وحی از دیدگاه ادیان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

کتاب مقدس مسیحیان

مسیحیان معتقدند خداوند، کتاب‌های مقدس را به دست مؤلفان بشری نوشته است. بر این اساس، کتاب‌های مقدس، یک مؤلف الهی و یک مؤلف بشری دارد. خداوند آن را به واسطه الهام روح القدس تألیف کرد و عده‌ای را برانگیخت تا در نوشتن، او را یاری کنند و تنها چیزهایی را که خداوند می‌خواهد، بنویسند. از این‌رو، مؤلفان بشری، کارگزاران خدا بوده‌اند و چون آن مؤلفان در زمان خود زندگی می‌کردند، کتاب مقدس به رنگ همان زمان در آمده است؛ زیرا خداوند نمی‌خواست یک کتاب خطاناپذیر را القا کند، بلکه مرادش رخدادهای زمان حیات افراد و جوامع بوده است. از این‌رو، کتاب مقدس یک مکتوب بشری است که این وقایع وحیانی را حکایت می‌کند.

بیشتر مسیحیان کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان، در عصر حاضر به وحی لفظی کتاب مقدس عقیده ندارند. آنان می‌گویند اصل پیام از سوی خدا آمده و در نتیجه حق است، ولی شکل پیام تنها به خدا مربوط نمی‌شود و به عامل بشری نیز ارتباط پیدا می‌کند. این عامل بشری، نویسنده کتاب است که مانند همه مردم، محدود و متأثر از شرایط زمانی و مکانی عصر خویش است و در نتیجه در معرض خطاست.

وحی الهی و واکنش انسان، همواره در هم تنیده شده است. ما با خواندن پیام خدا به چیزهایی می‌رسیم که خدا می‌خواسته به وسیله نویسنده بشری، بیاموزیم. گاهی این نویسنده بشری، نظریه‌های نادرستی دارد که در متن کتاب باقی می‌ماند و در اصل پیام اثری ندارد. وحی در این حادثه تاریخی هم‌پای انسان را به میان می‌آورد و هم دخالت خداوند را جایز می‌شمارد. از نگاه انسانی، این وقایع، نشان‌دهنده تجربه انسان از خداوند در لحظه‌های مهم تاریخی‌اش است و از جنبه الوهی، این وقایع، عمل خداوند را در انکشاف خویش بر انسان باز می‌نماید. پس تجربه انسانی و انکشاف خداوند دو جنبه از یک واقعیت‌اند. از این‌رو، کامل‌ترین وحی به باور مسیحیان در کتاب نیست، بلکه در انسان منعکس شده است.

آنان بر این باورند که مسیح در زندگی و شخص خود، خدا را منکشف می‌سازد و اراده او درباره بشر را بیان می‌کند. بر اساس این اعتقاد، کتاب مقدس به چیزی فراتر از خود دعوت می‌کند و بر ماست که پیوسته ایمان خود را به مسیح و پیامی که خدا برای وی قرار داده است، زنده و تقویت کنیم. کسانی که عهد جدید را نوشتند، در پی آن بودند تا تجربه خویش از عیسی را به دیگران برسانند. در نتیجه، این گواهی بشری یکی از پایه‌ها و نهادهای کتاب مقدس مسیح به شمار می‌رود.

مسیحیان به این بسنده نمی‌کنند که خدا، پیام خود را به بشر وحی می‌کند، بلکه می‌گویند خدا، ذات خود را در تاریخ بشر وحی می‌کند و اسفار کتاب مقدس، این وحی ذاتی را آشکار و تفسیر می‌سازد. خدا وحی می‌کند که او کیست، چگونه خدایی است و چه اوصاف ویژه‌ای دارد. کتاب مقدس، تاریخ خدایی است که ذات خود را به عنوان منجی، وحی می‌کند.

رویارویی ما با کتاب مقدس، تجربه کنونی ما را از خداوند گسترش می‌دهد. اگر وحی به معنای انکشاف خداوند است، او را به عنوان خداوند حی فقط در زمان حال می‌توان شناخت و وحی در فعل کنونی خداوند در تجربه کنونی ما تحقق می‌یابد و آن را در لسان شرع به پیام آوری روح القدس تعبیر می‌کنند.

وحی مجموعه‌ای از قضایای الوهی و آموزه‌هایی نیست که بشر بدون تجربه بتواند از خداوند به دست آورد، بلکه به تعبیر و مفاهیمی نیاز دارد. یک ملت تجربه کنونی خود را بر اساس وقایع کلیدی گذشته خویش تعبیر می‌کند. از این‌رو، برای جامعه مسیحیت، سیره مسیح یک واقعه کلیدی است که راز دیگر تجربه‌ها را می‌گشاید و ما را در شناختن خویش و آنچه بر ما گذشته است، یاری می‌رساند.

ریچارد نیبور از وحی چنین برداشتی دارد: وحی برای ما عبارت از آن بخش از تاریخ باطنی است که بقیه تاریخمان را روشن می‌کند و خود برای ما مفهوم است. گاهی به هنگام خواندن یک کتاب دشوار یا دنبال‌گیری یک بحث پیچیده با یک جمله روشن روبه‌رو می‌شویم که با مرور آن می‌توانیم به عقب و جلو برویم و به فهم آنچه نامفهوم مانده بود، نایل شویم. وحی همین طور است.

سر رشته‌ای که ما از کلیسای مسیحی به دست می‌آوریم، «مسیح» نام دارد که حقیقت و حقانیت خداوند و قدرت و حکمت را در او می‌بینیم و از آن سررشته مفاهیمی را در می‌یابیم که روشنگری همه وقایع گذشته تاریخمان را ممکن می‌سازد. وحی عبارت از این واقعه مفهوم است که همه وقایع دیگر را فهم‌پذیر می‌سازد[۱].

بنابراین، به اعتقاد مسیحیان، وحی هم جنبه انسانی و الهی دارد و هم ناظر به گذشته و حال است، ولی در مصداق وحی، خود مسیح را به عنوان وحی معرفی می‌کنند.[۲]

عیسی (ع)؛ تجسم وحی الهی

یکی از باورهای مسیحیان، «تجسم» است. آنها معتقدند پیام ازلی و غیر مخلوق خدا جسم شده است و به شکل عیسی (ع) در می‌آید و میان ما انسان‌ها ساکن می‌شود. بر این اساس، عیسی (ع)، کتاب و حی شده‌ای نیاورده، بلکه خود او تجسم وحی الهی بوده است. عیسی (ع) در عین اینکه کاملاً و از هر نظر انسان بود، فقط از نظر عصمت مطلق با دیگران تفاوت داشت و در همان حال کاملاً با کلام خدا متحد بود.

لقب پسر خدا، در میان مسیحیان بر این اساس است که ارتباط صمیمانه و استوار عیسی را با خدا بیان کنند و بگویند پیام ازلی و غیر مخلوق خدا در عیسی (ع) ساکن شده است. پسر خدا؛ یعنی معرفت متقابل و صمیمانه و وحدت اراده. به دیگر سخن، عیسی (ع) خدا را می‌شناسد و چیزی جز اراده او را تحقق نمی‌بخشد.[۳]

روح القدس

به عقیده مسیحیان، روح القدس، فرشته یا جبرییل خدا نیست، بلکه خود خداست که در قلب مردم و جهان زیست می‌کند و به کار اشتغال دارد. وی وجود فعال و توانای خدا در جهان است و عیسی به وسیله همین روح القدس در شکم مادر قرار گرفت.

انجیل‌ها نیز «روح القدس» را به شکل کبوتری ترسیم می‌کنند که پس از غسل تعمید، در رود اردن بر عیسی (ع) فرود آمد و در او استقرار یافت. او روح جامعه مسیحیت را ارشاد می‌کند و راز‌های خدا را می‌گشاید و به نویسندگان کتاب‌های مقدس الهام می‌بخشد[۴].[۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. علم و دین، ص۲۷۰.
  2. علیمردی، محمد مهدی، در ساحل وحی ص ۱۷.
  3. علیمردی، محمد مهدی، در ساحل وحی ص ۲۰.
  4. این مباحث با استفاده از کتاب‌های توماس میشل، کلام مسیحی، ص۲۶-۳۰؛ ۶۶ - ۷۷؛ علم و دین، ص۲۶۸ - ۲۸۰ تنظیم شده است.
  5. علیمردی، محمد مهدی، در ساحل وحی ص ۲۱.