سیره اجتماعی پیامبر خاتم در خرافه‌زدایی چه بوده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سیره اجتماعی پیامبر خاتم در خرافه‌زدایی چه بوده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان
مدخل اصلیخرافه
تعداد پاسخ۱ پاسخ

سیره اجتماعی پیامبر خاتم در خرافه‌زدایی چه بوده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.

پاسخ نخست

فتحیه فتاحی‌زاده

خانم دکتر فتحیه فتاحی‌زاده در کتاب «پیامبر اعظم و خرافه‌زدایی» در این‌باره گفته‌ است:

«رسول گرامی در زندگی پربرکت خود به پاک‌سازی اندیشه‌های خرافی پرداخت. البته مبارزه جدی و پیوسته آن حضرت، به عصر بعثت بازمی گردد. این پیکار در قالب‌های گوناگونی بود که آنها را برمی‌شماریم:

«إِصْر» به معنای نگهداری و محبوس کردن است. همچنین به کار سنگینی که انسان را از فعالیت باز می‌دارد، «اصر» گفته می‌شود[۲].

یکی از مصداق‌های «اصر» در دوره جاهلی، خرافات بود که پر و بال اندیشه اعراب را بسته بود. آنان به جایِ ریشه‌یابی علت‌ها و دست یافتن به راه‌حل‌ها، به اوهام و خرافات معتقد بودند.

رسول خدا (ص) این غل و زنجیرها را گشود و از ملت پیرو خرافه، مردمانی اندیشمند و متمدن پدید آورد. پیامبر، یکی از برنامه‌های تبلیغی اسلام را مبارزه با خرافه اعلام کرد. هنگامی که معاذ بن جبل را به یمن فرستاد، به او چنین سفارش کرد: «وَ أَمِتْ أَمْرَ الْجَاهِلِيَّةِ إِلَّا مَا سَنَّهُ الْإِسْلَامُ وَ أَظْهِرْ أَمْرَ الْإِسْلَامِ كُلَّهُ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ»[۳].

آثار جاهلیتافکار و عقاید خرافی) را در میان مردم نابود کن و سنن اسلام را از خرد و کلان (که همان دعوت به تعقل است) زنده ساز. همچنین به مردم فرمود: «كُلُّ مَأْثُرَةٍ فِي الْجَاهِلِيَّةِ تَحْتَ قَدَمَيَّ»[۴]. تمامی آثار (باطل و نادرست) دوره جاهلیت زیر قدم من قرار دارد (و بی‌اعتبار است).

قرآن کریم، از پیامبر با نام‌های برجسته‌ای چون رسول، داعی، شاهد و مزکّی یاد کرده است. «مزکّی» از ماده زکی و به معنای گام برداشتن آن حضرت در مسیر رشد و تربیت فکری جامعه است. اندیشمندان، خرافه‌زدایی را مهم‌ترین عامل رشد فکری می‌دانند. ازاین رو، ذهنی که گرفتار خرافه باشد، نمی‌تواند به رشد و باروری برسد. خرافه، بزرگ‌ترین مانع در مسیر اندیشیدن است. مهم‌ترین کاری که پیامبر اسلام برای رشد فکری جامعه انجام داد، برقراری درست پیوندها بود. ایشان هرگز اجازه نمی‌داد پندار، جایگزین حقیقت شود. بر این اساس، در برخورد با نمودهای عینی و مصداق‌های خرافه، رهنمودهای لازم را مطرح می‌کرد. در فصل پیشین، نمونه‌هایی از آن را بیان کردیم.

  • برخورد عملی با خرافه: مبارزه آن حضرت با خرافات، به ویژه با شرک و بت‌پرستی، منحصر به دوره رسالتش نبود، بلکه آن حضرت در کودکی و نوجوانی‌اش هم با خرافه‌ها مبارزه می‌کرد. ابن عباس از حلیمه سعدیه نقل می‌کند که می‌گفت: وقتی محمد (ص) به سه سالگی رسید، روزی گفت: مادر چه شده است که برادرانم (برادران رضاعی) را در روز نمی‌بینم؟ جواب دادم: آنها گوسفندان را به صحرا می‌برند. گفت: پس چرا من نتوانم همراه آنها بروم؟ گفتم: دوست داری همراه آنها بروی؟ پاسخ داد: آری. فردای آن روز روغن بر موی وی مالیدم و سرمه به چشمانش زدم و به گردنش یک مهره یمانی که در نخ کشیده بودم، آویزان کردم (که به زعم خودم، او را از شر جن نگه دارد). محمد (ص) مهره را از گردن باز کرد و گفت: «مَهْلًا يَا أُمَّاهْ فَإِنَّ مَعِي مَنْ يَحْفَظُنِي»؛ دست نگه دار مادرم! همراه من کسی است که در همه حال مرا حفظ می‌کند[۵].

پیامبر با هرگونه باور خرافی که در جاهلیت رواج داشت، مخالف بود و آن را با توحید ناسازگار می‌دانست. وقتی رسول خدا (ص) با خرافه‌ای رو به رو می‌شد، از کنار آن نمی‌گذشت، بلکه برای نابودی خرافه می‌کوشید. برای نمونه، زمانی که فرزندش ابراهیم از دنیا رفت، خسوف شد. مردم علت گرفتگی خورشید را مرگ ابراهیم دانستند. این تفکر ظاهراً به سود پیامبر بود و به گفته برخی اندیشمندان جا داشت پیامبر آن را تأیید و از آن بهره‌برداری کند[۶]، ولی پیامبر اکرم (ص) به رشد انسان‌ها می‌اندیشید و هدفش مطرح کردن حقایق بود. او می‌دانست که باور بی‌اساس و به دور از حقیقت، اصل دین را زیر سؤال می‌برد و بعدها که بشر به علت حادثه‌های گیتی، از جمله خسوف پی ببرد، اعتبار دین و رسالت نبوی آسیب می‌بیند. بر این اساس، این اندیشه را خرافی دانست و فرمود: «إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَ إِنَّهُمَا لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاتِهِ فَإِذَا رَأَيْتُمْ ذلِكَ فَادْعُوا اللَّهَ وَ كَبِّروُا وَ صَلُّوا حَتّى يَكْشِفَ مَا بِكُمْ»[۷].

خورشید و ماه، دو نشانه از نشانه‌های پروردگارند و خسوف و کسوف این دو به مرگ و حیات کسی ارتباط ندارد. هرگاه این دو حادثه رخ داد، خدا را یاد کنید. کبریایی او را بر زبان آورید و نماز گزارید تا این حادثه جوّی برطرف شود.

پیامبر گرامی اسلام نیز بر اهمیت کاربرد اندیشه در زندگی آدمی تأکید کرده است و می‌فرماید: «لَا عِبَادَةَ كَالتَّفَكُّرِ»؛ «هیچ عبادتی برتر از اندیشه کردن نیست»[۱۰]. در جایی دیگر نیز می‌فرماید: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سِتِّينَ سَنَةً»؛ «یک ساعت اندیشیدن بر شصت سال عبادت برتری دارد»[۱۱]. ایشان عقل را بهترین آفریده خدا می‌داند و می‌فرماید: «مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ»؛ «خداوند چیزی را بهتر از عقل، میان بندگان خویش قسمت نکرده است»[۱۲]. یا در جایی می‌فرماید: «أَكْثِرُوا التَّفَكُّرِ»؛ «زیاد بیندیشید»[۱۳]. همچنین می‌فرماید: «لَا دِينَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَهُ»؛ «کسی که خردمند نیست، دین ندارد»[۱۴].

این روایت‌ها، دلیل روشنی بر مبارزه آن حضرت با خرافات است. پیامبر از انسان‌ها می‌خواهد تا در پرتو عقل و فکر، از آسیب اوهام و خرافات در امان بمانند.

  • اعلام برادری و برابری انسان‌ها: اسلام، باور واهی برتری قومی و قبیله‌ای را باطل دانسته و اندیشه برابری انسان‌ها را مطرح کرده است و تنها معیار برتری را پرهیزکاری می‌داند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۱۵].

وجود استعاره‌های جذاب در سخنان ارزشمند رسول گرامی اسلام نشانه این است که فرهنگ اسلام، اندیشه‌های خرافی، برتری نژادی و قومی را مردود می‌شمارد و مبارزه با آنها را جزو وظایف مهم می‌داند. پیامبر اعظم (ص) بارها درباره برابری و برادری انسان‌ها سخن گفته است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. «النَّاسُ كُلُّهُمْ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ الْمُشْطِ» «همه مردم همانند دانه‌های یک شانه برابر و یکسانند»[۱۶].
  2. «مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكى بَعْضُهُمْ تَدَاعَى سائِرُهُمْ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّى»[۱۷]. «مثل انسان‌های مؤمن خداشناس در دوستی و مهربانی، چونان اعضای یک تن است که وقتی یکی از ایشان رنجور می‌شود، دیگران را بیدارخوابی و تب فرا می‌گیرد».
  3. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُّكُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ... لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ إِلَّا بِالتَّقْوَى»[۱۸] «ای مردم! همگی شما فرزندان آدم هستید و آدم، خود از خاک آفریده شده است... عرب بر غیرعرب جز به پرهیزکاری و فرمانبری خداوند برتری ندارد».
  4. «كُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ» «ای بندگان خدا! همچنان که پروردگارتان فرمان داده است، با هم برادر باشید»[۱۹][۲۰].

منبع‌شناسی جامع سیره اجتماعی معصومان

پانویس

  1. «و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  2. نک: لغت‌نامه دهخدا، ج۷، ص۲۷۵۰، ماده «اصر».
  3. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۶؛ عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۴۱۲.
  4. سیره ابن هشام، ج۳، ص۴۱۲.
  5. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، ص۳۹۲.
  6. نک: مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص۱۳۶- ۱۳۹.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تصحیح: علی اکبر غفاری، ج۳، ص۴۶۳.
  8. نک: ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.
  9. نک: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور می‌کند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷؛ ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ «از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.
  10. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۳۲۲ - ۴۳۶.
  11. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۳۲۲ - ۴۳۶.
  12. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تصحیح: علی اکبر غفاری، ج۱، ص۱۷ - ۱۹، کتاب العقل و الجهل.
  13. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۳۲۲ - ۴۳۶.
  14. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۰.
  15. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  16. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۴۱۸، ح۱۹۷۲.
  17. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۵۶۱، ح۲۷۱۲.
  18. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۴.
  19. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۴۱۸، ح۱۹۷۶.
  20. فتاحی‌زاده، فتحیه، پیامبر اعظم و خرافه‌زدایی ص ۵۳-۵۹.