مدیریت در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مدیریت عبارت است از "فرایند به‌کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات‌، برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول". مدیریت علمی است که بر فرایند مناسب و مؤثر نحوه اداره سازمان، برای نیل به اداره مطلوب حیطه مدیریت می‌پردازد و از نگاه اسلام بر حاکمیت اخلاق در کلیه مناسبات اجتماعی دلالت دارد.

مقدمه

مدیر به‌ معنای گرداننده و اداره کننده است. مدیریت نیز علمی است که بر فرایند مناسب و مؤثر نحوه اداره سازمان، برای نیل به به اداره مطلوب حیطه مدیریت می‌پردازد. هنگام بحث از مدیریت و حکمرانی در نهج البلاغه، وجوه اخلاقی و ارزشی حاکم بر رفتار کارگزاران مسلمان و سبک اداری و کشورداری امام (ع) در کانون توجه قرار می‌گیرد. ارزش‌های اخلاقی در امر اداره با جلوه‌های گوناگون در برابر امر پروردگار، خویشتن، امام و رهبری، آحاد جامعه، سازمان، محل اشتغال، کارکنان، دشمنان و فرصت‌طلبان مدنظر قرار می‌گیرند که کارگزار حکومت اسلامی موظف به رعایت همه آن‌هاست[۱].

بر این اساس، می‌توان گفت که مدیریت و حکم‌رانی در اسلام بر حاکمیت اخلاق در کلیه مناسبات اجتماعی دلالت دارد[۲].

مدیریت و حکمرانی از جمله امور بسیار خطیر اجتماعی به‌حساب می‌آیند که هم از جهات ارزشی و اخلاقی و هم از جهات فنی مورد توجه اولیای خداوند بوده‌اند. وجوه فنی مدیریت به مرور زمان تغییر می‌کنند و باید تابع توسعه علوم و فنون باشد، ولی وجوه ارزشی آن از ویژگی پایدار و دیرپایی برخوردار است. از این‌رو بحث از مدیریت و مدیران و کارگزاران از دیدگاه نهج البلاغه، بیشتر بر وجوه ارزشی و اخلاقی متمرکز است. هرگاه از مدیریت در اسلام سخن به میان می‌آید، مقصود وجوه ارزشی و اخلاقی مدیریت است و به‌طور بدیهی، وجوه فنی آن تابع علوم و فنون روز خواهد بود. نکته مهم این‌که در چالش انتخاب بین خرد ابزاری و خرد ارزشی، مدیریت اسلامی به خرد معنوی متعهد است[۳].

در رویکرد اسلامی به مدیریت، به‌ویژه براساس فرهنگ نهج البلاغه، کارگزاران دولت، امانت‌دار خداوند و عامه مردم‌اند، پس باید در انجام وظایف خود بسیار هوشیار و دقیق باشند. منطق حاکم بر رفتار مدیران مسلمان براساس خرد معنوی و الزامات آن تعریف می‌شود! خرد معنوی، تحقق امر خداوند را در توسعه و ایجاد شهر عدل و روابط اجتماعی عادلانه، هدف قرار می‌دهد و این مهم را به همه ارکان حیات سازمانی و اجتماعی تسری می‌دهد. بدین‌ترتیب، فهم خرد معنوی، کلید فهم اصول و روش‌های مجاز در مدیریت اسلامی است[۴].

هرچند این مباحث در فرازهای گوناگون نهج البلاغه، به‌صورت صریح یا تلویحی مطرح شده‌اند، ولی اسناد مهمی که می‌توان براساس آن‌ها، سبک ارزشی مدیریت نیکو را از نگاه نهج البلاغه تصویرپردازی کرد، عبارت‌اند از نامه ۵۳ امام به مالک اشتر و نامه ۳۱ ایشان به امام حسن (ع)[۵].

منابع

پانویس