شروط امامت در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در حال غیبت امام معصوم(ع)، امامت به معنای عام برپا می‌شود که فقهای شیعه شرایط آن را به این ترتیب ذکر کرده‌اند:

  1. ایمان؛ زیرا مفاد آیه «نفی سبیل» عدم حاکمیت غیرمؤمن در جامعۀ اسلامی است؛
  2. مدیر و مدبر بودن. «لَا تَصْلُحُ الْإِمَامَةُ إِلَّا لِرَجُلٍ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ... حُسْنُ الْوِلَايَةِ»[۱]؛
  3. عدالت ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ[۲]؛
  4. مرد بودن «لَا يُفْلِحُ قَوْمٌ مَلَكَتْ عَلَيْهِمُ امْرَأَةٌ»[۳]؛
  5. علم اجتهادی نسبت به احکام اسلام (حکومت اسلام حکومت قانون است و بدون علم به قوانین اسلام حکومت اسلامی نخواهد بود. به علاوه روایاتی که اختیارات جامعۀ مسلمانان و سررشته امور را به دست فقها می‌سپارد)؛
  6. شعور سیاسی و آگاهی بر زمان و شرایط حاضر زندگی «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ»[۴]؛
  7. پاکی ولادت «لَا خَيْرَ فِي وَلَدِ الزِّنَا...» و «أَنْ يَحِنَّ إِلَى الْحَرَامِ... وَالِاسْتِخْفَافُ بِالدِّينِ»[۵]؛
  8. شجاعت (زیرا بدون آن صفات دیگر متحقق نخواهد شد)[۶].[۷]

شرایط امام واجب الاطاعة از دیدگاه علامه حلی

علامه حلی به شرایط امامت پرداخته می‌گوید، در امام واجب الاطاعه، چند شرط معتبر است:

  1. باید مکلف باشد؛ زیرا وی بر دیگران ولایت دارد. غیرمکلف چگونه می‌تواند امور دیگران و مسئولیت آنان را بر عهده بگیرد؛
  2. باید مسلمان باشد تا بتواند مصالح مسلمانان و اسلام را مراعات کند و به گفته‌اش بتوان اطمینان کرد و به او پشت گرمی داشت. بی‌شک غیر مسلمان ظالم است و خدا گفته است که ﴿لَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا[۸]؛
  3. عدالت نیز بدان جهت شرط است که فاسق ظالم است و ظالم غیر قابل اعتماد و غیر صالح برای امامت است قرآن به صراحت در مورد فاسق می‌گوید ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۹] میثاق امامت به ظالمان نمی‌رسد؛
  4. باید آزاده باشد، هرگاه برده مشغول به خدمت اربابش باشد، او نمی‌تواند به مصالح مسلمانان بیندیشید. امامت ریاست بر جامعه است، برده خود مرئوس و محکوم است؛
  5. امام باید مرد باشد، تا هیبت لازم را برای ایفای مسئولیت‌ها داشته باشد و بتواند با مردان همنشین و نزدیک شود و توان فکر کردن داشته باشد؛
  6. به داشتن علم از آن جهت شرط است که توانایی شناخت احکام و قوانین را احراز کند و به مردم نیز تعلیم دهد و با سئوال از دیگران مسئولیتی از او ترک نشود؛
  7. باید شجاع باشد تا توان رزم داشته باشد و سپاه را رهبری و بر پیروزی قادر و به حمایت از موجودیت و حاکمیت دین توانا باشد؛
  8. دارای قدرت تدبیر و کفایت باشد؛ زیرا برپایی نظام اجتماعی این صفت را می‌طلبد؛
  9. از نظر قوا و حواس ادراکی مانند گوش، چشم و زبان سالم باشد، تا بتواند به حل و فصل امور بپردازد؛
  10. باید تمامی اعضای بدن او سالم باشد، یعنی: دست‌ها، پاها و نقص عضوی در او دیده نشود. این نظر با یکی از دو قول فقهای شافعی مطابقت دارد؛
  11. منسوب به قبیلة قریش باشد؛ زیرا پیامبر(ص) فرمود: «الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ» «امامان همگی از قریش هستند» ظاهر گفته جمعی از فقهای شافعیه چنین است ولی جوینی با آن مخالفت ورزیده است و این در حالی است که یکی از دلایل تعیین خلافت در سقیفۀ بنی ساعده، براساس انتساب به قریش بوده است؛
  12. به اعتقاد شیعه امام باید معصوم باشد؛ زیرا فلسفه تعیین امام آن است که امت ممکن است اشتباه کنند و کار این اشتباه به آشفتگی و گسستن نظام جامعه بینجامد؛ بدیهی است که در جامعه همواره زمینه و عوامل برخورد و درگیری و تغالب وجود دارد و هر انسانی می‌خواهد نیازهای خود را تأمین کند و مزاحم را از سر راه بردارد و در این میان تمایلاتش نسبت به نیازمندی‌ها و خشمش در برابر مزاحمان همواره او را به ظلم وا می‌دارد و ادامه این حالت جامعه را به هرج و مرج و گسیختگی امور و بر هم خوردن نظم اجتماعی می‌کشاند، با فرض این که، جامعه و نظم آن از ضروریات زندگی بشری است؛ زیرا که بشر به تنهایی نمی‌تواند تمامی مایحتاج خود را شخصاً تأمین کند و تأمین همه نیازمندی‌ها احتیاج به همکاری و مشارکت و تقسیم کار دارد تا بر اساس مبادلات نظم برپا شود؛
  13. تعیین امام از جانب خدا یا رسول و یا امامی است که امامت او به ثبوت رسیده است؛ زیرا عصمت از حالت‌های بسیار پوشیده است و آگاهی از آن برای انسان امکان‌پذیر نیست؛
  14. امام باید نسبت به مردم عصر خود برجسته و افضل باشد، تا در میان همه شناخته شده شود؛
  15. امام باید از تمامی امور ناشایست منزه باشد. این خود مقتضای عصمت است و از سوی دیگر کسی که به امور ناشایست آلوده است و در جامعه پست شمرده می‌شود، از چشم‌ها و دل‌ها می‌افتد، پس ناگزیر فلسفه وجودی و هدف غایی امامت از دست می‌رود.

واجد شرایط بودن و داشتن صفات برای تصدی مقام امامت کافی نیست لازمست امام از مشروعیت نیز برخوردار باشد. به اعتقاد شیعه مشروعیت امامت با نص و تعیین امام مشروع و منصوب قبلی است و بیعت کافی نیست، ولی علمای اهل تسنن در مشروعیت امامت بیعت را کافی می‌دانند[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. اصول کافی، ج۱، ص۴۰۷.
  2. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  3. خلاف کتاب القضاء، ص۳۰.
  4. اصول کافی، ج۱، ص۲۷.
  5. سفینة البحار، ج۱، ص۵۶.
  6. فقه سیاسی، ج۲، ص۲۰۳.
  7. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۵۷.
  8. «و به ستمگران مگرایید» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  9. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  10. فقه سیاسی، ج۵، ص۳۴۲-۳۴۴.
  11. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۵۷.