علم ذاتی در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

علم ذاتی دو معنا دارد یکی ذاتی به معنای استقلالی بدان معنا که تصور شود علم امام مستقل و غیروابسته به خداوند است، این معنا با توجه به معارف توحیدی و اسلامی باطل است و تنها علم خداوند ذاتی است. معنای دوم، ذاتی به معنای غیر استقلالی است، یعنی اگر چه علم امام غیر ذاتی و وابسته به عطای خداوند متعال است، اما خداوند، هرگاه امامی را می‌آفریند، علم ویژه را همراه او در فطرتش قرار می‌دهد لذا علم امام ذاتی یعنی فطری است.

معناشناسی

علم ذاتی امامان (ع) دارای دو معنا است، ذاتی به معنای استقلالی و ذاتی به معنای فطری.

علم ذاتی به معنای استقلالی و نفی آن از معصوم

ذاتی به معنای استقلالی: این صورت بدان معناست که تصور شود امام دانش‌های خود را به طور غیر وابسته به خداوند و صرف نظر از عطای الهی در ذات خود دارد؛ به عبارت دیگر علم او هیچ ارتباطی با خداوند نداشته و ذات امام به طور مستقل دارای این علوم باشد. این معنا با توجه به معارف توحیدی و اسلامی باطل است و تنها علم خداوند ذاتی است. اساسی‌ترین رکن اعتقادی در اسلام، توحید است که بنابر آن، همه توان‌ها، کمالات و آنچه در جهان ظهور پیدا کرده، وابسته به خداوند متعال است. بنابراین تنها می‌توان کمالات خداوند را به این معنا ذاتی دانست و علوم و کمالاتی که در پیامبران و امامان (ع) و دیگر مخلوقات مشاهده می‌شود، از خداوند متعال و مشروط به اذن و اراده اوست[۱].

کسی که اندک آشنایی با معارف قرآن دارد، در این امر تردید نمی‌کند که اساسی‌ترین رکن اعتقادی در اسلام، توحید است و بنا بر آن، همه توان‌ها، کمالات و آنچه در جهان ظهور یافته، وابسته به خداوند متعال است. بنابراین تنها می‌توان کمالات خداوند را به این معنا ذاتی دانست؛ اما علوم و کمالاتی که در پیامبران و امامان و دیگر مخلوقات دیده می‌شود، از خداوند متعال و مشروط به اذن و اراده اوست: ﴿إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا[۲]. همه مخلوقات، بندگان خداوند متعال‌اند و توان انجام کاری را جز به اراده او ندارند[۳].

دلیل قرآنی

در آیات قرآن به صراحت تأکید شده است، علمی که به انسان‌ها و برگزیدگان خداوند می‌رسد، به اذن و خواست الهی است و اگر خداوند نخواهد، دانشی نخواهند داشت: ﴿إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا[۴]، در این آیه به صراحت بر وابستگی علمی برگزیدگان خداوند تأکید شده است: ﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۵]. همه مخلوقات، بندگان خداوند متعال‌اند و توان انجام کاری را جز به اراده او ندارند. در آیه‌ای دیگر، خداوند به صراحت به رسول اکرم (ص) بیان می‌کند، علوم ایشان کاملاً وابسته به خداوند است و اگر او نخواهد، وحی‌ای بر آن حضرت نازل نخواهد شد: ﴿وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا[۶].[۷]

دلیل روایی

روایات نیز اشاره به این مطلب دارند که علوم اهل بیت (ع) از طریق فراگیری از پیامبر اکرم (ص)، بهره‌مندی از کتاب‌های الهی و ویژه، الهام، تحدیث فرشتگان و... به ‌دست می‌آید؛ بیان این شیوه‌ها، خود نفی‌کننده علم ذاتی برای امامان (ع) است؛ زیرا در صورتی که علم آنان ذاتی باشد، نیازی به کسب آن به شیوه‌های یاد ‌شده نبود. امور ذاتی نیازی به کسب ندارند و از ذات جدا نمی‌شوند و علوم ایشان غیرذاتی است:

  1. امام صادق (ع) فرمودند: "گاهی (درهای) علم به روی ما گشوده می‌شود و ما (مطالبی را) می‌دانیم و گاهی بسته می‌شود و نمی‌دانیم امام فردی مانند دیگر انسان‌هاست؛ همانند آنان به‌ دنیا می‌آید؛ (...) امتیاز او نسبت‌ به دیگران این است که علومی ویژه به او داده شده و دعای او مستجاب است"[۸]. علاوه بر اینکه ایشان برای نگه داری علوم و کمالاتی که خداوند به آنها عنایت کرده است رنج بیشتری از سایرین را تحمل می‌‌کنند.
  2. حضرت در روایتی دیگر فرمودند: "خداوند ما را به خودمان وانمی‌گذارد که اگر ما را به خودمان واگذارد، مانند سایر مردم خواهیم بود و ما کسانی هستیم که خداوند می‌فرماید: مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را"[۹]. از این روایت به خوبی رابطۀ بین امامان (ع) و خداوند روشن می‌شود. آنان از خود چیزی ندارند؛ اما بندگان برگزیدۀ خداوندند که تحت عنایات ویژه اویند و هرگاه چیزی را از او بخواهند، به آنان عطا می‌کند.
  3. همچنین امام صادق (ع) فرمودند: "خداوند دوگونه علم دارد: علمی که در خزینۀ غیبی خود پنهان دارد و کسی جز او خبر ندارد و بداء هم در همین حیطه است و علمی که به ملائکه و انبیایش تعلیم داده است"[۱۰].[۱۱]

علم ذاتی به معنای غیراستقلالی (فطری)

ذاتی به معنای غیر استقلالی (فطری): اگر چه علم امام غیر ذاتی و وابسته به عطای خداوند متعال است، اما خداوند، هرگاه امامی را می‌آفریند، علم ویژه را همراه او در فطرتش قرار می‌دهد لذا علم امام ذاتی یعنی فطری است. البته این معنا مورد اختلاف میان علما قرار گرفته است، برخی از علما[۱۲] از فطری بودن علم امام طرفداری کرده‌اند؛ اما عده‌ای دیگر علم امام را تدریجی و افزایش پذیر دانسته‌اند[۱۳].

دیدگاه شیخ مفید درباره ذاتی بودن علم امام

بی‌شک ائمه معصومین (ع) همه علومشان را از خداوند متعال دریافت می‌کردند و مستقل از خداوند، علمی نداشتند. در آیات متعدد[۱۴] بر این نکته تأکید شده است که پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند از خود هیچ دانش مستقلی ندارند و آگاهی‌شان از علوم الهی تنها در قلمرویی است که خداوند به آنها عطا می‌کند و آنان بدون اجازه و اذن خداوند چنین علمی ندارند و قادر به کسب آن نیستند[۱۵].

از ویژگی‌های برجسته‌ای که به سبب شبهه غلو از مسائل مورد بحث شیخ مفید بوده، مسئله ذاتی یا مستفادبودن علم امام است. به عقیده وی، علم امام معصوم ذاتی او نیست، بلکه موهوبی و الهی است و این همان تفاوت علم امام با علم خداوند است که علم خداوند از ذاتش نشئت گرفته، ولی علم امام به افاضه الهی است[۱۶].

از مناظره شیخ مفید با عالم معتزلی[۱۷] که در فصل دوم ذکر شد، فهمیده می‌شود وی بر مستفادبودن علم امام اصرار دارد و معتقد است امام به نفسه عالِم به اسرار نیست، بلکه با تعلیم الهی، علم پیدا می‌کند. این نه تنها نظر مفید، بلکه نظر همه عالمان امامیه است و هیچ کس را با هیچ رویکردی سراغ نداریم که به علم ذاتی امام اعتقاد داشته باشد.

شیخ مفید میان علم ذاتی و غیری تفاوت قائل شده و معتقد است علم ذاتی تنها سزاوار کسی است که ذاتاً و بدون استمداد از دیگری به حقایق امور و جهان هستی دانا و آشنا باشد. وی علم ذاتی به امور غیبی را از امام نفی نموده و معتقد است اطلاق چنین وصفی (عالم به غیب) بر کسی که با علم مستفاد به حقایق امور غیبی معرفت و آگاهی می‌یابد، واضح الفساد می‌باشد و بسیاری از علمای شیعه جز تعداد کمی از مفوضه و غلات در غیرذاتی و مستفادبودن علم امام اتفاق نظر دارند[۱۸].

به این ترتیب می‌توان ادعا کرد معیار رأی معتدل و صحیح در خصوص علم غیب امام نزد مفید این است که اطلاع از غیب جزء صفات لازم امامان نیست و شرط امامت محسوب نمی‌شود و علم غیب مطلق و ذاتی را نمی‌توان به ائمه نسبت داد[۱۹].[۲۰]

دیدگاه آیت الله جوادی درباره ذاتی بودن علم امام

از مهم‌ترین مؤلفه‌های مطرح در خصوص ماهیت علم امام، ذاتی یا تبعی و مستفادبودن علم ایشان است. قبل از پرداختن به اصل بحث لازم است معنای ذاتی بودن علم امام روشن شود. در کلمات علما دو معنا برای ذاتی دانستن علم امام بیان شده است:

  1. ذاتی به معنای استقلالی؛
  2. ذاتی به معنای غیراستقلالی؛

در مستفادبودن علوم ائمه (ع) به معنای غیراستقلالی بودن علوم ایشان تردیدی وجود ندارد و اختلافی در این موضوع در دیدگاه علمای امامیه در طول قرن‌های مختلف مشاهده نمی‌شود. آنان با عبارات مختلف بر این مطلب مشترک تأکید کرده‌اند که همه مخلوقات در تمام کمالات خود وابسته به خداوند متعال‌اند و بدین دلیل نه تنها علم امام، بلکه تمام کمالات ائمه‌(ع) و دیگر افراد بشر وابسته به لطف و افاضه خداوند است. البته ائمه (ع) انسان‌های برگزیده و حجت‌های خداوندند و به عنایت و عطای خداوند دارای علوم ویژه‌ای‌اند که افراد عادی از آن بی‌بهره‌اند.

ذاتی بودن علم امام در معنای اول یعنی فطری بودن و همراهی علوم ویژه با امام از ابتدای آفرینش او، مطلبی مورد اختلاف است. ذاتی در این معنا علمی است که از درون عالِم می‌جوشد و وابسته به دیگری نیست. این علم، ویژه خدای سبحان است و به صورت بدیهی در اندیشه اسلامی نیست؛ زیرا مخالف توحید است[۲۱]. در آیات متعدد بر این نکته تأکید شده است که پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند از خود هیچ دانش مستقلی ندارند[۲۲].

امام در اندیشه علامه جوادی آملی، کون جامع نظام تکوین و تدوین و از این نظر، انسان کامل و مظهر صفات الهی است. بنابراین، کمالاتی را که خداوند به نحو استقلالی و ذاتی دارد، آنان به نحو عرضی و تبعی واجدند و همان طور که چیزی از حیطه علم بی‌پایان خدا مخفی نمی‌ماند، گستره علم امام نیز همه موجودات نظام هستی را در بر می‌گیرد[۲۳]. تعبیر ایشان از «علم لدنی» امام معصوم نیز حاکی از این معناست که علم ائمه معصومین (ع) ذاتی و استقلالی نیست و آن حضرات به عنوان انسان کامل و آینه‌تمام نمای اسم اعظم حق، همه علوم و معارف را از نزد خدای سبحان و بی‌واسطه فراگرفته‌اند[۲۴].

وی در ادامه بیان می‌کند که ممکن است برخی غالیان و افراط‌گرایان اعتقاد داشته باشند ائمه اطهار (ع) به صورت استقلالی از علم غیب برخوردارند، اما خود ائمه‌(ع) چنین سخنانی را شدیداً انکار کرده و قائلان‌اش نیز طعن و لعن شده‌اند[۲۵].

از مجموع مطالب مذکور روشن می‌گردد علامه جوادی آملی معتقد است علم ذاتی و بالاصاله، خاص خدای تعالی است و علم امام به تعلیم و افاضه از جانب خداوند متعال می‌باشد[۲۶].

نتیجه گیری

بنابراین بدون تردید در فضای اندیشه اسلامی، غیر ذاتی و وابسته بودن علوم امامان (ع) به عطا و اذن الهی کاملا روشن و باور به آن از ضروریات دین به شمار می‌آید، یعنی ایشان از سرچشمه‌ علوم الهی بهره‌مندند و علمی ذاتی و مستقل از خداوند ندارند. ذاتی دانستن علم غیر خداوند، مستلزم انکار توحید افعالی و شرک است[۲۷].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، ص۲۷۶؛ بخارایی‌زاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص۱۹.
  2. «جز این نیست که هر که در آسمان‌ها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده می‌آید» سوره مریم، آیه ۹۳.
  3. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۱۱۸.
  4. «جز این نیست که هر که در آسمان‌ها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده می‌آید» سوره مریم، آیه ۹۳.
  5. «و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۹.
  6. «و اگر بخواهیم بی‌گمان آنچه را بر تو وحی کرده‌ایم از میان می‌بریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت» سوره اسراء، آیه ۸۶.
  7. ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، ص۲۷۶.
  8. «یُبْسَطُ لَنَا فَنَعْلَمُ وَ یُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ الْإِمَامُ یُولَدُ وَ یَلِدُ وَ یَصِحُّ وَ یَمْرَضُ وَ یَأْکُلُ وَ یَشْرَبُ وَ یَبُولُ وَ یَتَغَوَّطُ وَ یَفْرَحُ وَ یَحْزَنُ وَ یَضْحَکُ وَ یَبْکِی وَ یَمُوتُ وَ یُقْبَرُ وَ یُزَادُ فَیَعْلَمُ وَ دَلَالَتُهُ فِی خَصْلَتَیْنِ فِی الْعِلْمِ وَ اسْتِجَابَةِ الدَّعْوَةِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج ۲، ص۵۲۸.
  9. «إِنَّ اللَّهَ لَا یَکِلُنَا إِلَی أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَکَلَنَا إِلَی أَنْفُسِنَا لَکُنَّا کَعَرْضِ النَّاسِ وَ نَحْنُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم‏»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۴۶۶.
  10. «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ‏ عِلْمٌ‏ مَکْنُونٌ‏ مَخْزُونٌ‏ لَا یَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِکَ یَکُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۱۰۹.
  11. ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، ص۲۷۶؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹.
  12. مانند مرحوم ملاصالح مازندرانی.
  13. ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه.
  14. ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  15. ﴿قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ «بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹؛ ﴿وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ «و موسی هفتاد تن از قوم خود را برای میقات ما برگزید پس همین که زمین‌لرزه آنان را فرا گرفت (موسی) گفت: پروردگارا! اگر اراده می‌فرمودی آنان و مرا پیش از این نابود می‌کردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کم‌خردان ما کرده‌اند نابود می‌فرمایی؟ این، جز آزمون تو نیست که با آن هرکس را بخواهی گمراه می‌داری و هرکس را بخواهی راهنمایی می‌فرمایی، تو سرور مایی پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین آمرزندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۵؛ ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «و چون برای آنان آیه‌ای (دلخواه آنان) نیاورده‌ای می‌گویند: چرا خود آیه‌ای برنگزیدی؟» سوره اعراف، آیه ۲۰۳؛ ﴿قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ «بگو اگر خداوند می‌خواست آن را برای شما نمی‌خواندم و او شما را از آن آگاه نمی‌کرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیسته‌ام پس آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره یونس، آیه ۱۶؛ ﴿قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰؛ ﴿وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ «و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگر» سوره هود، آیه ۳۱.
  16. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۶۷.
  17. شیخ مفید، الارشاد، ص۱۱۴.
  18. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۶۷: إن الأئمة من آل محمد (ص) قد کانوا یعرفون ضمائر بعض العباد و یعرفون ما یکون قبل کونه، و لیس ذلک بواجب فی صفاتهم و لا شرطا فی إمامتهم، و إنما أکرمهم الله تعالی به و أعلمهم إیاه للطف فی طاعتهم والتمسک بإمامتهم ولیس ذلک بواجب عقلا و لکنه وجب لهم من جهة السماع. فأما إطلاق القول علیهم بأنهم یعلمون الغیب فهو منکر بین الفساد، لأن الوصف بذلک إنما یستحقه من علم الأشیاء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا یکون إلا الله عزوجل - وعلی قولی هذا جماعة أهل الإمامة إلامن شذ عنهم من المفوضة و من انتمی إلیهم من الغلاة.
  19. شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۸۸ و ۳۸۹.
  20. یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی، ص ۱۱۳.
  21. علامه طباطبائی، المیزان، ج۲۰، ص۵۳.
  22. ﴿وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ «و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  23. عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۷۶.
  24. عبدالله جوادی آملی، هدایت در قرآن، ص۲۰۸؛ همو، تسنیم، ج۶، ص۳۵۷.
  25. عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مهربان، ج۳، ص۴۱۹.
  26. یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی، ص ۱۲۳.
  27. ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه.