عراق در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

کشور عراق یا عراق عرب، هم‌جوار کشور ایران است و حدود آن از شمال، ترکیه، از شرق، ایران، از غرب سوریه و از جنوب، نجد و خلیج فارس است. وسعت عراق ۳۱۷.۴۳۸ کیلومتر مربع است. این سرزمین از دو قسمت تشکیل شده است: یک قسمت کوهستانی و قسمت دیگر بیابانی هموار. پس از ظهور اسلام و فتوحاتی که نصیب مسلمانان شد، عراق نیز مانند بسیاری از کشورهای این منطقه در تسلط و استیلای مسلمانان درآمد. شهرهای مهم عراق عبارت‌اند از: بغداد، کوفه، بابل، بصره، تکریت، حلوان، حیره، نجف، کربلا و سامره. عراق به‌معنای کنار دریا و نیز ساحل نیز آمده است. اصولاً سرزمین رسوبی را اعراب سواد یعنی خاک سیاه نامیده‌اند. رفته‌رفته کلمه سواد با عراق یکی شد و عبارت بود از تمام سرزمین بابل.

چون خلافت از امویان به عباسیان رسید، اوضاع چنین اقتضا می‌کرد که پایتخت جدیدی برای دولت تازه انتخاب کنند، از این جهت خلیفه دوم عباسی، بغداد را در کنار دجله درست کرد و بعد از مدتی این پایتخت جدید رونق یافت و مرکز خلافت عباسیان شد. در قرون وسطی اوضاع طبیعی عراق با امروز بسیار تفاوت داشت و تغییراتی در مجرای دجله و فرات حاصل شد که تغییراتی در این سرزمین به‌وجود آورد. عرب‌ها بین‌النهرین را به دو ناحیه سفلی و علیا تقسیم می‌کردند. بین‌النهرین سفلی را عراق می‌نامیدند و مرز شمالی آن خطی بود از خاور به باختر، که از دجله شروع و به فرات ختم می‌شد. در زمان عباسیان، بغداد بزرگ‌ترین شهر عراق بود. بین‌النهرین علیا را عرب‌ها جزیره می‌نامیدند، زیرا دشت‌های پهناور به رود مزبور می‌پیوستند، احاطه شده بودند و دو شط بزرگ را به هم وصل می‌کردند.

مردم عراق: اقوام مختلف این سرزمین عبارت‌اند از عرب و ترک و کرد و فارس. در سنوات متمادی عده‌ای از مردم ایران بدان‌جا مهاجرت کرده‌اند و به‌دلیل وجود اعتاب مقدسه، شیعیان به آن سرزمین مسافرت می‌کنند. ۷۰ درصد مردم عراق، عرب، ۲۰ درصد کرد، ۴ درصد فارس، ۵ درصد ترک و نژادهای دیگرند.

مذاهب مختلفی در عراق وجود دارد، مانند اسلام، یهود، مسیحیت و اقلیت‌های دیگر آشوری و یزیدیه و صابئیه. در این سرزمین با آن‌که زبان رسمی عربی است، اما به زبان کردی، ترکی و فارسی نیز صحبت می‌شود. زبان‌های دیگر نیز مانند آرامی، عبری و سریانی ویژه معابد است، ولی تمام این زبان‌ها در زبان رسمی که عربی است مستهلک شده‌اند و مذهب رسمی، همان اسلام است.

عراق، محل زندگی و شهادت شش امام شیعه است و شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا زیارتگاه شیعیان جهان‌ به‌شمار می‌رود. در این سرزمین دو نهر بزرگ وجود دارد: یکی دجله و دیگری فرات. دجله در طول ۱۸۰۰ کیلومتر و فرات در ۲۳۵۰ کیلومتر جریان دارد. نهرهای کوچک بسیار و دو دریاچه کوچک به نام دریاچه الحمار به مساحت ۵۲۰۰ کیلومتر مربع در جنوب بین بصره و ناصریه و دریاچه حیاتیه به مساحت ۱۴۰ کیلومتر مربع بین رمادی و فلوجه و اهواز نیز وجود دارند.

عراق پس از جنگ اول جهانی مستقل شد و در تابستان ۱۹۲۱، مجلس، ملک فیصل اول را به سلطنت برگزید و سپس غازی سلطان شد و بعد از آن فیصل دوم به سلطنت رسید. در سال ۱۹۵۸ فیصل سرنگون و در کشور عراق جمهوری اعلام شد.

عراق از لحاظ اقتصادی سرزمین متوسطی است. رود دجله قسمت‌هایی از آن سرزمین را سیراب می‌کند و از این راه مقداری زراعت غله می‌شود و نخلستان‌های خرما که در کرانه دجله واقع‌اند منبع درآمدی برای این سرزمین به‌شمار می‌روند. قسمت مهمی از لبنیات و گوشت آن‌ها از ناحیه کردستان تأمین می‌شود. منبع نفت نیز یکی از پردرآمدترین منابعی است که عراق در اختیار دارد.

آب‌ وهوای عراق: در مناطق کوهستانی، هوای معتدل و در بعضی مناطق سرد و در مناطق هموار و بیابان گرم است و به‌طور کلی عراق را می‌توان از مناطق حاره به‌حساب آورد. هوای شمال معتدل و هوای جنوب گرم است.

امام علی (ع) در خطبه ۷۱ پس از ستایش پروردگار در علل نکوهش اهل عراق می‌فرماید: ای مردم عراق! همانا شما به زن بارداری می‌مانید که در آخرین روزهای بارداری جنین خود را سقط کند و سرپرستش بمیرد، زمانی طولانی بی‌شوهر ماند و میراث او را خویشاوندان دور غارت کنند. آگاه باشید! من با اختیار خود به سوی‌شما نیامدم، بلکه به طرف دیار شما کشانده شدم. به من خبر دادند که می‌گویید علی دروغ می‌گوید!! خدا شما را بکشد، به چه کسی دروغ روا داشته‌اید؟ آیا به خدا دروغ روا داشتم؟ در حالی‌که من نخستین کسی هستم که به خدا ایمان آوردم، یا بر پیامبرش؟ من اول کسی‌بودم که او را تصدیق کردم! نه به خدا هرگز! آنچه گفتم واقعیتی است که شما از دانستن آن دورید و شایستگی‌درک آن را ندارید، مادرتان در سوگ شما زاری کند. پیمانه علم را رایگان به شما بخشیدم، اگر ظرفیت داشته باشید؛ و به زودی خبر آن را خواهید فهمید[۱]. نیز در خطبه ۱۰۲ از آینده خونین بصره و رزم مجاهدانی پیروز خبر می‌دهد: فتنه‌هایی چون تاریکی شب که هیچ نیرویی نمی‌تواند در برابر آن‌ها بایستد و هیچ کس نتواند پرچم‌های آن‌ها را پایین کشد، به‌سوی شما می‌آیند، چونان شتری که مهارش کنند، جهاز بر پشت آن نهند و ساربان آن را بکشاند و به سرعت براند. فتنه‌جویان کسانی هستند که ضربات آن‌ها شدید و غارتگری آنان اندک است. مردمی با آنان جهاد می‌کنند که در چشم متکبران خوار، روی زمین گنام و در آسمان‌ها معروف‌اند. در این هنگام، وای بر تو ای بصره! از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است. بی‌گرد و غبار و صدایی به تو حمله خواهند کرد و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی غبارآلود دچار می‌شوند![۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. «أَمَّا بَعْدُ، يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ فَإِنَّمَا أَنْتُمْ كَالْمَرْأَةِ الْحَامِلِ حَمَلَتْ، فَلَمَّا أَتَمَّتْ أَمْلَصَتْ وَ مَاتَ قَيِّمُهَا وَ طَالَ تَأَيُّمُهَا وَ وَرِثَهَا أَبْعَدُهَا. أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَتَيْتُكُمُ اخْتِيَاراً وَ لَكِنْ جِئْتُ إِلَيْكُمْ سَوْقاً. وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّكُمْ تَقُولُونَ عَلِيٌّ يَكْذِبُ! قَاتَلَكُمُ اللَّهُ تَعَالَى، فَعَلَى مَنْ أَكْذِبُ؟ أَعَلَى اللَّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ، أَمْ عَلَى نَبِيِّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ. كَلَّا وَ اللَّهِ لَكِنَّهَا لَهْجَةٌ غِبْتُمْ عَنْهَا وَ لَمْ تَكُونُوا مِنْ أَهْلِهَا. وَيْلُ أُمِّهِ كَيْلًا بِغَيْرِ ثَمَنٍ لَوْ كَانَ لَهُ وِعَاءٌ، "وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ»؛ نهج البلاغه خطبۀ۷۱.
  2. «فِتَنٌ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، لَا تَقُومُ لَهَا قَائِمَةٌ وَ لَا تُرَدُّ لَهَا رَايَةٌ، تَأْتِيكُمْ مَزْمُومَةً مَرْحُولَةً، يَحْفِزُهَا قَائِدُهَا وَ يَجْهَدُهَا رَاكِبُهَا، أَهْلُهَا قَوْمٌ شَدِيدٌ كَلَبُهُمْ قَلِيلٌ سَلَبُهُمْ، يُجَاهِدُهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَوْمٌ أَذِلَّةٌ عِنْدَ الْمُتَكَبِّرِينَ، فِي الْأَرْضِ مَجْهُولُونَ وَ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفُونَ. فَوَيْلٌ لَكِ يَا بَصْرَةُ عِنْدَ ذَلِكِ مِنْ جَيْشٍ مِنْ نِقَمِ اللَّهِ، لَا رَهَجَ لَهُ وَ لَا حَسَّ، وَ سَيُبْتَلَى أَهْلُكِ بِالْمَوْتِ الْأَحْمَرِ وَ الْجُوعِ الْأَغْبَرِ»؛ نهج البلاغه خطبۀ۱۰۲.
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۵۶۳ ـ ۵۶۵.