ضرورت وجود امام از منظر دعا چگونه اثبات می‌شود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ضرورت وجود امام از منظر دعا چگونه اثبات می‌شود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیضرورت امامت در معارف دعا و زیارات
تعداد پاسخ۱ پاسخ

ضرورت وجود امام از منظر دعا چگونه اثبات می‌شود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد تقی فیاض‌بخش

آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و آقای دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

بدین ترتیب، ضرورت وجود دائمی امام معصوم در همه مراتب عالم، از جمله در عالم دنیا، اثبات می‌گردد؛ زیرا اگر بنا باشد که در مقطعی از زمان، عالم خالی از وجود امام باشد، هدف از خلقت در آن برهه محقق نشده است و چون علت فاعلی و غایی در خلقت متحد است، بنابراین با عدم تحقق علت غایی، دلیلی بر وجود علت فاعلی عالم در آن مقطع وجود ندارد و بساط خلقت در آن مرتبه برچیده می‌شود. این همان تعبیر لطیفی است که در روایات با بیان‌های گوناگون ذکر شده است؛ مثلاً ابوهراسه از امام صادق (ع) نقل می‌کند که با رفتن امام، زمین اهل خود را همچون دریا در خود فرو می‌بلعد[۱]؛ همچنین بنا بر روایتی دیگر، عذاب نازل می‌شود[۲].

  1. دعا، مکالمه با خالق هستی و مولی الموالی است. اگر مکالمه با بندگان صاحب مقام‌های اجتماعی، نیازمند آداب و تشریفاتی خاص در رعایت حریم مخاطب است، به طریق اولی، مکالمه و ابراز نیاز به درگاه الهی نیازمند آداب فراوانی است که تنها اولیاء معصوم پروردگار از آن آگاهی دارند.
  2. در کتب ادعیه، آداب فراوانی در طریق دعاکردن ذکر شده. داعی می‌باید در ابتدا معرفت خود به خداوند را بیان نماید و هر مقدار که این معرفت بالاتر باشد، ارزش دعا بیشتر است؛ لذا تنها امام معصوم است که می‌تواند بهترین دعا را به محضر حق عرضه بدارد و معلم دیگران در ابراز ارادت به محضر پروردگار باشد.
  3. دعا عبارت است از ابراز نیاز به خداوند و طلب آن از درگاه الهی. چه بسیار اموری که صلاح بندگان نیست و از خداوند با اصرار طلب می‌کنند و چه بسیار امور خیری که درخواست نمی‌نمایند؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید:﴿عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۳]. بنابراین، تنها کسی که می‌داند چگونه و چه امری را از خداوند درخواست نماید تا زشتی و شری در آن نباشد، کسی است که خود متصل به معدن رحمت و خزائن غیب الهی است. چنین فردی منحصردرمقام عصمت و امامت است.
  4. بنا بر برهان لطف، اصل در دعا، درخواست فلاح حقیقی برای انسان است. حکمت آنکه دعا بهترین عبادات و افضل اعمال در درگاه الهی شمرده شده، به همین اصل باز می‌گردد؛ زیرا تا کسی فلاح حقیقی خود را نیابد، هر خیر دیگری را که درخواست کند، یا ناقص است و یا از آن نعمت در مسیر طغیان و انحطاط بهره می‌برد؛ چنان که در دعای عرفه امام صادق (ع)، ایشان درباره نجات از آتش جهنم می‌فرماید: «اللَّهُمَّ حَاجَتِي‏ الَّتِي‏ إِنْ‏ أَعْطَيْتَهَا لَمْ يَضُرَّنِي مَا مَنَعْتَنِي وَ إِنْ مَنَعْتَنِيهَا لَمْ يَنْفَعْنِي مَا أَعْطَيْتَنِي أَسْأَلُكَ خَلَاصَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ»

بنابراین، هرچند که امت در دعا کردن آزاد است که هرچه می‌خواهد بگوید و از خداوند نیازهای خود را مستقیماً درخواست نماید، ولی همیشه محتاج معلمی معصوم به عصمت الهی است تا در تحت تعلیم او بتواند بهترین صورت دعا را در شیوه ارائه و محتوا به مولای خود عرضه کند؛ چنان که وقتی عبدالرحیم قصیر به امام صادق (ع) عرضه می‌دارد که دعایی از پیش خود ساخته است و آیا حضرت اجازه می‌دهند که آن را بخواند «إِنِّي‏ اخْتَرَعْتُ‏ دُعَاءً»، حضرت پاسخ فرمودند: «دَعْنِي‏ مِنِ‏ اخْتِرَاعِكَ‏»[۴]. ایشان سپس دستور دعا و توسلی به رسول اکرم (ص) را به او آموزش می‌دهند تا در مشکلات بخواند.

اولاً، دعا در یک معنای عام، درخواست نزول فیض الهی بر داعی است؛ چنان که می‌فرماید: ﴿يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۶].

ثانیاً، عالم هستی ذومراتب است و مراتب پایین‌تر تحت تدبیر مراتب فوق اداره می‌شوند؛ چنان که می‌فرماید: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ[۷].

ثالثاً، فیض رحمت واسعه پروردگار، تحت سنن الهی، از عوالم فوق بر مراتب پایین سرازیر می‌شود. به این ترتیب، شفاعت در یک معنای عام، یعنی وساطت در ایصال فیض الهی از پروردگار به مراتب عالم و همه شفیعان با اذن الهی، تدبیر امور مشفوعٌ‌له خود را می‌نمایند. ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۸].

نتیجه آنکه: امام، بنا بر مقام خلافت اللّهی که دارد، در همه مراتب شفیع خلایق در ایصال فیض پروردگار به آنان است. در عالم دنیا نیز، استجابت دعای انسان‌ها در امور دنیوی و اخروی، منوط به اذن و شفاعت امام در درگاه الهی است؛ مضافاً بر آنکه توفیق دعا و درک شیرینی انس با پروردگار، خود مرتبه‌ای از استجابت الهی است که بدون شفاعت و عنایت امام، برای کسی حاصل نمی‌شود.

اولاً، امام بالاترین نعمت الهی است؛

ثانیاً، همه بندگان برای کسب فلاح حقیقی، تقاضای وصول به بالاترین نعمت الهی را دارند.

نتیجه آنکه: همه انسان‌ها برای نیل به فلاح و رستگاری خود، تقاضای وصول به امام را دارند.

قیاس دوم نیز از نتیجه قیاس اول تشکیل می‌شود؛ به این ترتیب که:

اولاً، همه بندگان برای کسب فلاح حقیقی درخواست وصول به امام را دارند؛

ثانیاً، خداوند پاسخ به درخواست انسان‌ها (وصول به امام) را بر خود لازم نموده است.

نتیجه آنکه، همیشه باید امام معصومی در میان مردم وجود داشته باشد تا درخواست انسان‌ها از پروردگار بدون پاسخ نماند»[۹]

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

  1. «أَبِي هَرَاسَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ‏ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ‏» (الکافی (ط. دار الکتب الإسلامیة. ۱۴۰۷ ه.ق)، ج۱، ص۱۷۹).
  2. «عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) هَلْ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا قُلْتُ إِنَّا نُرَوَّى أَنَّهَا لَا تَبْقَى‏ إِلَّا أَنْ‏ يَسْخَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ» (الکافی (ط. دار الکتب الإسلامیة. ۱۴۰۷ ه.ق)، ج۱، ص۱۷۹).
  3. «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
  4. الکافی (ط. دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ه.ق)، ج۳، ص۴۷۶.
  5. ر.ک: براهین امام علت غایی آفرینش و نیز برهان واسطه فیض و در سایر براهین نیز اشاراتی به مناسبت به این بحث شده است.
  6. «هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد» سوره الرحمن، آیه ۲۹.
  7. «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند» سوره سجده، آیه ۵.
  8. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
  9. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۳ ص ۹۲.