شهود به عنوان یکی از شیوه‌های علم‌آموزی برگزیدگان خداوند به چه معناست؟ (پرسش)

شهود به عنوان یکی از شیوه‌های علم‌آموزی برگزیدگان خداوند به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

شهود به عنوان یکی از شیوه‌های علم‌آموزی برگزیدگان خداوند به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیشهود
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
سید علی هاشمی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در این‌باره گفته‌ است:

«شهود و شهادت، در برابر غیبت، حضور و دیدن را می‌رساند؛ البته دیدن، گاهی حسی است و گاهی قلبی؛ اما واژه شهود بیشتر درباره مشاهدات قلبی به کار می‌رود[۱]. شهود، اخص از علم است؛ زیرا علم به شیوه‌های مختلف به دست می‌آید که گاهی بدون مشاهده خود معلوم است؛ مانند علم به رخ دادن حادثه‌ای از طریق خبرهای دیگران؛ در حالی که در شهادت و شهود، مشاهده بی‌واسطه موجب علم می‌شود[۲].

مقصود ما از شهود در این نوشتار، دیدن حقایق با قلب یا همان روح است. بسیاری از حقایق را نمی‌توان با دیدگان حسی مشاهده کرد. شهود این حقایق، نیازمند شرایط و کمالات روحی خاصی است که برخی افراد به مراتبی از آن دست یافته‌اند. شهود ملکوت آسمانها و زمین و شهود اعمال انسان‌ها، از نمونه‌هایی‌اند که در قرآن کریم درباره آنها سخن گفته شده است.

شهود ملکوت آسمانها و زمین در قرآن کریم، از نشان دادن ملکوت آسمانها و زمین به برگزیدگانی مانند حضرت ابراهیم (ع) و پیامبر اکرم (ص)؛ خبر داده شده که به نظر می‌رسد به شیوه شهودی بوده است.

  • شهود حضرت ابراهیم (ع): در قرآن کریم آمده است: ﴿وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۳]. ملکوت، از مصدر «ملک» و به معنای سلطنت و فرمانروایی است[۴]. برخی لغویان، این واژه را مختص فرمانروایی و سلطنت خداوند دانسته‌اند[۵]. مراد از نشان دادن ملکوت آسمانها و زمین این است که خداوند عظمت و سلطنت خود را در آسمانها و زمین، به حضرت ابراهیم (ع) نشان داد. روشن است که عظمت و سلطنت الهی وجودی مستقل ندارد که دیده شود؛ بلکه مقصود، نشان دادن اموری است که این عظمت و سلطنت را می‌رسانند.

برخی از مفسران بر این نکته تصریح کرده‌اند که این مشاهده، امری اعجازگونه نبوده، بلکه تدبر و تعمق در همان پدیده‌هایی بوده است که بسیاری از انسان‌ها در اطراف خود می‌بینند، ولی به سادگی از کنار آن می‌گذرند؛ اما حضرت ابراهیم (ع) در آنها تدبر کرد و اندیشید و دست قدرت خداوند را در آنها مشاهده کرد[۶].

در برابر این دیدگاه، برخی دیگر معتقدند که خداوند حقایقی پنهان از آسمانها و زمین را به حضرت ابراهیم (ع) نشان داد؛ حقایقی که از دسترس معرفت و مشاهده عادی خارج است[۷]. ملکوت اشیا، همان بعدی است که وابستگی جهان به خداوند و قدرت و سلطنت او را به خوبی نشان می‌دهد و حواس انسان‌ها توان دیدن آن را ندارند[۸]. به نظر می‌رسد چنین مشاهده‌ای، از مصادیق شهود است.

روایات اهل بیت (ع) نیز این مشاهده را امری غیرعادی، و نشان دادن حقایق پنهان آسمان‌ها و زمین معرفی می‌کنند. در روایاتی آمده است که خداوند پرده از برابر دیدگان حضرت ابراهیم برداشت و ایشان آسمان‌های هفت گانه و زمین‌های هفت گانه را مشاهده کرد[۹]. شواهد تفسیری موجود در خود این آیه نیز همین برداشت را تأیید می‌کند. در این آیه کریمه، سخن از نشان دادن ملکوت آسمانها و زمین است، نه دیدن آنها. این کار (نشان دادن) به خداوند نسبت داده شده؛ در حالی که دیدن، کار حضرت ابراهیم است. این تعبیر به این نکته اشاره دارد که چنین مشاهده‌ای عنایت ویژه خداوند به آن حضرت بوده و با مشاهدة عادی خود ایشان انجام نشده است؛ چنان که بیان هدف این کار نیز از اختصاصی بودن آن حکایت می‌کند: ﴿لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۱۰]؛ یعنی خداوند این عنایت را با هدفی خاص انجام داده است که شامل همه نمی‌شود. بنابراین خداوند در این خصوص، حقایقی پنهان را به حضرت ابراهیم (ع) نشان داده است؛ نه آنکه حضرت ابراهیم (ع) در اموری تدبر کرده و به نتایجی رسیده باشند.

افزون بر آن، در تعبیر قرآن، از ملکوت «آسمان‌ها» و زمین سخن گفته شده است. اگر این مشاهده از نوع تدبر در پدیده‌های مشهود جهان می‌بود، تعبیر آسمان‌ها، جایی نداشت؛ زیرا انسان با تدبر و تعمق نمی‌تواند به آسمان‌های هفت گانه راه یابد و حداکثر می‌تواند حقایقی از آسمان اول را بشناسد. ظهور آیات قرآنی دلالت بر آن دارد که همه ستاره‌ها و سیارات و آنچه انسان می‌تواند ببیند، مربوط به آسمان اول است[۱۱]؛ اما در این آیه، از نشان دادن ملکوت آسمانها و زمین به حضرت ابراهیم (ع) سخن به میان آمده است. بنابراین، این مشاهده مربوط به حقایقی است که همه یا بخشی از آنها خارج از دسترس مشاهدة عادی انسان‌هاست.

نقل‌هایی از اقوال صحابه نیز این تفسیر را تأیید می‌کنند. از ابن عباس و قتاده نقل شده است که مراد از ملکوت آسمانها و زمین، مخلوقاتی است که در آنها قرار دارند[۱۲]. ابن عباس درباره چگونگی این مشاهده چنین نقل کرده است که خداوند پرده از برابر دیدگان ابراهیم (ع) برداشت و او ملکوت آسمانها و زمین را دید[۱۳]. مشابه این نقل، از مجاهد و سعید بن جبیر نیز نقل شده است[۱۴]. این همان تفسیری است که گفته شد در روایات اهل بیت (ع) نیز آمده است. بنابراین، از نگاه آنان نیز این مشاهده با دیدگان جسمانی نبوده؛ بلکه نوعی شهود قلبی حقایق بوده است.

ظاهر برخی از این آیات[۱۸] و تصریح برخی روایات[۱۹] نشان می‌دهد که معراج دو بار رخ داده است و بنا بر بیان اجمالی آیات یادشده و آنچه به طور جزئی‌تر در برخی روایات آمده، خداوند در این دو بار، به آن حضرت حقایق پنهان و عظیم جهان مانند آسمان‌های هفت گانه، بهشت و جهنم، عرش و سدرة المنتهی را نشان داد و آن حضرت با برخی پیامبران، فرشتگان و مردم سخن گفتند[۲۰].

صحابه و مفسران نخستین نیز ماجرای معراج رسول خدا و برخی از مشاهدات ایشان را گزارش کرده‌اند[۲۱]. آنان به صراحت درباره ماهیت این مشاهده سخن نگفته‌اند؛ اما از قراین می‌توان اطمینان یافت که آنان نیز این مشاهده را عادی نمی‌دانستند. به هر حال، مطالب یادشده، این برداشت را تأیید می‌کنند که مشاهده ملکوت آسمانها و زمین، یکی از مصادیق شهود است»[۲۲]

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۴۶۵: الشهود و الشهادة: الحضور مع المشاهدة، إما بالبصر، أو بالبصیرة.. لکن الشهود بالحضور المجرد أولی، و الشهادة مع المشاهدة أولی. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۲۸.
  2. حسن بن عبدالله عسکری، الفریق فی اللغة، ص۸۸: أن الشهادة أخص من العلم وذلک أنها علم بوجود الأشیاء لا من قبل غیرها، و الشاهد نقیض الغائب فی المعنی؛
  3. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
  4. ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۳۸۰؛ محمدبن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲؛ محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۳، ص۶۴۸؛ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح - تاج اللغة وصحاح العربیة، تحقیق و تصحیح احمد عبدالغفور عطار، ج۴، ص۱۶۱۰؛ فخر الدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۲۹۰.
  5. ر.ک: محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۳، ص۶۴۸.
  6. ر.ک: محمد کرمی حویزی، التفسیر لکتاب الله المنیر، ج۳، ص۱۷۶؛ سید محمد حسین فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، ج۹، ص۱۷۹؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۳، ص۳۶؛ سید محمد طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج۵، ص۱۰۹.
  7. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۹۸؛ ملامحسن فیض کاشانی، الأصفی فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۲۹؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱۰، ص۹۹؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۳، ص۳۵؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۷، ص۲۳.
  8. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۷۱-۱۷۲.
  9. ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۶؛ محمدین مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۳۶۳؛ عبد علی عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۷۳۱؛ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳۲.
  10. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
  11. .﴿وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ «آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵؛ همچنین ر.ک: صافات، ۶ و ملک، ۵. بسیاری از مفسران نیز همین برداشت را از این آیات داشته‌اند. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۲۳؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۱۶؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۲۵، ص۱۲۴.
  12. ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۶۰؛ عبد الرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۳۲۶.
  13. ر.ک: عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۳۲۵.
  14. ر.ک: عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۳۲۶؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۶۰؛ عبدالرحمن بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۳۲۶؛ اسماعیل بن عمر بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۲۵۹.
  15. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  16. «بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.
  17. ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى * وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * مَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى * مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى * أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى * وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى * إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى * لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید* آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است * توانای خردمندی که راست ایستاد * و او در افق فراتر بود * سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید * پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد * دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت * پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟* و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود * کنار درخت سدری که در واپسین جای است * که نزد آن بوستان‌سراست * هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند * چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید * بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۳-۱۸.
  18. ﴿وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.
  19. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۴۵: «کم عرج برسول الله فقال مرتین».
  20. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۷؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۹۷؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۸، باب۳، إثبات المعراج و معناه و کیفیته و صفته، ص۲۸۲.
  21. ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۲۳۰۹؛ احمد ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۴.
  22. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۵۹-۶۴.