قانون در فقه اسلامی
مقدمه
قانون در اصطلاح عبارت است از قاعدهای حقوقی که به تصویب مرجع قانون گذار میرسد.[۱] تفاوت آن با حکم شرعی این است که حکم شرعی توسط خدای تعالیَ وضع میشود و پیامبران از طریق وحی آن را دریافت و به امت خویش ابلاغ میکنند.
قانونگذار
به تصریح قرآن کریم، خلق برای بندگی خدا آفریده شدهاند. ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۲] و معبود تنها او است و شریکی برای او نیست. بنابر این، بندگان تنها در برابر خدا مسئولاند؛ از این رو، تنها او است که حق قانون گذاری دارد و خداوند نیز در همهء اموری که صلاح خلق در آن است، قوانین کلی و جزئی وضع کرده و از طریق پیامبران (ع) در دسترس مردم قرار داده است تا مکلفان، با تکالیف و وظایف خود در ساحتهای مختلف عبادی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیر آن آشنا شوند و با عمل به آنها به سعادت و خوشبختی ابدی دست یابند تا آنکه خدای تعالیَ آیین اسلام را که کاملترین دین است و مترقیترین قوانین را دارد، بر خاتم پیامبران (ص) نازل کرد و آن حضرت را به سوی بندگانش فرستاد تا آنان را با این قوانین آشنا سازد و به عمل به آنها فراخواند و آن بزرگوار نیز چنین کرد.
قانون
قوانین دو گونهاند: تشریعی و تطبیقی. قوانین تشریعی عبارتاند از احکام کلی که خدای تعالیَ برای تنظیم روابط میان خلق و خالق یا میان افراد و یا جوامع بشری مقرر کرده است. قوانین تطبیقی عبارتاند از تطبیق احکام کلّی بر موضوعات و مصادیق، مانند تطبیق حکم کلی لاضرر بر صادرات یا واردات کالایی یا تطبیق ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾[۳] بر عقد بیمه.[۴]
قوانین تشریعی تنها از جانب خدای تعالی وضع و توسط پیامبران (ع) به مکلّفان ابلاغ میشوند. بنابر این، کسی جز خداوندحق وضع چنین قوانینی را ندارد. [۵]
البته به اجمال، ولایت تشریعی (ولایت و سلطه بر تشریع قوانین) برای رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) او نیز ثابت است.
قوانین تطبیقی برای خبرگان امت به معنای تطبیق کلیات شریعت بر موارد خاص مورد ابتلا با ملاحظهء قوانین ثانوی، همچون اضطرار، جایز میباشد. [۶]
این نوع قوانین در حقیقت، شرح و توضیح یکی از قوانین کلی تشریعی در اسلام است.[۷]
بنابراین، قانون در اسلام عبارت است از احکام الهی که رسول خدا (ص) و جانشینان معصوم آن حضرت، آنها را بیان کردهاند و در قالب کتاب و سنّت در اختیار امت اسلامی قرار گرفته است. این احکام، تمامی شئون و ابعاد زندگی انسانها؛ اعم از فردی و اجتماعی را دربر میگیرد. [۸]
قوه مقننه در حکومت اسلامی، به معنای قانون گذاری در تطبیق کلیات شریعت بر مصادیق است نه قانون گذاری در تشریع.[۹]
لزوم عمل به قانون
بدون هیچ تردیدی، عمل به قوانین تشریعی واجب است. آیا عمل به قوانین تطبیقی که توسط خبرگان مردم، همچون نمایندگان مجلس شورای اسلامی وضع میشود، واجب است یا نه؟ برخی گفتهاند: با امضا و تأیید آن قوانین از سوی فقیه جامع شرایط یا شورایی فراهم آمده از فقهای جامع شرایط، قوانین تطبیقی نیز لازم الاجرا خواهند بود.[۱۰]
آیا رعایت قوانین و مقرراتی که حکومتها در راستای نظم جامعه وضع میکنند، از قبیل قوانین راهنمایی و رانندگی، مطلقا واجب است؛ هرچند وضع کنندهء آنها دولتی غیر اسلامی باشد یا آنکه بر حسب حکم اولی واجب نیست؛ هرچند در مواردی که محذوری بیرونی درپی داشته باشد، به حکم ثانوی واجب خواهد بود؟ مسئله محل اختلاف است[۱۱].[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۴، ص:۲۸۴۶.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ «ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید» سوره مائده، آیه ۱.
- ↑ حاکمیت در اسلام، ص:۵۲۱ - ۵۲۳؛ الفقه، القانون، ص:۲۹۴
- ↑ الفقه، القانون، ص:۲۹۴
- ↑ الفقه، القانون، ص:۱۸۸
- ↑ حاکمیت در اسلام، ص:۵۴۳
- ↑ حاکمیت در اسلام، ص:۵۲۷-۵۲۸
- ↑ حاکمیت در اسلام، ص:۵۴۳
- ↑ الفقه، القانون، ص:۲۹۴؛ توضیح المسائل مراجع، چ۲، ص:۹۹۲
- ↑ توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص:۱۰۱۱، م ۱۳۵۷؛ الفقه، القانون، ص:۲۴ - ۲۵؛ صراط النجاة، ج۶، ص:۳۵۴ - ۳۵۵.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۶، صفحه ۴۶۴-۴۶۶.