شروط امامت در معارف و سیره حسینی
مقدمه
صفات لازم امام یا شرایط امامت یکی از مهمترین مباحث امامت است. متکلمان اسلامی فهرستهای متفاوتی از این صفات ارائه کردهاند. در اینکه امام باید مسلمان، عاقل، آزاد و مرد بوده و از بلوغ و رشد فکری برخوردار باشد تردید و اختلافی وجود ندارد و به طرح بحث کلامی درباره آنها نیازی نیست، ولی صفاتی که یا به دلیل اختلافی بودن یا به جهت اهمیت ویژهای که دارند، بیشتر مورد اهتمام و توجه متکلمان قرار گرفتهاند، عبارتاند از: عصمت، افضلیت، علم، قریشی بودن، عدالت و پارسایی، کاردانی و کفایت در تدبیر امور[۱].
در کلمات مختلف امام حسین(ع) که در مواضع گوناگون از آن حضرت نقل شده، به شرایط و ویيگیهای امام تصریح شده که بارزترین انها عصمت، علم غیب و افضلیت است. در کنار این شرایط، حضرت شرایط دیگری را نیز برای امام مورد تاکید قرار گرفته است. به عنوان نمونه: حضرت در پاسخ به نامه کوفیان که اظهار کرده بودند بدون امام هستند، فرمود: «... به جان خویش که امام و پیشوا و رهبر مسلمین نمی شود مگر آن کسی که به کتاب خدا عمل کند و انصاف گیرد و مجری حق باشد و خویشتن را خالص کند»[۲].
عصمت
امام حسین (ع) در پاسخ درخواست مروان از ایشان که آن حضرت را به بیعت با یزید فراخوانده بود، میفرماید: «ای دشمن خدا از من دور شو که ما از اهل بیت رسول خدا هستیم و تو رجس و پلیدی هستی و ما از اهل بیت پاکیزه ای هستیم که خداوند در باره انها این آیه را بر پیامبرش نازل کرد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۳].[۴] در این کلام، امام حسین (ع) خود را از اهل بیتی میداند که خداوند تطهیرشان کرده و آیه تطهیر را در شانشان نازل فرموده است.
در روایت دیگری از امام حسین(ع) از پدرش امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که حضرت فرمود: «در خانه امّ سلمه خدمت رسول خدا(ص) رسیدم، تا اینکه آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ نازل شد، رسول خدا(ص) فرمود: ای علی این آیه در حق تو و در حق دو نوه ام حسن و حسین] و امامان از فرزندان تو نازل شده است...»[۵].
علم غیب
یکی از ویژگیهای مهم و برجسته امام، دارا بودن علم به دین و اخبار و امور غیبی است. متکلمان امامیه معتقدند: امام باید به جمیع احکام شریعت عالم باشد؛ زیرا او حافظ شریعت است و حفظ شریعت بدون آگاهی کامل و جامع از آن ممکن نخواهد بود.
در همین راستا چنین نقل شده که مردى امام حسین (ع) را که آهنگ کربلا داشت، در ثَعلَبیه دید. بر او در آمد و سلام داد. امام حسین (ع) از او پرسید: «کجایى هستى؟». گفت: اهل کوفه ام. امام فرمود: «هان! به خدا سوگند، اى مرد کوفى! اگر تو را در مدینه مى دیدم، جاى پاى جبرئیل(ع) را در خانه مان و جایگاه نزول او بر جدّمان را به تو نشان مى دادم. اى مرد کوفى! آیا آبشخور علمِ مردم، نزد ما باشد و آن گاه، آنها بدانند و ما ندانیم؟! این، نشدنى است»[۶].
در روایت دیگری نیز از شخصی به نام جُعَید هَمْدانى که از همراهان امام حسین(ع) در کربلا بود، چنین نقل شده که میگوید: «به امام حسین(ع) عرض کردم: فدایت شوم! به چه چیزْ حکم مىکنید؟ فرمود: «اى جُعَید! به حُکم خاندان داوود (ع) حکم مىکنیم. پس چون در چیزى در ماندیم، روح القُدُس به ما یاد مىدهد»[۷]. در ایت روایت به مهمترین منبع علم امام که روح القدس باشد اشاره شده است[۸].
در روایتی که از امام حسین(ع) از قول رسول خدا(ص) نقل شده، آن حضرت ضمن اشاره به تعداد و مصادیق امامان و جانشینان خود، به برخی اوصاف و ویژگیهایی که به واسطه خدای متعال در اختیار آن حضرت قرار داده شده و پس از ایشان به دیگر امامان منتقل میگردد تصریح کرده است که از جمله آنها علم خاصی است که مشتمل بر آگاهی از اسم اعظم الهی است.
امام حسین(ع) میفرمایند: «روزی بر رسول خدا(ص)وارد شدم؛ او را غمناک و در فکر فرو رفته دیدم؛ گفتم: ای رسول خدا چه شده است که در فکر فرو رفتهاید؟ حضرت پاسخ داد: ای پسرم، همانا جبرئیل نزد من آمد و فرمود: «خداوند بزرگ و برتر به تو سلام میرساند و میفرماید: همانا رسالت خود را سپری کرده (و دوران زندگی تو به کمال رسیده است)، پس اسم اعظم و میراث علمی و آثار علم نبوت را به علی بن ابی طالب واگذار؛ زیرا زمین را بحال خود رها نمیکنم، مگر اینکه همواره عالمی در آن باقی میگذارم که به وسیله او راه عبادت و بندگی و سرپرستی و رهبریام شناخته میشود... .
گفتم: ای رسول خدا! چه کسی این امر را پس از شما به دست میگیرد؟ پاسخ داد: پدرت علی بن ابی طالب که برادر و جانشین من است و بعد از علی(ع)، حسن و سپس تو و نه امام که همه از فرزندان تو هستند، دوازده امام، قدرت را به دست خواهند گرفت. سرانجام قائم ما قیام میکند و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد»[۹]. شبیه روایت یاد شده به صورتهای مختلف و متعدد از امام حسین(ع)، نقل شده است[۱۰]. از این روایت و روایات مشابه آن میتوان جهت اثبات تعداد و مصادیق امامان و نیز برخی شرایط امام همچون علم غیب و همچنین ضرورت نیاز به امام استناد نمود.
افضلیت
امام حسین(ع) در نامهای هم که به اهل بصره مینویسد به زیبایی شایستگی خود و خاندان اهل بیت(ع) را از هر شخص دیگری نسبت به تصدی منصب امامت و خلافت را تشریح کرده و میفرماید: «خدا، محمد(ص) را از مخلوق خویش برگزید و به نبوت کرامت داد و او را به پیامبری خویش معین کرد و آنگاه وی را به سوی خویش برد که اندرز بندگان گفته بود و رسالت خویش را رسانیده بود. ما خاندان و دوستان و جانشینان و وارثان وی بودیم و از همه مردم به جای وی، در میان مردم شایستهتر؛ اما قوم ما دیگران را بر ما ترجیح دادند که رضایت دادیم و تفرقه را خوش نداشتیم و سلامت را دوست داشتیم، در صورتی که میدانستیم حق ما نسبت به این کار از کسانی که عهده دار آن شدند، بیشتر بود...»[۱۱].
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در روایتى به شایستگى امام حسین(ع) براى امامت و رهبرى امّت اشاره فرموده، دلیل آن را شایستگى و بهترین خلق بودن ایشان معرفى کرده و میفرماید: «خیرُ الخلقِ بعد اخیه و هو امام المسلمین و حجةٌ على خلقه»[۱۲].
امام حسین(ع) در سخنى جامع، در نامهاى به بزرگان بصره مىفرمایند: «خداوند محمّد(ص) را پیامبر بر خلقش برگزید... و ما اهل، دوستداران، جانشینان و وارثان او هستیم... مىدانیم که ما از کسانى که این امر را بر عهده گرفتهاند، به این حقى که مستحق آنیم، سزاوارتریم...»[۱۳].
همراهی با حق و حق گویی
یکی دیگر از شرایط لازم در امام همراهی با حق و حقگویی است. امام حسین (ع) ضمن معرفی اهل بیت پیامبر (ص) آنها را نشانه حق معرفی میکند، که خداوندحق را در دل و زبان آنها جاری ساخته است: «ما، اهل بیتِ کرامت و معدن رسالتیم و نشانههاى برافراشته حق؛ کسانى که خداوند عز و جل، حق را در دلمان به ودیعت نهاد و زبانمان را به آن، گویا کرد. پس به اذن خداى عز و جل به سخن در آمد...»[۱۴].
در روایت دیگری امام حسین (ع)،اهل بیت پیامبر (ص) را محور حق و حق گویان راستین معرفی میفرماید: «ما خاندان پیامبر خدا هستیم. حق، در میان ماست و زبان ما به حق، گویاست»[۱۵].[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۴۰۴-۴۱۸.
- ↑ محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ سوم (اساطیر، تهران ، ۱۳۶۹)، ج ۷، ص ۲۹۲۴.
- ↑ «خدا فقط مى خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند» سوره احزاب، آیه۳۳.
- ↑ کوفی احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۷.
- ↑ کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، الخزاز القمی الرازی، ص۱۵۶.
- ↑ «لَقِیَ رَجُلٌ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ(ع) فی الثَّعلَبِیَّهِ وهُوَ یُریدُ کَربَلاءَ، فَدَخَلَ عَلَیهِ فَسَلَّمَ عَلَیهِ، فَقالَ لَهُ الحُسَینُ(ع): من أیِّ البلادِ أنتَ؟ قالَ: مِن أهلِ الکوفَهِ. قالَ: أما وَاللّهِ یا أخا أهلِ الکوفَهِ، لَو لَقیتُکَ بِالمَدینَهِ لَأَرَیتُکَ أثَرَ جَبرَئیلَ(ع) مِن دارِنا ونُزولِهِ بِالوَحیِ عَلى جَدّی، یا أخا أهلِ الکوفَهِ، أفَمُستَقَى النّاسِ العلمَ من عِندِنا؛ فعَلِموا وجَهِلنا؟! هذا ما لا یَکونُ» حسن صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۱۲؛ کلینى، کافی، ج۱، ص۳۹۸.
- ↑ «وکانَ مِمَّن خرَجَ مَعَ الحُسَین بِ کَربَلاءَ، قالَ: قُلتُ لِلحُسَینِ: جُعِلتُ فِداکَ بِأَیِّ شَیءٍ تَحکُمونَ؟ قالَ: یا جُعَیدُ نَحکُمُ بِحُکمِ آلِ داوُدَ، فإِذا عیینا عَن شَیءٍ تَلَقّانا بِهِ روحُ القُدُسِ». صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۴۵۲.
- ↑ محمد رنجبر حسینی، عصمت عدل پیوست، تبیین آموزه امامت در احادیث حسینی.
- ↑ عوالم، بحرانی، ج۱۵، ص۲۲۷؛ و ر.ک: بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۴۵.
- ↑ مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۵۵؛ عوالم، بحرانی، ج۱۵، ص۲۲۲ و ۲۳۰؛ ر.ک: اثباة الهداة، حرّعاملی، ج۲، ص۵۴۵؛ ر.ک: عیون اخبار الامام رضا(ع)، ج۱، ص۶۰، ح۲۵؛ اثباة الهداة، ج۳، ص۱۳۳.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ص۲۹۳۰.
- ↑ گروه نویسندگان، کلمات الامام الحسین، قم، دارالمعروف، ۱۳۷۳، ص۱۲.
- ↑ محمدبن جریر طبرى، همان، ص۲۴۰ / المقرم، همان، ص۱۵۹ / محمدباقر مجلسى، همان، ص۳۴.
- ↑ «... عَلِمتَ أنّا أهلُ بیتِ الکَرامهِ ومَعدِنُ الرِّسالَهِ، وأعلامُ الحَقِّ الَّذینَ أودَعَهُ اللّهُ عز و جل قُلوبَنا، وأنطَقَ بِهِ ألسِنَتَنا، فَنَطَقَت بِإِذنِ اللّهِ عز و جل،..» مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۱۲.
- ↑ ««إنا أهلُ بیتِ رَسولِ اللّهِ، وَالحَقُّ فینا، وبِالحَقِّ تَنطِقُ ألسِنَتُنا» تفسیر فرات الکوفی، ج۵، ص۱۷.
- ↑ محمد رنجبر حسینی، عصمت عدل پیوست، تبیین آموزه امامت در احادیث حسینی.