سوره قارعه در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

صد و یکمین سوره قرآن و سی‌امین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مکه با موضوع رستاخیز و حال نیکوکاران و بدکاران در آن روز. این سوره را «قارعه» می‌نامند که با کلمه القارعه (= درهم کوب) که از صفات قیامت است آغاز می‌گردد.

دارای ۱۱ آیه، ۳۶ کلمه و ۱۶۰ حرف است. از نظر حجم از سوره‌های «مفصلات» در گروه «قصار» یعنی از سوره‌های کوچک‌تر قرآن است. این سوره از آغاز تا انجام از حادثه قیامتسخن می‌گوید و از سوره‌های مربوط به معاد است؛ شداید و احوال آن روز و سرنوشت نهایی انسان را بیان می‌کند که اگر کسی اعمال نیک او بیشتر و سنگین‌تر از اعمال بد و گناهانش باشد از زندگی خوش و جاودانه برخوردار می‌شود و اگر کسی اعمال بد و گناهان او بیشتر و سنگین‌تر از اعمال نیک او باشد، بازگشتگاه او دوزخ است و در آتشی بس سوزان خواهد بود[۱].

این سوره تهدید به عذاب قیامت و بشارت به ثواب آن است، ولی جانب تهدیدش بر بشارتش می‌چربد. این سوره در مکه نازل شده است[۲].

میبدی نوشته است: الْقَارِعَةُ مَا الْقَارِعَةُ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ[۳]. صفت روز رستاخیز است، روز محشر، روز عرض اکبر، روز جمع لشکر، روز احیاء صور، روز نشر بشر، روز جزاء خیر و شر، همه خلق برانگیخته و از هیبت و سیاست خداوند ذوالجلال به زانو در آمده، ترازوی راستی آویخته، کرسی قضا نهاده، بساط هییت باز گسترده، دوزخ همی غرد و زبانیه عاصی را می‌گیرد. جرس هوس از گردن آفریدگان فروگشاده و جزای کردار هر کس در کنار او نهاده. بسا امیرا که آن روز اسیر شود، بسا اسیر که امیر شود، بسا عزیزا که ذلیل شود، بسا ذلیلا که عزیز شود، بسا پدر که از فرزند جدا شود و فرزند از پدر جدا شود، بسا مادر که از فرزند بگریزد و فرزند از مادر! هر کسی به خود درمانده و از دوستان و خویشان جدا گشته: كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ[۴] همچون پروانه پراکنده و افکنده و تنها مانده.

مسکین آدمی که سر به معصیت در نهاده و از هول رستاخیز غافل مانده نمی‌داند که هر چه امروز در می‌بندد، فرداش می‌باید گشاد. هر چه امروز املا کند، فرداش بر میباید خواند. ای مسکین باری آن املا کن که فردا بر توانی خواند و آن بار در بند که فردا بر توانی داشت و آن کار کن که فردا طاقت جزای آن داری. آن روز مؤمنان را جامه از معاملت خواهد بود، مرکب از طاعت و تاج از خدمت و ردا از حرمت و جمال روی از رنگ دل. هر که را امروز دل به توحید و معرفت روشن است، فردا روی وی سپید و روشن بود، چون ماه دو هفته، اگر چه امروز حبشی رنگ است. و هر که را امروز دل در شک و شبهت، فردا روی وی سیاه و تاریک بود، اگر چه امروز رومی رنگ است. وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ[۵] از صعوبت و هیبت رستاخیز یکی آن است که این کوه‌های افراشته و این راسیات راسخات از بیخ بر آرند و زیر و زبر کنند و چون پشم زده در هوا پران کنند، زلزله در زمین افتد، خاک فرا جنبش آید، کوه به لرزش آید، نه نشیب ماند نه فراز، همه راست گشته، بالا و نشیب یکی شده. فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًاذلَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا[۶]. فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُذفَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ[۷]. آن کس که کردار وی به پسند الله بود و الله از وی خشنود بود، اگر یک نفس از وی برآید از سر سوز و نیاز به آن یک نفس ترازوی حسنات وی گران گرداند. و آن کس که الله از وی ناخشنود بود و عنایت ازلی او را دستگیر نبود، اگر پری روی زمین طاعت دارد در ترازوی وی، بر پشه‌ای نسنجد. بسا خفته در خواب خوش که از مرقد او تا فرقد فریشتگان پروا پر داده و می‌گویند: خداوندا به حرمت و حشمت و برکت نفس این آزاد مرد بر ما رحمت کن و بسا بیدار چشم که ملائکه مقربین از نفس وی به فریاد آمده و می‌گویند: خداوندا ما را از زحمت و ظلمت نفس این بی‌حرمت بی‌رحمت فریاد رس، ای جوانمرد اگر با دلی پاک از خبائث و بدعت بخسبی به از آنکه همه شب بیدار باشی و دل پر از هوا و شهوت بود! هر که اسیر دیو است همه روزگار او شب است. و هر که در حمایت دین است، همه شب‌های او روز است[۸].

صفی علیشاه «القارعه» را به: قیامت و روز هولناک و زبانه آتش در آن تفسیر کرده و نوشته است: ساعت کوبنده مر آینده است. خود قیامت ساعت کوبنده است. تو چه دانی معنی کوبنده چیست. در قیامت حاصل آن کوبنده کیست. قلب‌ها کوبد ز هول و هیبتش تا که بر طاغی چه باشد شدتش. مردم آن روزند چون پروانه‌ها که پراکنده بوند از لانه‌ها. نزد بعضی مر فراش جراد که به هم ریزند از یک نیم باد. کوه‌ها کردند چون پشم زده هم ملون هم جدا از هم شده. پس هر آن باشد ترازویش گران/ از عمل‌های نکو در آن زمان، پس مگر عیش پسندیده بر اوست/ حالش اندر جنت الماوی نکوست. وآنکه او باشد ترازویش خفیف هست جایش «هاویه» اندر ردیف. چه تو را دانا نمود از هَاوَيُهْ وصف او این است نَارٌ حَامِيَةٌ[۹][۱۰].

از جهت ساختاری سوره قارعه به سه بخش تقسیم می‌شود:

بخش اول: آیه الْقَارِعَةُ مَا الْقَارِعَةُ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ [۱۱] توصیف زلزله کوبنده قیامت که انسان‌ها را مانند ملخ از گورها بیرون می‌آورد و کوه‌ها را متلاشی می‌سازد.

بخش دوم: آیه فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ[۱۲]، مؤمنین در قیامت زندگی خوش و نکوبی دارند.

بخش سوم: آیه وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ نَارٌ حَامِيَةٌ [۱۳]، بدکاران در آتش بسیار سوزانی خواهند سوخت.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص۱۲۶۷؛ تفسیر الجلالین، ص۸۱۹.
  2. المیزان.
  3. «درهم کوبنده آن رویداد فرو کوبنده چیست؟ و چه دانی آن رویداد فرو کوبنده چیست؟» سوره قارعة، آیه ۱-۳.
  4. «در آن روز مردم چون پروانگان پراکنده‌اند» سوره قارعة، آیه ۴.
  5. «و کوه‌ها چون پشم رنگارنگ زده‌اند» سوره قارعة، آیه ۵.
  6. «آنگاه آن را چون هامونی هموار وا می‌گذاردذکه در آن هیچ پستی و بلندی نمی‌بینی» سوره طه، آیه ۱۰۶-۱۰۷.
  7. «پس هر که ترازوهایش (در کار نیک) سنگین آیدذو او در زندگانی پسندیده‌ای به سر خواهد برد» سوره قارعه، آیه ۶-۷.
  8. کشف الاسرار.
  9. «آتشی (سخت) سوزان است» سوره قارعة، آیه ۱۱.
  10. تفسیر صفی، ص۱۳۰۰.
  11. «آن رویداد فرو کوبنده. آن رویداد فرو کوبنده چیست؟ و چه دانی آن رویداد فرو کوبنده چیست؟ در آن روز مردم چون پروانگان پراکنده‌اند، و کوه‌ها چون پشم رنگارنگ زده‌اند،» سوره قارعه، آیه ۱-۵.
  12. «پس هر که ترازوهایش (در کار نیک) سنگین آید، او در زندگی پسندیده‌ای به سر می‌برد» سوره قارعة، آیه ۶-۷.
  13. «و هر که ترازوهایش (در کار نیک) سبک آید، جای او، آتش است، و چه دانی که آن چیست؟ آتشی (سخت) سوزان است» سوره قارعة، آیه ۸-۱۱.
  14. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره قارعه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.