبیله ظلم و یا ستمی می‌شد، افراد قبیله، خود را ملزم به یاری او می‌دانستند. آنان معتقد بودند "خون را جز خون نمی‌شوید" و حتی حاضر بودند به جهنم بروند؛ ولی انتقام خود را بگیرند[۲۷]. این احساس، حمیت (عصبیت) یا "فرهنگ جاهلی" نامیده می‎‌شد[۲۸]. عصبیت قبیله‌ای همواره تنش‎‌هایی را میان قبایل رقیب یا همجوار پدید می‌‌آورد. در سال هشتم هجری که تقریبا عمدۀ قبایل حجاز، اسلام را پذیرفته بودند، همچنان تصفیه حساب‌های قبیله ای وجود داشت و در گزارش‌هایی منسوب به پیامبر (ص)، ایشان از آن با عنوان "امر الجاهلیه" یاد کرده‌اند[۲۹].[۳۰] امام علی (ع) در نهج البلاغه به این سنت زشت اشاره کرده و فرموده: «پس شراره‎‌های تعصّب و کینه‎‌های جاهلی را در قلب خود خاموش سازید، که تکبّر و خود پرستی در دل مسلمان از آفت‎‌های شیطان، غرور‎ها و کشش‎‌ها و وسوسه‎‌های او‎ست.»[۳۱]. عرب بیابانی برای ابراز قدرت خود عادت کرده بود بلند سخن بگوید و کمتر مهربان، خوش اخلاق و خنده رو باشد و در وصف کرم، شجاعت و دیگر صفات نیکوی خود مبالغه کند[۳۲].[۳۳]

برخورد اسلام با فرهنگ جاهلی

موارد متعددی از مسائل فرهنگی عصر جاهلیت وجود دارد که اسلام آنها را اصلاح کرده است. آنان برای زنان در زمینه‌های مختلف ارزش قایل نبودند و سنت‌های آنان به ضرر زنان و بر خلاف عقل و منطق بود. اسلام بسیاری از این رسوم و آداب و سنت‌های جاهلی را دگرگون ساخت. برابر روایتی، در دوران جاهلیت زنان چیزی به ارث نمی‌بردند؛ اما اسلام برای زنان در ارث سهم قرار داد[۳۴]. در جاهلیت فحشا رسمی بود و زنان فاحشه پرچمی بر سردر خانه‌های خود قرار می‌دادند. اسلام با آن مبارزه کرد و فحشا را در هر شکل و شمایل آن ممنوع ساخت. یکی از آداب و رسوم جاهلیت این بود که مردی که از دنیا می‌رفت و زنی داشت، پسر وی که از همسر دیگرش بود، با او ازدواج می‌کرد، اما اسلام این رسم را ممنوع کرد[۳۵]. از جملۀ اعمال جاهلیت کشتن دختران بود تا مبادا به اسارت گرفته شوند؛ چراکه آن را ننگی برای خود می‌دانستند[۳۶]؛ اما اسلام آن را اصلاح کرد و زنان مسلمان محترم بودند و فرزندان رسول خدا (ص) همه دختر بودند و حضرت برای آنان، به ویژه زهرا (س)، احترام خاصی قایل بود.

از جملۀ این رسوبات جاهلی این بود که اشراف خود را از دیگران برتر می‌دانستند و به دیگران (غیر اشراف) زن نمی‌دادند. رسول خدا (ص) مسلمانان را کفو یکدیگر معرفی کرد و جوانی به نام جویبر را برای خواستگاری دختری به نام ذَلفا نزد پدرش که از بزرگان و ثروتمندان بود فرستاد[۳۷]. برخی از تفکرات تفاخرآمیز جاهلی در دوران اسلامی هم وجود داشت. امام سجاد (ع) با کنیزی ازدواج کرد. عبدالملک مروان، خلیفه وقت، در نامه‌ای حضرت را توبیخ کرد. امام تفکر وی را نادرست و بر اساس دوران جاهلیت دانست و افزود رسول خدا (ص) برای غلامش زن گرفت و با کنیزش ازدواج کرد[۳۸]. در نقلی این موضوع به گونه‌ای دیگر آمده[۳۹] و طبق آن، حضرت سرزنش وی را از اعمال جاهلی دانست. در خبری امام باقر (ع) بیان می‌کند که زید بن ثابت در امور فرایض و ارث طبق حکم جاهلیت نظر داده است[۴۰]. این مطلب نشان می‌دهد که امامان نیز در مواردی به اصلاح آداب جاهلیت می‌پرداختند[۴۱].

مبارزه با فرهنگ جاهلی

منابع

پانویس

  1. محمد بن احمد قرطبی، البدایة المجتهد و النهایة المقصد، ج۲، ص۱۹۰.
  2. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  3. میرحسینی و فلاح، شیوه‌های مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۲.
  4. «و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  5. ر. ک: شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳.
  6. ر. ک: شکری آلوسی، محمود، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۶۷.
  7. «إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی] بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ، مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ، الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۶.
  8. ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۳۹.
  9. المفصل، ج ۸، ص ۱۱۲ ـ ۱۴۳؛ مکاتیب الرسول، ج ۱، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۱.
  10. الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۲، ج ۳، ص ۱۰۷۸؛ ج ۴، ص ۱۶۲۳.
  11. البیان والتبیین، ج ۱، ص ۲۵۹ ـ ۲۶۳.
  12. حکیم به فرد با تجربه‌ای گفته می‌‌شد که با سخنان، عبارات، داستان‌ها و ضرب المثل‌های خود راه درست را به دیگران می‌‌آموخت و آنان را از خطا می‌‌رهانید.
  13. کتاب مقدس، پادشاه اول، ۴: ۳۲؛ دوم تواریخ ۹: ۵ - ۶.
  14. المغازی، ج ۳، ص ۱۱۱۶؛ الاوائل، ابوهلال، ص ۲۲۱؛ العقد الفرید، ج ۸، ص ۸۴.
  15. الطبقات، ج ۱، ص ۳۲۸؛ سنن ابی داود، ج ۲، ص ۲۹۰.
  16. الاستیعاب، ج ۲، ص ۷۵۱؛ اسدالغابه، ج ۳، ص ۴۱.
  17. انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۴۲۴؛ الطبقات، ج ۳، ص ۲۶۳؛ تاریخ دمشق، ج ۴۴، ص ۴۱۴.
  18. الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۳۸؛ المغازی، ج ۱، ص ۲۴۹؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۹۱.
  19. الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۹۴۷؛ الطبقات، ج ۸، ص ۳۳۳.
  20. الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۹۱۰؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۵۴۳.
  21. ر. ک: اسماعیلی، مهران، مقاله «جاهلیت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ ص ۴۴۱-۴۶۴.
  22. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۴، ص۱۵۱ـ۱۵۳.
  23. ر. ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۰۱ـ۲۰۳.
  24. ر. ک: میرزایی، سلطانی مقدم، مقاله «عصر جاهلیت»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۹۱ـ۹۳.
  25. ر. ک: اسماعیلی، مهران، مقاله «جاهلیت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص ۴۴۱-۴۶۴
  26. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱.
  27. نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۶، ص۶۷.
  28. ر. ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۴۰.
  29. المغازی، ج ۳، ص ۸۸۲؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۳۰ ـ ۴۳۱؛ شرح الاخبار، ج ۱، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰.
  30. ر. ک: اسماعیلی، مهران، مقاله «جاهلیت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص ۴۴۱-۴۶۴
  31. «فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِیَّةُ تَکُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
  32. الرسائل، ص ۴۷۷، ۵۲۲؛ المفصل، ج ۴، ص ۲۹۱ ـ ۲۹۹.
  33. ر. ک: اسماعیلی، مهران، مقاله «جاهلیت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص ۴۴۱-۴۶۴
  34. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۷۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۹، ص۲۶۸.
  35. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۰۶.
  36. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۲.
  37. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۴۰.
  38. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۴۶.
  39. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۳۹۷.
  40. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۰۷.
  41. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۵۴.